Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-299325220220421The effect of adding pethidine to bupivacaine 0.5% and ropivacaine 0.5% on pain intensity in women undergoing elective cesarean section with spinal anesthesia: A double-blind randomized clinical trial studyمقایسه تأثیر افزودن پتدین به بوپیواکائین 5/0% و روپیواکائین 5/0% بر روی شدت بروز درد در زنان تحت عمل جراحی سزارین الکتیو با بیحسی نخاعی: یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده دوسویهکور1122031310.22038/ijogi.2022.20313FAدکتر حسن ضابطیاندانشیار گروه بیهوشی، مرکز تحقیقات بیهوشی و کنترل درد، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جهرم، جهرم، ایران.0000-0002-2507-4431دکتر محمد رحمانیاناستادیار گروه بیهوشی، مرکز تحقیقات بیهوشی و کنترل درد، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جهرم، جهرم، ایران.0000-0002-4197-0690دکتر محمدحسن دمشناساستادیار گروه بیهوشی، مرکز تحقیقات بیهوشی و کنترل درد، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جهرم، جهرم، ایران.0000-0001-8980-6948دکتر احمد رستگاریاناستادیار گروه بیهوشی، مرکز تحقیقات بیهوشی و کنترل درد، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جهرم، جهرم، ایران.0000-0002-6937-4997مهسا نبیپوردانشجوی پزشکی، کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جهرم، جهرم، ایران.ناصر حاتمیدانشجوی پزشکی، کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جهرم، جهرم، ایران.0000-0000-0000-0000دکتر فریده مقرباستادیار گروه زنان و نازایی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جهرم، جهرم، ایران.نوید کلانیمربی گروه بیهوشی، مرکز تحقیقات مؤلفههای اجتماعی نظام سلامت، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جهرم، جهرم، ایران.0000-0003-1900-4215Journal Article20220201<strong>Introduction:</strong> Proper management of labor and proper anesthesia is very important in order to create pain relief and maintain the health of mother and fetus during cesarean section. Therefore, this study was performed aimed to compare the effect of adding pethidine to 0.5% bupivacaine and 0.5% bupivacaine on pain intensity in women undergoing elective cesarean section with spinal anesthesia referred to Motahhari Hospital.
<strong>Methods:</strong> This double-blind randomized clinical trial study was performed in 2021 on 60 patients undergoing elective cesarean section referred to Motahhari Hospital in Jahrom. Using the random number table, the patients were randomly divided into two groups: bupivacaine-pethidine and ropivacaine-pethidine. Patients' pain was assessed during entry into recovery, exit from recovery, 2, 6, 12 and 24 hours after the surgery. Data were analyzed using SPSS software (version 21) and T-test, Mann-Whitney and Chi-square test. P<0.05 was considered statistically significant.
<strong>Results: </strong>There was no significant difference between pethidine + ropivacaine and pethidine + bupivacaine groups in terms of pain at different times (P> 0.05), pain intensity after cesarean section during recovery and postoperative periods (P >0.05), and opiate use in 12 hours after the surgery (P >0.05).
<strong>Conclusion:</strong> There was no significant difference between the groups of pethidine + ropivacaine and pethidine + bupivacaine in terms of pain intensity. The anesthesiologist can use either ropivacaine or bupivacaine in spinal anesthesia, depending on the patient's condition.<strong>مقدمه: </strong>اداره صحیح زایمان و روش بیهوشی مناسب جهت ایجاد بیدردی و حفظ سلامت مادر و جنین طی عمل سزارین، مسألهای بسیار مهم و حیاتی است. بنابراین مطالعه حاضر با هدف مقایسه تأثیر افزودن پتدین به بوپیواکائین 5/0% و روپیواکائین 5/0% بر روی شدت بروز درد در زنان مراجعهکننده به بیمارستان مطهری تحت عمل جراحی سزارین الکتیو با بیحسی نخاعی انجام شد.
<strong>روشکار:</strong> این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده دوسویهکور در سال 1400 بر روی 60 نفر از بیماران تحت عمل جراحی سزارین الکتیو مراجعهکننده به بیمارستان مطهری شهرستان جهرم انجام گرفت. بیماران بهطور تصادفی و با استفاده از جدول اعداد تصادفی به دو گروه بوپیواکائین- پتدین و روپیواکائین- پتدین تقسیم شدند. میزان درد بیماران در هنگام ورود به ریکاوری، خروج از ریکاوری، 2، 6، 12 و 24 ساعت بعد از عمل مورد ارزیابی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 21) و آزمونهای آماری تیتست، منویتنی و کای اسکوئر انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.
<strong>یافتهها: </strong>بین گروههای پتدین+روپیواکائین و پتدین+بوپیواکائین از لحاظ درد در زمانهای مختلف (05/0<p)، شدت درد پس از سزارین در زمانهای ریکاوری و بعد از عمل (05/0<p) و از نظر مصرف مخدر در 12 ساعت بعد از عمل، تفاوت معنیداری وجود نداشت (05/0<p).
<strong>نتیجهگیری</strong><strong>: </strong>بین گروههای پتدین+روپیواکائین و پتدین+بوپیواکائین از لحاظ شدت درد تفاوت معنیداری وجود نداشت. متخصص بیهوشی میتواند با توجه به شرایط بیمار هر یک از دو داروی روپیواکائین و بوپیواکائین را در بیحسی نخاعی مورد استفاده قرار دهد.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-299325220220421Gestational diabetes incidence in women with subclinical hypothyroidism and euthyroid womenبررسی مقایسهای دیابت بارداری در زنان مبتلا به هیپوتیروئیدی تحت بالینی تیروئید با زنان یوتیروئید13242031810.22038/ijogi.2022.20318FAدکتر سیما نظرپوراستادیار گروه مامایی، دانشکده پزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد ورامین- پیشوا، تهران، ایران.
محقق پسادکترای مرکز تحقیقات اندوکرینولوژی تولید مثل، پژوهشکده علوم غدد درونریز و متابولیسم، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.0000-0001-7972-2513دکتر فهیمه رمضانی تهرانیاستاد مرکز تحقیقات اندوکرینولوژی تولید مثل، پژوهشکده علوم غدد درونریز و متابولیسم، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.0000-0002-4609-065Xدکتر مریم رحمتیدکترای آمار زیستی، مرکز تحقیقات اندوکرینولوژی تولید مثل، پژوهشکده علوم غدد درونریز و متابولیسم، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.دکتر فریدون عزیزیاستاد مرکز تحقیقات غدد درونریز، پژوهشکده علوم غدد درونریز و متابولیسم، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.Journal Article20220201<strong>Introduction:</strong> The association between subclinical hypothyroidism (SCH) and gestational diabetes (GDM) is controversial. This study was performed with aim to compare the incidence of GDM in women with SCH and euthyroid women.
