Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-2993231120210120Demographic characteristics and body mass index in women with breast fibroadenoma and compare with healthy women referred to Khatam Al-Anbia Clinic in Jahrom in 2019بررسی خصوصیات دموگرافیکی و شاخص توده بدنی در زنان مبتلا به فیبروآدنوم پستان و مقایسه آن با زنان سالم مراجعهکننده به کلینیک خاتمالانبیاء جهرم در سال 1398181761310.22038/ijogi.2021.17613FAدکتر مرضیه حقبیناستادیار گروه جراحی، مرکز تحقیقات سلامت و بیماریهای زنان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جهرم، جهرم، ایران.0000-0003-3972-747Xالهام رفیعیکارشناس بهداشت، مرکز تحقیقات سلامت و بیماریهای زنان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جهرم، جهرم، ایران.نوید کلانیکارشناس ارشد مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی، واحد توسعه تحقیقات بالینی بیمارستان پیمانیه، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جهرم، جهرم، ایران.0000-0003-1900-4215Journal Article20201104Introduction: Benign breast diseases are one of the most common diseases in the females of any society. This study was performed with aim to determine demographic characteristics, history of disease and body mass index in women with benign breast masses and compare it with healthy women referred to Khatam-Al-Anbia Clinic in Jahrom.
Methods: This descriptive cross-sectional study was performed in 2019 with participation of 610 women referred to Khatam-Al-Anbia Clinic in Jahrom. 148 women had fibroadenoma and 467 didn’t have fibroadenoma. Data related to the patients were collected using a questionnaire including individual demographic characteristics and medical records of the referred women. Data were analyzed using the SPSS software (version 21) and descriptive and inferential statistical tests. P<0.05 was considered statistically significant.
Results: The history of hyperlipidemia was highest in the women with fibroadenoma and without fibroadenoma. In the fibroadenoma group, 29 (29.9%) of women were overweight and 10 (10.3%) were obese, while in the group without fibroadenoma, 125 (43.3%) of women were overweight and 72 (24.9%) were obese. Overweight reduces the chance of developing benign breast masses by 22.2% (95% CI: 0.057-0.836) and obesity reduces the chance of developing benign breast masses by 15.8% (95% CI: 0.036-0.693) and it had a protective effect.
Conclusion: Overweight and obesity reduce the incidence of benign breast diseases. Therefore, it is suggested that the study be performed by adjusting other confounding factors in more extensive level.مقدمه: بیماریهای خوشخیم پستان، یکی از بیماریهای شایع در زنان هر جامعه است. مطالعه حاضر با هدف تعیین خصوصیات دموگرافیکی، سوابق بیماری و شاخص توده بدنی در زنان مبتلا به تودههای خوشخیم پستان و مقایسه آن با زنان سالم مراجعهکننده به کلینیک خاتمالانبیاء جهرم انجام شد.
روشکار: این مطالعه توصیفی- مقطعی در سال 1398 با مشارکت 610 زن مراجعهکننده به کلینیک خاتمالانبیاء جهرم انجام گرفت. 148 نفر دارای فیبروآدنوم و 467 نفر فاقد فیبروآدنوم بودند. دادههای مربوط بیماران از طریق پرسشنامه شامل خصوصیات فردی و دموگرافیکی و سوابق بیماری زنان مراجعهکننده جمعآوری گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 21) و آزمونهای آماری توصیفی و استنباطی انجام شد.میزان p کمتر از 05/0 معنادار در نظر گرفته شد.
یافتهها: سابقه افزایش چربی خون در زنان شرکتکننده در مطالعه در گروههای فیبروآدنوم و بدون فیبروآدنوم دارای بیشترین فراوانی بود. در گروه فیبروآدنوم، 29 نفر (9/29%) از زنان دارای اضافهوزن و 10 نفر (3/10%) چاق بودند، درحالی که در گروه فاقد فیبروآدنوم، 125 نفر (3/43%) از زنان دارای اضافه وزن و 72 نفر (9/24%) چاق بودند. اضافه وزن، احتمال ابتلاء به تودههای خوشخیم سینه را 2/22% (836/0-057/0: CI 95%) و چاقی، احتمال ابتلاء به تودههای خوشخیم سینه را 8/15% (693/0-036/0: CI 95%) کاهش میداد و اثر محافظتی داشت.