<strong>Methods</strong>: In this prospective study, data obtained from 1026 pregnant women (including 683 cases of euthyroid and 343 women with SCH) participating in the cohort study of Tehran thyroid and pregnancy (TTP) was used. Serum levels of thyrotropin (TSH), thyroxine (T4), T3-uptake, and thyroid peroxidase antibody (TPOAb) were measured at first visit of the first trimester of pregnancy; based on this, euthyroid and SCH women were identified. These two groups were evaluated for gestational diabetes. Data were analyzed using STATA software (version 13). The continuous variables were compared between the two groups using independent t-test and Mann-Whitney test, and categorical variables using chi-square test or Fisher's exact test. Log-binomial model was used to identify the effect of SCH and levothyroxine on GDM. P< 0.05 was considered statistically significant
<strong>Results</strong>: There was no significant difference in the incidence of GDM in SCH women compared to the control group either in the unadjusted model or after adjusting for the effective risk factors. Also, there was no significant difference in the incidence of GDM between SCH with TPOAb+, SCH with TPOAb-, and euthyroid groups. The risk of GDM in the TPOAb positive group was not significantly different from TPOAb negative group. Serum TSH (p=0.9), T4 (p=0.8), T3-uptake (p=0.7), and TPOAb (p=0.4) levels were not significantly different between the GDM and non-GDM groups.
<strong>Conclusion</strong>: Although no significant association was found between GDM and SCH in this study, however, it seems that due to various factors affecting the incidence of SCH and GDM, such as different diagnostic criteria and reference values, proving this issue requires further studies.<strong>مقدمه:</strong> ارتباط بین هیپوتیروئیدی تحت بالینی (SCH) و دیابت بارداری (GDM) موضوع بحثبرانگیزی است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه دیابت بارداری در زنان مبتلا به هیپوتیروئیدی تحت بالینی با زنان یوتیروئید انجام شد.
<strong>روش</strong><strong></strong><strong>کار:</strong> در این مطالعه آیندهنگر، از دادههای بهدست آمده از ۱۰۲۶ زن باردار (شامل ۶۸۳ یوتیروئید و ۳۴۳ زن مبتلا به SCH) در مطالعه کوهورت تیروئید و بارداری تهران استفاده شد. سطح سرمی تیروتروپین (TSH)، تیروکسین (T4)، T3-uptake و آنتیبادی پراکسیداز تیروئید (TPOAb) در اولین ویزیت سه ماهه اول بارداری مورد بررسی قرار گرفت و بر این اساس، زنان یوتیروئید و مبتلا به هیپوتیروئیدی تحت بالینی مشخص گردیدند. این دو گروه از نظر دیابت بارداری مورد مطالعه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار STATA (نسخه 13) انجام شد. متغیرهای پیوسته با استفاده از آزمون تی مستقل و منویتنی و متغیرهای رستهای با استفاده از آزمون کی دو یا آزمون دقیق فیشر بین دو گروه مقایسه شدند. بهمنظور شناسایی اثر SCH و مصرف لووتیروکسین بر GDM از مدل لگ باینومیال استفاده گردید میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.
<strong>یافتهها:</strong> تفاوت معنیداری در دیابت بارداری در افراد مبتلا به هیپوتیروئیدی تحت بالینی در مقایسه با گروه کنترل چه در مدل تعدیل نشده و چه بعد از تعدیل اثر ریسک فاکتورها مشاهده نشد. همچنین تفاوت معنیداری در دیابت بارداری بین گروه هیپوتیروئیدی تحت بالینی باTPOAb+ ، گروه هیپوتیروئیدی تحت بالینی با TPOAb- و افراد یوتیروئید وجود نداشت. ریسک دیابت بارداری در گروه TPOAb+ تفاوت معنیداری با ریسک دیابت بارداری در گروه TPOAb+ منفی نداشت. سطح سرمی TSH (9/0=p)، T4 (8/0=p)، T3-uptake (7/0=p) و TPOAb (4/0=p) نیز در دو گروه مبتلا و غیرمبتلا به دیابت بارداری تفاوت معنیداری نداشتند.
<strong>نتیجهگیری:</strong> اگرچه در این مطالعه ارتباط معنیداری بین دیابت بارداری و هیپوتیروئیدی تحت بالینی مشاهده نشد، اما بهنظر میرسد با توجه به عوامل مختلف مؤثر بر بروز هیپوتیروئیدی تحت بالینی و دیابت بارداری از جمله معیارهای تشخیصی و مقادیر مرجع مختلف، اثبات این موضوع نیازمند مطالعات بیشتری است.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-299325220220421The Effect of Topical Lidocaine Gel, Intrauterine Lidocaine Injection and Combination of these Two Methods for Relieving Pain during Curettage: A Double Blind Randomized Clinical Trialمقایسه تأثیر سه روش مصرف ژل موضعی لیدوکائین در سرویکس، تزریق داخل رحمی لیدوکائین و ترکیب این دو روش بر کاهش درد حین انجام کورتاژ: یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده دوسوکور25342031910.22038/ijogi.2022.20319FAدکتر مرضیه بیگم خضریاستاد گروه بیهوشی، واحد توسعه و تحقیقات بالینی کوثر، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی قزوین، قزوین، ایران.0000-0003-4870-0068دکتر عزتالسادات حاجی سید جوادیدانشیار گروه زنان و مامایی، واحد توسعه و تحقیقات بالینی کوثر، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی قزوین، قزوین، ایران.0000-0001-9129-4806دکتر فریده موحددانشیار گروه زنان و مامایی، واحد توسعه و تحقیقات بالینی کوثر، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی قزوین، قزوین، ایران.دکتر آیدا زینعلیمتخصص گروه زنان و مامایی، واحد توسعه و تحقیقات بالینی کوثر، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی قزوین، قزوین، ایران.دکتر علی امامیپزشک عمومی، کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی قزوین، قزوین، ایران.سیمین دخت مولاوردیخانیکارشناس پژوهش، واحد توسعه و تحقیقات بالینی کوثر، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی قزوین، قزوین، ایران.0000-0001-6602-0854Journal Article20220201<strong>Introduction:</strong> Curettage is one of the most common gynecological surgeries in women. Its complication is pain which increases dissatisfaction in patients. Therefore, it is necessary to find a way to treat this complication. This study was performed with aim to compare the effects of three methods of using lidocaine gel in the cervix, intrauterine injection of lidocaine, and a combination of two methods to reduce pain during curettage.
<strong>Methods:</strong> This clinical trial study was performed in 2017 on 120 patients candidates for curettage in Qazvin Kosar Hospital. Patients were randomly divided into three groups of topical lidocaine gel in the cervix, intrauterine injection of lidocaine and a combination of these two methods, and the drugs were prescribed before curettage.<strong> </strong>Vital signs and pain were recorded in patients and other information was collected by completing the questionnaire. Data analysis was performed using statistical software (version 22) and chi-square and ANOVA tests. P<0.05 was considered statistically significant.
<strong>Results:</strong> The intrauterine and intra cervical injection of lidocaine (0.3±0.72) and then injection of intra cervical lidocaine (0.45±0.84) alone significantly reduced pain during curettage in women (P=0.04). On the other hand, no severe hemodynamic changes were observed in these patients. No complications such as nausea and vomiting and no instability of vital signs were observed in any of the groups (P>0.05).
<strong>Conclusion:</strong> Intrauterine administration along with addition of topical lidocaine gel to the cervix can be used as a simple, low-cost, and safe method as to control pain during and after curettage.<strong>مقدمه: </strong>کورتاژ یکی از اعمال جراحی شایع زنان است. عارضه آن درد است که سبب افزایش نارضایتی در بیماران میشود، لذا یافتن راه درمان این عارضه امری ضروری است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تأثیر سه روش مصرف ژل موضعی لیدوکائین در سرویکس، تزریق داخل رحمی لیدوکائین و ترکیب دو روش بر کاهش درد حین انجام کورتاژ انجام گرفت.
<strong>روش</strong><strong>کار:</strong> این مطالعه کارآزمایی بالینی در سال 1396 بر روی 120 بیمار کاندید کورتاژ در بیمارستان کوثر قزوین انجام گرفت. بیماران بهصورت تصادفی در سه گروه ژل موضعی لیدوکائین در سرویکس، تزریق داخل رحمی لیدوکائین و ترکیب این دو روش قرار گرفتند و داروهای مورد نظر قبل از کورتاژ تجویز شد. علائم حیاتی و درد در بیماران ثبت و سایر اطلاعات لازم از طریق تکمیل پرسشنامه جمعآوری شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری (نسخه 22) و آزمونهای کای اسکوئر و آنوا انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: در این مطالعه تجویز داخل رحمی و داخل سرویکس لیدوکائین (72/0±3/0) و در درجه بعد تجویز داخل سرویکس لیدوکائین (84/0±45/0) بهتنهایی بهطور معناداری سبب کاهش درد در هنگام کورتاژ در زنان شد (04/۰=p). از طرفی تغییرات شدید همودینامیکی نیز در این بیماران مشاهده نشد. هیچ موردی از عوارض از جمله تهوع و استفراغ و بیثباتی علائم حیاتی در هیچ یک از گروهها مشاهده نشد (05/۰<p).
نتیجهگیری: از روش تجویز داخل رحمی بههمراه اضافه کردن ژل موضعی لیدوکائین به سرویکس میتوان بهعنوان یک روش ساده، کمهزینه و بیخطر در کنترل درد حین و بعد از کورتاژ استفاده نمود.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-299325220220421Causes and prevalence of acute kidney injury in pregnancy regarding to pregnancy-related problems: single-center studyبررسی فراوانی و علل نارسایی حاد کلیه در بارداری با توجه به مشکلات مربوط به بارداری: مطالعه تکمرکز35432032010.22038/ijogi.2022.20320FAدکتر الهام شهرکیاستادیار گروه داخلی نفرولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایران.0000-0001-6396-4120سمیه کردی تودزیلپزشک عمومی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایران.دکتر بتول تیموریدانشیار گروه زنان و مامایی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایران.Journal Article20220201<strong>Introduction</strong>: The prevalence of acute renal failure during pregnancy varies from country to country. Although the prevalence of acute kidney injury (AKI) during pregnancy has decreased in recent years, it is still one of the most leading causes of mortality in pregnant women. Due to the lack of accurate data in this field in Sistan and Baluchestan province, this study was performed aimed to investigate the causes and prevalence of AKI in pregnant women referred to Ali Ibn Abitaleb Hospital in Zahedan.
<strong>Methods:</strong> This cross-sectional descriptive and retrospective study was performed on 15397 files of pregnant women referred to Ali Ibn Abitaleb Hospital in Zahedan in 2017-2018. The files of patients with at least 2 times of creatinine higher than 0.87 and/or oligoanuria longer than 12 hours were evaluated. Among them, 318 cases diagnosed with AKI entered the study; meanwhile, various causes of AKI in pregnancy were studied. Data were analyzed using SPSS software (version 20) and student t-test and Mann-Whitney test. P<0.05 was considered statistically significant.
<strong>Results</strong>: Among 15397 live births during one year, 318 cases of AKI (2.065%) and 39 patients (12.26%) required dialysis; in addition, 20 (6.28%) cases of death were reported. The most common causes of renal failure were preeclampsia (34%), sepsis (18.6%) and hemorrhagic shock (13.8%).
<strong>Conclusion</strong>: The prevalence of AKI in pregnant women in Ali Ibn Abitaleb Hospital of Zahedan was high. The most important causes were preeclampsia, sepsis and hemorrhagic shock and a significant number of them needed dialysis. The maternal mortality rate was also relatively high. Due to the high rate of birth in this province and the risk of AKI, health control of pregnant women should be performed with more accuracy and attention.<strong>مقدمه</strong>: شیوع نارسایی حاد کلیه در دوران بارداری، در کشورهای مختلف متفاوت است. هرچند وقوع آن طی سالهای اخیر کاهش یافته است، ولی یکی از علل مهم مرگومیر مادران باردار میباشد. با توجه به این که در استان سیستان و بلوچستان در این زمینه آماری دقیقی وجود ندارد، مطالعه حاضر با هدف بررسی شیوع نارسایی حاد کلیه و علل بروز آن در زنان باردار مراجعهکننده به بیمارستان علیبن ابیطالب زاهدان انجام شد.
<strong>روشکار: </strong>این مطالعه توصیفی- مقطعی و گذشتهنگر بر روی پرونده ۱۵۳۹۷ زن باردار مراجعهکننده به بیمارستان علیابن ابیطالب زاهدان در سالهای ۹۷-۱۳۹۶ انجام شد. پرونده بیمارانی که کراتینین حداقل ۲ نوبت بالاتر از ۸۷/۰ و یا اولیگوآنوری بیشتر از ۱۲ ساعت داشتند، مورد بررسی قرار گرفت. از این تعداد، ۳۱۸ مورد با تشخیص نارسایی حاد کلیه وارد بررسی شدند و علل مختلف نارسایی حاد کلیه در بارداری مورد مطالعه قرار گرفت. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 20) و آزمونهای تی دانشجویی و منویتنی انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.
<strong>یافتهها:</strong> از ۱۵۳۹۷ تولد زنده طی مدت 1 سال، ۳۱۸ مورد (۰۶۵/۲%) نارسایی کلیه و ۳۹ بیمار (۲۶/۱۲%) نیاز به دیالیز داشتند و ۲۰ مورد (۲۸/۶%) مرگ مادر گزارش شده بود. شایعترین علل نارسایی حاد کلیه بهترتیب پرهاکلامپسی (۳۴%)، سپسیس (۶/۱۸%) و شوک هموراژایک (۸/۱۳%) بود.
<strong>نتیجهگیری:</strong> نارسایی حاد کلیه در مادران باردار بیمارستان علیابن ابیطالب زاهدان شیوع بالایی دارد. مهمترین آن پرهاکلامپسی، سپسیس و شوک هموراژیک بود و در این بین، درصد قابل ملاحظهای نیاز به دیالیز داشته و مرگ مادران باردار نیز نسبتاً بالا است. با توجه به نرخ بالای زادوولد در این استان و خطر نارسایی حاد کلیه، افزایش کنترل بهداشتی زنان باردار باید با دقت و توجه بیشتری انجام شود.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-299325220220421The effect of motivation and ability to choice of delivery type on the labor self-efficacy in women with previous cesarean sectionتأثیر انگیزه و توانایی انتخاب نوع زایمان بر خودکارآمدی زایمان در زنان سزارین قبلی44512032110.22038/ijogi.2022.20321FAسمیه عطاریانکارشناس ارشد مشاوره در مامایی، کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.0000-0003-0710-4470ژاله فیضیدکترای تخصصی روانشناسی سلامت، مرکز تحقیقات روانپزشکی و علوم رفتاری، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.0000-0003-0389-249xدکتر جمشید جمالیاستادیار گروه آمار زیستی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.0000-0002-9681-8231دکتر محبوبه فیروزیدکتری بهداشت باروری، مرکز تحقیقات مراقبتهای پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
استادیار گروه مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.0000-0003-1021-2093Journal Article20220201<strong>Introduction:</strong> Labor self-efficacy has an important role in increasing the ability of mother to adapt to childbirth and decreasing the tendency for cesarean section. This study was performed aimed to determine the effect of motivation and ability to select mode of delivery on labor self-efficacy in previous cesarean section mothers.