نتیجهگیری: اضافه وزن و چاقی، بروز بیماریهای خوشخیم پستان را کاهش میدهد، لذا پیشنهاد میشود این مطالعه با تعدیل دیگر متغیرهای مخدوشکننده و در سطح وسیعتر انجام گیرد.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-2993231120210120Relationship Between IgG and IgA titers of Chlamydia Trachomatis and Tubal Obstruction in Infertile Women and Comparison of Antibody Titers with Normal Womenبررسی ارتباط تیتر IgG و IgA آنتیبادی کلامیدیا تراکوماتیس و انسداد لولهای در زنان نازا و مقایسه تیتر آنتیبادی با زنان نرمال9141761410.22038/ijogi.2021.17614FAدکتر ابراهیم علیجانیاستادیار گروه ایمونولوژی، مرکز تحقیقات ایمونولوژی بالینی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایران.0000-0001-9921-8947دکتر نرجس سرگلزاییدانشیار گروه پزشکی اجتماعی، مرکز تحقیقات بیماریهای عفونی و گرمسیری، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایران.0000-0002-7869-1564دکتر زهرا حیدریرزیدنت زنان و مامایی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایراندکتر فرحناز فرزانهدانشیار گروه زنان و زایمان، مرکز تحقیقات بیماریهای عفونی و گرمسیری، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایران0000-0002-2422-133xJournal Article20201104Introduction: The prevalence of infertility in the world is increasing and treatment of infertility is one of the important issues. This study was performed with aim to investigate the relationship between IgG and IgA titers of Chlamydia Trachomatis and tubal obstruction in infertile and fertile women referred to Ali ibn-e Abitaleb hospital of Zahedan.
Methods: This case-control study was performed in 2019 on 203 women referred to infertility clinic of Ali ibn-e Abitaleb Hospital of Zahedan. The healthy fertile women were considered as the control group. IgG and IgA antibody titers of Chlamydia trachomatis were measured in both groups. For infertile patients with positive IgG and IgA, laparoscopy was performed and tubal occlusion was evaluated. For patients with negative IgG and IgA, hysterosalpingography were done for more evaluation. Data were analyzed by SPSS software (version 21) and t-test and Chi-square test. P<0.05 was considered statistically significant.
Results: In this study, 203 women were studied. In quantitative comparison, mean IgG and IgA titers were significantly higher in infertile women than fertile women (P=0.039) and (P=0.02), respectively, but in qualitative comparison, the frequency of positive Chlamydia antibody was not significantly different between the two groups (P=0.951). IgG and IgA titer was significantly higher in infertile women with tubal obstruction than infertile women without tubal obstruction (P<0.001).
Conclusion: Although the mean IgG and IgA titers were significantly higher in infertile women than fertile women, but the frequency of chlamydia positive antibodies did not differ significantly between the two groups. Also, the titer of antibodies was significantly higher in infertile women with tubal obstruction.مقدمه: شیوع ناباروی در جهان روند صعودی داشته و درمان ناباروی، یکی از مسائل حائز اهمیت میباشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط تیتر IgG و IgA آنتیبادی کلامیدیا تراکوماتیس و انسداد لولهای در زنان نازا و بارور مراجعهکننده به بیمارستان علی ابن ابیطالب زاهدان انجام شد.
روشکار: این مطالعه مورد شاهدی در سال 1398 بر روی 203 از زنان مراجعهکننده به کلینیک نازایی و زایشگاه بیمارستان علی ابن ابیطالب زاهدان انجام شد. از زنان سالم بارور مراجعهکننده به بیمارستان هم بهعنوان گروه کنترل استفاده شد. در هر دو گروه تیتر آنتیبادی IgG و IgA کلامیدیا تراکوماتیس اندازهگیری شد. برای گروه نازا با IgG و IgA مثبت لاپاراسکوپی انجام و انسداد لولهای مورد بررسی قرار گرفت. در بیمارانIgG و IgA منفی هم جهت بررسی بیشتر هیستروسالپنگوگرافی انجام شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 21) و آزمونهای تی و کای اسکوئر انجام گرفت. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: در این مطالعه 203 زن مورد مطالعه قرار گرفتند. در مقایسه کمی میانگین تیتر IgG و IgA در زنان نابارور بهطور معنیداری بالاتر از زنان سالم بود (بهترتیب 039/0=p، 021/0=p)، اما در مقایسه کیفی، فراوانی آنتیبادی مثبت کلامیدیا در دو گروه تفاوت معنیداری نداشت (951/0=p). تیتر IgA و IgG در زنان نابارور با انسداد لولهای بهطور معنیداری بالاتر از زنان نابارور بدون انسداد بود (001/0>p).