<strong>Methods:</strong> This two-group clinical trial study was performed in 2020 on 62 pregnant women with previous cesarean section referred to Mashhad Comprehensive Health Centers. The subjects were randomly divided into intervention and control groups. In the intervention group, individual counseling based on Fogg model was performed at 28-30 weeks of pregnancy. The two groups completed the demographic characteristics form and the researcher-made questionnaire on motivation and ability of the Fogg model and the delivery self-efficacy questionnaire at the beginning and two weeks after the end of the intervention. Data were analyzed by SPSS software (version 25) and independent t-test, paired t-test and Mann-Whitney test. P<0.05 was considered statistically significant.
<strong>Results: </strong>There was a statistically significant difference in the mean score of motivation and ability in 34-36 weeks of pregnancy in the intervention (2.79±0.52) and control (2.33±0.31) groups (p <0.001). There was a statistically significant difference in the mean score of labor self-efficacy in the groups of intervention before (4.17±2.08) and after (4.92±2.10) the intervention (p =0.012).
<strong>Conclusion:</strong> Increasing the level of motivation and the ability to choose mode of delivery increases the labor self-efficacy.<em> </em><strong>مقدمه: </strong>خودکارآمدی زایمان، نقش مهمی در افزایش توانایی سازگاری مادر با زایمان طبیعی و کاهش تمایل به انجام سزارین دارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر انگیزه و توانایی انتخاب نوع زایمان بر خودکارآمدی زایمان در زنان سزارین قبلی انجام شد.
<strong>روش</strong><strong></strong><strong>کار: </strong>این مطالعه کارآزمایی بالینی دوگروهه در سال 1399 بر روی 62 زن باردار سزارین قبلی مراجعهکننده به مراکز جامع سلامت مشهد انجام شد. افراد در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. در گروه مداخله، مشاوره فردی مبتنی بر مدل فوگ در هفتههای 30-28 بارداری ارائه گردید. دو گروه فرم مشخصات دموگرافیک و پرسشنامه پژوهشگر ساخته انگیزه و توانایی مدل فوگ و پرسشنامه خودکارآمدی زایمان را در ابتدا و 2 هفته بعد از پایان مداخله تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 25) و آزمونهای تی مستقل، تی زوجی و منویتنی انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.
<strong>یافته</strong><strong></strong><strong>ها: </strong>میانگین نمره سازههای مدل فوگ (انگیزه و توانایی) در هفته 36-34 بارداری در دو گروه مداخله (52/0±79/2) و کنترل (31/0±33/2) اختلاف آماری معنیداری را نشان داد (001/0p<). میانگین نمره خودکارآمدی زایمان در گروه مداخله قبل (08/2±17/4) و بعد از مداخله (10/2±92/4) اختلاف آماری معنیداری داشت (012/0=p).
<strong>نتیجهگیری:</strong> افزایش سطح انگیزه و توانایی انتخاب نوع زایمان، باعث افزایش خودکارآمدی زایمان میشود.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-299325220220421The effect of hand H7 acupressure on the non-reactive pattern of fetal non stress test: A randomized clinical trialتأثیر طب فشاری نقطه H7 دست بر الگوی غیرواکنشی تست بدون استرس جنین: یک کارآزمایی بالینی تصادفیسازی شده52592032210.22038/ijogi.2022.20322FAناهید براتیکارشناس ارشد مامایی، مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی بیرجند، بیرجند، ایران.0000-0001-5224-155Xمریم علی کمالیدانشجوی دکتری تخصصی مامایی، کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی تبریز، تبریز، ایران.
کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی کرمان، کرمان، ایران.0000-0002-7064-4165مهلا سالارفردکارشناس ارشد مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی بیرجند، بیرجند، ایران.
مربی گروه مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه آزاد اسلامی بیرجند، بیرجند، ایران.0000-0002-3295-3231اسما نیکخواه بیدختیکارشناس ارشد پرستاری کودکان، دانشکده پرستاری و مامایی قائن، دانشگاه علوم پزشکی بیرجند، بیرجند، ایران.بهاره زارعیدانشجوی دکتری پرستاری، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران.0000-0003-2087-5966دکتر ناهید قنبرزادهدانشیار گروه زنان و مامایی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی بیرجند، بیرجند، ایران.Journal Article20220201<strong>Introduction:</strong> Non-stress test is the most widely used primary method for assessing fetal health. The mother's mental state affects the fetal heart rate pattern. As maternal anxiety increases, fetal movements and beat to beat variability decrease. Acupressure releases enkephalins such as serotonin and endorphins and reduces maternal stress and anxiety levels. Therefore, this study was performed aimed to determine the effect of H7 point acupressure on fetal heart rate pattern in stress-free test.
<strong>Methods:</strong> This randomized clinical trial study was performed in 2020-2021 on 60 nulliparous mothers with gestational age of 37-42 weeks in Birjand Valiasr Hospital. The subjects were randomly assigned to two groups of intervention and pseudoacupressure. In the intervention group, point H7 acupressure was touched in each hand for 2.5 minutes and in the control group, a false point in the hand was touched. Non-stress test was performed for 20 minutes before and after the intervention. Data were analyzed using SPSS software (version 16) and Chi-square, Independent t-test, paired t-test, Mann-Whitney and Wilcoxon tests. P<0.05 was considered statistically significant.
<strong>Results:</strong> After the intervention, the variables of number of non-stress test cases, number of fetal heart rate increase, number of fetal movements, and beat to beat variability were significantly different in the intervention group compared to the control group and also compared to before the intervention (p<0.001). But the mean variable of fetal heart rate in the two groups after the intervention was not significantly different than before the intervention (P = 0.732).
<strong>Conclusion:</strong> Acupressure can improve fetal non-stress test and its parameters.<strong>مقدمه:</strong> تست بدون استرس، پرکاربردترین روش اولیه برای ارزیابی سلامت جنین است. شرایط روحی و روانی مادر بر الگوی ضربان قلب جنین مؤثر است. در هنگام افزایش اضطراب مادر، حرکات جنین و تغییرپذیری ضربهبهضربه جنین کاهش مییابد. طب فشاری موجب ترشح انکفالینها مانند سروتونین و اندورفین شده و باعث کاهش سطح استرس و اضطراب مادر میشود، لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر طب فشاری نقطه H7 دست بر الگوی ضربان قلب جنین در تست بدون استرس انجام شد.
<strong>روشکار:</strong> این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده در سال 1400-1399 با مشارکت 60 مادر نخستزا با سن حاملگی 42-37 هفته در بیمارستان ولیعصر (عج) بیرجند انجام گرفت. افراد بهصورت تصادفی در دو گروه مداخله و طب فشاری کاذب قرار گرفتند. در گروه مداخله، طب فشاری نقطه H7 در هر دست بهمدت 5/2 دقیقه و در گروه کنترل نیز نقطهای کاذب در دست لمس میشد. تست بدون استرس بهمدت 20 دقیقه قبل و بعد از مداخله انجام گرفت. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمونهای آماری کای اسکوئر، تی مستقل، تی زوجی، منویتنی و ویلکاکسون انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.
<strong>یافتهها:</strong> بعد از مداخله متغیرهای تعداد موارد واکنشی تست بدون استرس، تعداد افزایش ضربان قلب جنین، تعداد حرکات جنین و تغییرپذیری ضربهبهضربه در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل و همچنین نسبت به قبل از مداخله در گروه مداخله اختلاف معنیداری داشت (001/0p<)، اما میانگین متغیر ضربان پایه قلب جنین در دو گروه بعد از مداخله نسبت به قبل اختلاف معنیداری نداشت (732/0=p).
<strong>نتیجهگیری:</strong> طب فشاری میتواند تست بدون استرس جنین و پارامترهای آن را بهبود بخشد.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-299325220220421Is gestational diabetes related to breast cancer: a case-control studyآیا دیابت بارداری با سرطان پستان ارتباط دارد؟ یک مطالعه مورد شاهدی60662032310.22038/ijogi.2022.20323FAزهره یگانهدانشجوی کارشناسی ارشد مامایی، کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.0000-0001-7863-700Xزهره شیخانمربی گروه مامایی، مرکز تحقیقات مامایی و بهداشت باروری، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.0000-0002-7719-1007دکتر نورالسادات کریماندانشیار گروه مامایی و بهداشت باروری، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.0000-0001-8413-7175دکتر پرستو حاجیاناستادیار گروه رادیوتراپی و انکولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.دکتر ملیحه نصیریاستادیار گروه آمار زیستی، دانشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.0000-0003-1496-7442Journal Article20220201<strong>Introduction:</strong> The most common cancer known worldwide that causes widespread mortality of women is breast cancer. One of the less known risk factors in women is hyperinsulinemia. Since identifying the risk factors help primary prevention and early detection of breast cancer, this study was performed aimed to determine the relationship between gestational diabetes and breast cancer in women referred to the hospitals of Tehran Shahid Beheshti University of Medical Sciences.
<strong>Methods:</strong> This comparative study was conducted on 450 women (n=150 in case group, n=300 in control group) referring to the hospitals of Tehran Shahid Beheshti University of Medical Sciences. Case group consisted of women with breast cancer based on pathologic record and physician diagnosis that at least one year has passed from their disease and control group were women without breast cancer who referred to other clinics in the same centers. Women were collected through interview and completing the questionnaire. Data were analyzed by SPSS software (version 24) and Independent t-test, Chi-square, chance ratio and logistic regression. P<0.05 was considered statistically significant.
<strong>Results: </strong>In case group, 30 (20%) and control group 17 (5.7%) had history of gestational diabetes. There was significant relationship between breast cancer and gestational diabetes (OR=3.64, CI= 95%, P<0.001,1.78-7.43), body mass index(OR=1.11,CI= 95%, P<0.001, 1.04-1.18) and age (OR=1.13, CI= 95%, P<0.001, 1.09-1.16). In women with a history of gestational diabetes, the risk of breast cancer was 3.64 times higher than the other of women (P<0.05).
<strong>Conclusion:</strong> Gestational diabetes can be regarded as a risk factor for breast cancer. It is suggested that gestational diabetes be used as an early indicator in the detection of breast cancer.<strong>مقدمه:</strong> شایعترین سرطان شناخته شده در جهان که سبب مرگومیر گسترده در زنان میگردد، سرطان پستان میباشد. یکی از عوامل خطر کمتر شناخته شده در زنان مبتلا به سرطان پستان، هیپرانسولینمی است. از آنجایی که شناسایی عوامل خطر به پیشگیری اولیه و تشخیص زودرس سرطان پستان کمک میکند، مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط دیابت بارداری با سرطان پستان در زنان مراجعهکننده به بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران انجام شد.
<strong>روش</strong><strong></strong><strong>کار</strong>: این مطالعه مقایسهای در سال 1396 بر روی 450 زن (150 نفر گروه مورد و 300 نفر گروه شاهد) مراجعهکننده به بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه شهید بهشتی شهر تهران انجام گرفت. گروه مورد، زنان مبتلا به سرطان پستان بر اساس گزارش پاتولوژی و تشخیص پزشک متخصص که حداکثر یک سال از ابتلاء آنها به بیماری گذشته بود و گروه شاهد در همان مراکز، زنان مراجعهکننده به سایر درمانگاهها بودند که به سرطان پستان مبتلا نبودند. گردآوری دادههای مطالعه از طریق مصاحبه و تکمیل پرسشنامه بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 24) و آزمونهای تی مستقل، کای دو، نسبت شانس و رگرسیون لجستیک انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.
<strong>یافتهها</strong>: در این مطالعه 30 نفر (20%) از گروه مورد و 17 نفر (7/5%) از گروه شاهد سابقه دیابت بارداری داشتند. ارتباط آماری معنیداری بین سرطان پستان با دیابت بارداری (43/7-78/1، 001/0>p، 95%=CI، 64/3=OR)، شاخص توده بدنی (18/1-04/1، 001/0>p، 95%=CI، 11/1=OR) و سن (16/1-09/1، 001/0>p، 95%=CI، 13/1=OR) مشاهده شد. در زنان با سابقه دیابت بارداری، خطر ابتلاء به سرطان پستان 64/3 برابر بیشتر از سایر زنان بود (05/0>p).
<strong>نتیجهگیری</strong>: دیابت بارداری میتواند یک عامل خطر جهت ابتلاء به سرطان پستان محسوب گردد. پیشنهاد میشود از دیابت بارداری بهعنوان یک نشانگر زودرس برای شناسایی سرطان پستان استفاده شود.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-299325220220421Association of dietary intakes and anthropometric indices with endometriosis: a case-control studyارتباط دریافت های غذایی و شاخص های تنسنجی با ابتلاء به اندومترویز: مطالعه مورد- شاهدی79892032510.22038/ijogi.2022.20325FAسکینه قاسمی صداقتدانشجوی کارشناسی ارشد علوم تغذیه، گروه تغذیه سلولی مولکولی، دانشکده علوم تغذیه و صنایع غذایی، انستیتو تحقیقات تغذیهای و صنایع غذایی کشور، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.0000-0003-4716-5366دکتر غزاله اسلامیاناستادیار گروه تغذیه سلولی مولکولی، دانشکده علوم تغذیه و صنایع غذایی، انستیتو تحقیقات تغذیهای و صنایع غذایی کشور، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.0000-0002-8960-5123دکتر سیده ندا کاظمی3. استادیار گروه زنان و مامایی، مرکز تحقیقات پیشگیری از بیماریهای زنان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.دکتر بهرام رشیدخانیدانشیار گروه تغذیه جامعه، دانشکده علوم تغذیه و صنایع غذایی، انستیتو تحقیقات تغذیهای و صنایع غذایی کشور، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.دکتر ربابه طاهری پناهدانشیار گروه زنان و مامایی، مرکز تحقیقات سلامت مردان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.الهه نعمتی فردکارشناس ارشد علوم تغذیه، مرکز بهداشت غرب تهران، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایران.Journal Article20220201<strong>Introduction:</strong> Endometriosis is a multifactorial disease. Limited studies have been published on the relationship between nutritional factors and endometriosis. This study was performed with aim to determine the association between dietary intake and anthropometric indices with endometriosis.<br /><strong>Methods:</strong> This case-control study was performed in 2020-2021 on 317 women aged 18 to 49 years in Tehran. Endometriosis was diagnosed using laparoscopy and women were divided into case (n=107) and control (n=210) groups. Food intake was assessed using a semi-quantitative and reliable food frequency questionnaire including 168 food items and analyzed with N4 nutrition software. Data were analyzed using SPSS software (version 22) and logistic regression test. P<0.05 was considered statistically significant.<br /><strong>Results:</strong> The probability of endometriosis was significantly lower for women in the highest tertile of body mass index than in the first tertile (OR=0.5, CI: 0.20-0.92, P <0.001). After adjusting for confounding variables, women in the upper tertile of intake for vegetables, fruits, fish, legumes, seeds and nuts and liquid oils had a lower likelihood of endometriosis (P <0.05). However, women in the upper tertile of intake for dairy products, red meat, processed meats, organ meats, and solid oils and fats were significantly more likely to be suffering from endometriosis (P <0.05).<br /><strong>Conclusion: </strong>A significant inverse relationship was observed between endometriosis and intakes of vegetables, fruits, fish, legumes, seeds and nuts and liquid oils. However, intake of dairy products, red meat, processed meats, organ meats, and solid oils and fats had a significant direct association with endometriosis.<strong>مقدمه:</strong> اندومتریوز، یک بیماری چندعلتی است. مطالعات محدودی در مورد رابطه عوامل تغذیهای با اندومتریوز انجام شده است، لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط دریافتهای غذایی و شاخصهای تنسنجی با ابتلاء به اندومتریوز انجام شد.<br /><strong>روش</strong><strong></strong><strong>کار: </strong>این مطالعه مورد- شاهدی در سال 1400-1399 بر روی 317 نفر از زنان 49-18 ساله شهر تهران انجام شد. تشخیص ابتلاء به اندومتریوز با روش لاپاراسکوپی انجام و بر این اساس افراد به دو گروه مورد (107=n) و شاهد (210=n) تقسیم شدند. با پرسشنامه بسامد خوراک نیمهکمی روا و پایا، شامل 168 ماده غذایی، دریافت غذایی افراد تعیین و با نرمافزار تغذیهای N4 آنالیز شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 22) و آزمون رگرسیون لوجستیک انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنادار در نظر گرفته شد.<br /><strong>یافته</strong><strong></strong><strong>ها: </strong>احتمال اندومتریوز برای افراد در بالاترین سهک شاخص توده بدنی بهطور معنیداری کمتر از افراد در سهک اول بود (001/0>p، 92/0-20/0:CI، 5/0=OR). در مدل تعدیل شده، احتمال اندومتریوز برای افراد در بالاترین سهک دریافت سبزیها، میوهها، ماهی، حبوبات، مغزدانههای روغنی و روغنهای مایع بهطور معنیداری کمتر از گروه دریافتکننده در سهک اول بود (05 / 0>p). در مقابل احتمال اندومتریوز برای افراد در بالاترین سهک دریافت لبنیات، گوشت قرمز، گوشتهای فرآوری شده، امعاء و احشاء، و روغنها و چربیهای جامد بهطور معنیداری بیشتر از گروه دریافتکننده در سهک اول بود (05/0>p).<br /><strong>نتیجه</strong><strong></strong><strong>گیری:</strong> ارتباط معکوس و معنیداری بین دریافت سبزیها، میوهها، ماهی، حبوبات، مغزدانههای روغنی و روغنهای مایع با اندومترویز مشاهده شد. دریافت لبنیات، گوشت قرمز، گوشتهای فرآوری شده، امعاء و احشاء و روغنها و چربیهای جامد با اندومتریوز رابطه مستقیم و معنیداری داشت.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-299325220220421The Effect of Oral Consumption of Honey- Saffron syrup with Date syrup on Labor Pain in Nulliparous Womenمقایسه تأثیر مصرف خوراکی شربت زعفران- عسل با شربت خرما بر درد زایمان زنان نخستزا67782032810.22038/ijogi.2022.20328FAهانا سهرابیدانشجوی کارشناسی ارشد آموزش مامایی، کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی کردستان، سنندج، ایران.0000-0001-8286-8568رویا کریمهکارشناس ارشد مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی کردستان، سنندج، ایران.گلبهار قادرخانیکارشناس ارشد مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی کردستان، سنندج، ایران.0000000205943994دکتر روناک شاهوییدانشیار گروه مامایی، مرکز تحقیقات مراقبت بالینی، پژوهشکده توسعه سلامت، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی کردستان، سنندج، ایران.0000-0002-5509-4257Journal Article20220201<strong>Introduction:</strong> Labor pain is one of the most severe pains which a woman experiences during childbirth. Therefore, due to the importance of reducing labor pain and performing normal vaginal delivery, the present study was conducted aimed to compare the effect of oral consumption of honey-saffron syrup with date syrup on labor pain in nulliparous women.<br /><strong>Methods:</strong> This randomized clinical trial study was performed in 2019 on 180 primiparous women referring to the maternity ward of Besat Hospital in Sanandaj. The subjects were randomly divided into three groups: honey saffron syrup, date syrup and placebo group. Inclusion criteria were: nulliparous women, 4 cm dilatation of the cervix, age 18-35 years, and singleton pregnancy. The above fluids were given at the beginning of the study (dilatation of 4 cm) and then every 30-60 minutes until the end of the active phase of the first stage of labor according to the patient's desire. Pain assessment line was used to evaluate the severity of labor pain. Data were analyzed using SPSS software (version 24) and analysis of variance, Chi-square and Repeated Measurement tests. P<0.05 was considered statistically significant.<br /><strong>Results:</strong> There was no statistically significant difference between the three groups in terms of mean pain intensity at the beginning of the active phase before the intervention (P=0.690). After the intervention, there was a statistically significant difference between the three groups at the end of the active phase (P<0.001), the second stage (P<0.001) and the third stage of labor (P<0.001). Also, pain intensity in the second stage of labor was lower in the date syrup group compared to the honey-saffron syrup group (P=0.015. But, there was no statistically significant difference between the two intervention groups at the end of the active phase (P=0.928) and the third stage of labor (P=0.652).<br /><strong>Conclusion: </strong>Consumption of honey-saffron syrup and date syrup are both effective in reducing labor pain, but date syrup in the second stage of labor is more effective than honey-saffron syrup and it can be used instead of drug interventions to reduce labor pain.<strong>مقدمه: </strong>درد زایمان یکی از شدیدترین دردهایی است که یک زن در طی زایمان خود تجربه میکند.<strong> </strong>با توجه به اهمیت کاهش درد زایمان و انجام زایمان طبیعی، مطالعه حاضر با هدف مقایسه تأثیر مصرف خوراکی شربت زعفران عسل با شربت خرما بر درد زایمان زنان نخستزا انجام شد.<br /><strong>روشکار:</strong> این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفیشده در سال 1398 بر روی 180 نفر از زنان نخستزای مراجعهکننده به بخش زایمان بیمارستان بعثت شهر سنندج انجام شد. افراد بهصورت تصادفی به سه گروه شربت زعفران عسل، شربت خرما و گروه دارونما تقسیم شدند. معیارهای ورود به مطالعه شامل: زنان نخستزا، دیلاتاسیون 4 سانتیمتر سرویکس، سن 35-18 سال، بارداری تکقلو بود. ارائه مایعات فوق در بدو ورود به مطالعه (دیلاتاسیون 4 سانتیمتر) و سپس هر 60-30 دقیقه یکبار تا پایان فاز فعال مرحله اول زایمان بر اساس تمایل بیمار تمدید شد. بهمنظور بررسی شدت درد زایمان از خطکش سنجش درد استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS (نسخه 24) و آزمونهای آنالیز واریانس، کای اسکوئر و اندازههای تکراری انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.<br /><strong>یافتهها:</strong> سه گروه قبل از انجام مداخله از نظر میانگین شدت درد در ابتدای فاز فعال، اختلاف آماری معنیداری نداشتند (690/0=p)، ولی بعد از مداخله، در پایان فاز فعال (001/0p<)، مرحله دوم (001/0p<) و سوم زایمان (001/0p<) میان سه گروه اختلاف آماری معنیداری وجود داشت. همچنین شدت درد در مرحله دوم زایمان در گروه شربت خرما در مقایسه با گروه شربت زعفران عسل کمتر بود (015/0=p)، ولی در پایان فاز فعال (928/0=p) و مرحله سه زایمان (652/0=p) بین دو گروه مداخله اختلاف آماری معنیداری وجود نداشت.<br /><strong>نتیجهگیری:</strong> مصرف شربت زعفران عسل و شربت خرما هر دو در کاهش درد زایمان مؤثر است، ولی شربت خرما در مرحله دوم زایمان مؤثرتر از شربت زعفران عسل میباشد و از آن میتوان بهجای مداخلات دارویی جهت کاهش درد زایمان بهره برد.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-299325220220421The relationship between periodontal disease and low birth weight, preterm delivery and preeclampsia: A narrative review of descriptive studiesبررسی همراهی بیماریهای پریودنتال با وزن کم هنگام تولد، زایمان زودرس و پرهاکلامپسی: مروری نقلی بر مطالعات توصیفی901002032910.22038/ijogi.2022.20329FAدکتر امیرحسین فتحیاستادیار گروه پروتزهای دندانی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران.0000-0003-2415-578Xدکتر سید ساسان آریانژاددستیار تخصصی، گروه رادیولوژی دهان فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران.دکتر احسان مستاجراندستیار تخصصی جراحی دهان و فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.دکتر اولدوز زمانی اهریاستادیار گروه بیماریهای دهان و دندان، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اردبیل، اردبیل، ایران.دکتر سید محدثه اسدینژاداستادیار گروه پریودانتیکس، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران.0000-0003-4249-3184Journal Article20220201<strong>Introduction:</strong> Very limited studies have been performed on the relationship between periodontal disease and its effect on pregnancy outcomes; therefore, this study was performed aimed to investigate the relationship between periodontal disease and low birth weight, preterm delivery, preterm delivery with low birth weight and preeclampsia.
<strong>Methods:</strong> This review study was performed by searching for the articles published in the period 2000 to 2020 with searching for the keywords of pregnancy, outcome, adverse, low weight, birth, abortion, preterm delivery, preeclampsia and periodontal in Pubmed, Scopus, Science Direct and Cochrane and Google Scholar and Embase in English language (lack of Persian article).
<strong>Results:</strong> A total of 47 articles entered the final stage and found the relationship between periodontal disease and low birth weight, preterm delivery, preterm delivery with low birth weight and preeclampsia that can increase the risk of these complications.
<strong>Conclusion: </strong>Periodontal diseases can increase the risk of low birth weight, preterm delivery, preterm delivery with low birth weight and preeclampsia<strong>مقدمه:</strong> مطالعات بسیار محدودی در زمینه ارتباط بیماریهای پریودنتال و تأثیر آن بر نتایج بارداری انجام شدهاند؛ لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی همراهی بیماریهای پریودنتال با وزن کم هنگام تولد، زایمان زودرس، زایمان زودرس به همراه وزن کم هنگام تولد و پرهاکلامپسی انجام شد.
<strong>روشکار</strong>: این مطالعه مروری با جستجوی مقالات چاپ شده در بازه زمانی 2020-2000 با جستجوی کلیدواژههای بارداری، نتیجه، نامطلوب، وزن کم، تولد، سقط جنین، زایمان زودرس، پرهاکلامپسی و پریودنتال در پایگاههای دادههای Pubmed، Scopus، Science Direct، Cochrane، Google Scholar و Embase به زبان انگلیسی (عدم وجود مقاله فارسی) انجام شد.
<strong>یافتهها:</strong> تعداد 47 مقاله وارد مرحله نهایی شدند و مشخص شد که بیماریهای پریودنتال با وزن کم هنگام تولد، زایمان زودرس، زایمان زودرس به همراه وزن کم هنگام تولد و پرهاکلامپسی ارتباط دارند و میتوانند خطر این عوارض را افزایش دهند.
<strong>نتیجهگیری:</strong> ابتلاء به بیماریهای پریودنتال میتواند خطر وزن کم هنگام تولد، زایمان زودرس، زایمان زودرس به همراه وزن کم هنگام تولد و پرهاکلامپسی را افزایش دهد.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-299325220220421Critical Appraisal of the Published Clinical Trials on "The Effect of Herbal Medicine on Striae Gravidarum"ارزیابی نقادانه کارآزماییهای بالینی منتشر شده در زمینه "تأثیر فرآوردههای گیاهی بر استریای بارداری"1011122033010.22038/ijogi.2022.20330FAسمیه علیرضاییدکتری تخصصی بهداشت باروری، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.0000-0002-7805-1700دکتر رباب لطیف نژاد رودسریاستاد گروه مامایی، مرکز تحقیقات مراقبتهای پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
استاد گروه مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.0000-0002-1438-8822Journal Article20220201<strong>Introduction:</strong> Combining research results with clinical practice has become a challenge. The critical appraisal helps make decisions. For this purpose, this study was performed aimed to critical evaluate the published clinical trials on "the effect of herbal medicine on striae gravidarum".
<strong>Methods</strong> In this critical review, the clinical trials articles published between 1972 and 2017 about the effect of herbal medicine on striae gravidarum were searched in the electronic scientific databases including Web of Science, PubMed, Embase, Scopus, Google Scholar and Persian articles in SID, Magiran, Goggle Scholar, using the keywords (Striae gravidarum OR Striae OR Stretch Marks) AND (Prevention OR Treatment OR Control) AND (Cream OR Gel OR Oil) and (Striae or pregnancy striae or pregnancy lines) and (prevention or treatment or control) and (Cream or gel or oil). The lasted edition of the CONSORT checklist (2018) was used. The scoring range was 0-45. The articles based on the scores were classified into three categories: poor, moderate and good. Data were analyzed by SPSS software (version 22) and descriptive statistics.
<strong>Results:</strong> Out of the 14 articles reviewed, the overall compliance of the quality of the reviewed articles was estimated 46% with the Consort 2018 criteria. In general, the biggest shortcoming was in the participation of stakeholders and then the method of work. The overall mean score of the articles was 20.86±7.18 from a minimum and a maximum of 9-33.
<strong>Conclusion:</strong> The quality of the clinical trial reports on the effect of using herbal products on reducing pregnancy striae is not appropriate and desirable. Since the biggest shortcoming was in the method, it is recommended to solve these problems by using statistics and methodology experts and standard tools such as consort for self-evaluation of articles.<strong>مقدمه:</strong> تلفیق نتایج کارآزماییها با عملکرد بالینی چالش محسوب میشود. نقد این مطالعات به تصمیمگیری کمک میکند. به این منظور مطالعه حاضر با هدف ارزیابی نقادانه کارآزماییهای بالینی منتشر شده در زمینه "تأثیر فرآوردههای گیاهی بر استریای بارداری" انجام شد.
<strong>روشکار: </strong>در این مرور نقادانه متون، مقالات کارآزمایی بالینی منتشر شده در بازه سالهای 2017-1972 در رابطه با تأثیر استفاده از فرآوردههای گیاهی بر کاهش استریای بارداری در پایگاههای اطلاعاتیWeb of Science ، PubMed، Embase،Scopus ، Google Scholar، SID، Magiran و با استفاده از کلمات کلیدی (Striae gravidarum OR Striae OR Stretch Marks)، (Prevention OR Treatment OR Control)، (Cream OR Gel OR Oil) (استریا یا استریای بارداری یا خطوط حاملگی)، (پیشگیری یا درمان یا کنترل) و (کرم یا ژل یا روغن) بررسی شدند. در ارزیابی مقالات از آخرین ویرایش چکلیست کانسورت (2018) استفاده شد. محدوده امتیازدهی مقالات 45-0 بود. مقالات بر اساس امتیاز کسب شده به سه دسته ضعیف، متوسط و خوب طبقهبندی شدند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و نرمافزار آماری SPSS (نسخه 22) انجام شد.<strong> </strong>
<strong>یافتهها: </strong>از 14 مقاله مورد بررسی، میزان انطباق کلی کیفیت مقالات مورد بررسی با معیار کانسورت (2018)، 46% برآورد شد. در مجموع بیشترین نقص در قسمت مشارکت ذینفعان و بعد از آن روشکار بود. میانگین کلی نمرات مقالات 18/7±86/20 از حداقل و حداکثر 33-9 بود.<strong> </strong>
<strong>نتیجهگیری:</strong> کیفیت گزارش کارآزماییهای بالینی بررسی شده در زمینه تأثیر استفاده از فرآوردههای گیاهی بر کاهش استریای بارداری در حد مناسب و مطلوبی نمیباشد. از آنجاییکه بیشترین نقص در قسمت روشکار بود، توصیه میشود با استفاده از متخصصین آمار و متدولوژی و ابزارهای استاندارد مانند کانسورت، جهت خودارزیابی مقالات، این مشکلات رفع شود.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-299325220220421Listeriosis infection in pregnant women and its effects on pregnancy and infants; (Review of studies)عفونت لیستریوز در زنان باردار و اثرات آن در بارداری و نوزادان :مروری بر مطالعات انجام شده1131252033210.22038/ijogi.2022.20332FAاشرف صابرمربی گروه پرستاری، دانشکده علوم پزشکی اسفراین، اسفراین، ایران.0000-0003-1887-9140علی عابدیمربی گروه پرستاری، دانشکده علوم پزشکی اسفراین، اسفراین، ایران.دکتر باقر مرادیاستادیار گروه علوم پایه، دانشکده علوم پزشکی اسفراین، اسفراین، ایران.0000-0002-3875-2510Journal Article20220201<strong>Introduction</strong>: Listeriosis is an infection if not be diagnosed in time, fetuses and newborns can be affected. So the aim of this study was to identify the features of listeriosis accurately, including clinical findings, laboratory diagnosis, and type of treatment in pregnant women and infants, in order to increase the awareness of health care system to help reduction of abortions and stillbirth’s rates in the community.
<strong>Methods: </strong>Searching was started using scientific databases such as PubMed, Scopus, Google Scholar, ISI and using the keywords Listeriosis, Pregnant Women, Newborn, Health Care System. English and Persian articles on listeriosis infection in pregnant women and infants by 2021 were searched. Then, based on the inclusion and exclusion criteria, the articles were selected.
<strong>Results:</strong> According to this study most common effects of listeriosis on pregnant women were included: fever, flu-like symptoms, gastrointestinal and urinary disorders respectively. In addition, the effects of listeriosis on fetus were abortion, stillbirth, and in newborns, premature birth, respiratory infection and meningitis were most important effects.
<strong>Conclusion:</strong> According to the results of this study, listeriosis has severe effects on fetuses and infants, so knowledge about its symptoms and complications in pregnancy is important and can be an important step towards increasing reproductive health indexes and preventing abortion, stillbirth and Infant disease in the community.<strong>مقدمه:</strong> لیستریوز، بیماری است که در زنان باردار ممکن است علائم غیراختصاصی ایجاد نماید و اگر عفونت بهموقع تشخیص داده نشود، جنین و نوزادان میتوانند در معرض خطر قرار بگیرند. مطالعه حاضر با هدف شناخت دقیق لیستریوز از جمله یافتههای بالینی، تشخیص آزمایشگاهی، نوع درمان در مادران باردار و نوزادان انجام شد تا به افزایش آگاهی در سیستمهای مراقبت بهداشتی و درمانی و کاهش میزان سقط و مردهزایی در جامعه کمک نماید.
<strong>روشکار:</strong> در این مطالعه جهت یافتن مقالات مشابه، پایگاههای اطلاعاتی علمی مانند PubMed، Scopus، Google Scholar و ISI با استفاده از کلمات کلیدی Health Care System، Newborn،Pregnant Women و Listeriosis جستجو شدند. مقالات انگلیسی و فارسی با موضوع عفونت لیستریوز در زنان باردار و نوزادان تا سال 2021 جستجو شدند. سپس بر اساس معیارهای ورود و خروج مطالعه، مقالات انتخاب شدند.
<strong>یافتهها:</strong> بر اساس مطالعات انجام شده، اثرات لیستریوز بر زنان باردار شامل: تب، علائم شبه آنفلوانزا، اختلالات گوارشی، ادراری تناسلی و اثرات لیستریوز بر روی جنین بهترتیب بهصورت سقط، مردهزایی و تولد نوزادان نارس، عفونت تنفسی و مننژیت بود.
<strong>نتیجهگیری:</strong><strong> </strong>با توجه به نتایج این تحقیق، لیستریوز عوارض شدیدی بر روی جنین و نوزادان دارد، لذا آگاهی در مورد علائم و عوارض آن در بارداری حائز اهمیت بوده و میتواند قدم مهمی در راستای افزایش سطح بهداشت باروری و پیشگیری از سقط، مردهزایی و بیماری نوزادان در جامعه محسوب شود.