نتیجهگیری: اگرچه میانگین تیتر IgG و IgA در زنان نابارور بهطور معنیداری بالاتر از زنان سالم بود، اما فراوانی آنتیبادی مثبت کلامیدیا در دو گروه تفاوت معنیداری نداشت. همچنین تیتر آنتیبادیها در زنان نابارور با انسداد لولهای بهطور معنیداری بالا بود.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-2993231120210120Level of professional ethics of medical students in externships and internships in Mashhad University of Medical Sciences in 2018بررسی و مقایسه سطح اخلاق حرفهای دانشجویان پزشکی در مقاطع کارآموزی و کارورزی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد در سال 139715231761510.22038/ijogi.2021.17615FAدکتر ملیحه دادگر مقدمدانشیار گروه پزشکی اجتماعی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.0000-0002-4797-8714دکتر محمد جواد باهنردانشجوی پزشکی عمومی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.دکتر سیده سمانه حسینیمتخصص پزشکی اجتماعی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.0000-0002-4102-4530Journal Article20201104Introduction: Due to the fact that medical errors leading to mortality have been associated with low levels of professional ethics in physicians, this study was performed with aim to determine and compare the level of professional ethics of medical students in externships and internships at Mashhad University of Medical Sciences.
Methods: This cross-sectional study was conducted in 2018 as a census on 307 students of Mashhad Medical School. In order to collect information, the professionalism level questionnaire including 5 dimensions (duty / responsibility, superiority / independence - dignity / honesty, altruism, respect) was used. Data were analyzed using SPSS software (version 16) and ANOVA, Chi-square and Kruskal-Wallis tests. P<0.05 was considered statistically significant.<br /> Results: Mean age of the subjects was 23.67±1.5 years. In the three dimensions of responsibility, respect and honesty, trainees of the first year (students in the first year of the externship) had completely opposite views, while most trainees of the second year (students in the second year of the externship) and internship students agreed (p<0.01). In the "independence" dimension, all three groups were relatively agreed (p>0.087). In the "altruism" dimension, trainees of the first-year opinion were relatively agreed, but trainees of the second year and internship students disagreed with this dimension (p<0.01).
Conclusion: In terms of responsibility, honesty and respect, the mean scores of interns and second year stagers were significantly higher than the one year stagers; the mean score of altruism in the one year stagers was higher than the other two groups. Therefore, we must take steps to improve the level of professional ethics of students through the empowerment of professors, appropriate training of professional ethics in the form of theoretical and practical courses.مقدمه: با توجه به اینکه خطاهای پزشکی منجر به مرگومیر با سطح پایین اخلاق حرفهای در پزشکان ارتباط داشته است، مطالعه حاضر با هدف تعیین و مقایسه سطح اخلاق حرفهای دانشجویان پزشکی در مقاطع کارآموزی و کارورزی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شد.
روشکار: این مطالعه مقطعی در سال 1397 بهصورت سرشماری بر روی 307 دانشجوی دانشکده پزشکی مشهد انجام شد. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه تعیین سطح حرفهایگری شامل 5 بعد (وظیفه/مسئولیتپذیری، برتری/استقلال، عزت/صداقت، نوع دوستی، احترام) استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمونهای آنووا، کای دو و کروسکال والیس انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنادار در نظر گرفته شد.
یافتهها: میانگین سن افراد 5/1±67/23 بود. در 3 بعد مسئولیت، احترام و صداقت کارآموزان سال 1 (دانشجویان در مقطع سال اول کارآموزی) نظر کاملاً مخالف داشتند، درصورتیکه اکثر کارآموزان سال 2 (دانشجویان در مقطع سال دوم کارآموزی) و کارورزها موافق بودند (01/0>p). در بعد "استقلال" نظر هر سه گروه نسبتاً موافق بود (087/0<p). در بعد "نوعدوستی" نظر کارآموزان سال 1 نسبتاً موافق بود، ولی کارآموزان سال 2 و کارورزها با این بعد اظهار مخالفت کردند (01/0>p).
نتیجهگیری: میانگین نمرات کارورزان و کارآموزان سال 2 رشته پزشکی در ابعاد مسئولیتپذیری، صداقت و احترام بهطور معناداری بیشتر از کارآموزان سال 1 بود و میانگین نمره بعد نوعدوستی در کارآموزان سال اول رشته پزشکی نسبت به دو گروه دیگر بیشتر بود. لذا باید از طریق توانمندسازی اساتید، آموزش مناسب اخلاق حرفهای در قالب دروس نظری و عملی در جهت ارتقاء سطح اخلاق حرفهای دانشجویان گام برداشت.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-2993231120210120Effect of Alcea on sexual function in postmenopausal women: a randomized, controlled clinical trialاثر گیاه ختمی بر عملکرد جنسی زنان یائسه: کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفی شده24321761610.22038/ijogi.2021.17616FAعالیه کیانی طلاییدانشجوی Ph.D طب ایرانی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی گلستان، گرگان، ایران.0000-0001-7500-3335دکتر مرضیه قرائتیاستادیار گروه طب ایرانی، واحد توسعه تحقیقات بالینی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی گلستان، گرگان، ایران.0000-0002-1165-6270دکتر شکوه سادات حامدیاستادیار گروه داروسازی ایرانی، دانشکده طب ایرانی و مکمل، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.دکتر فریده اخلاقیاستاد گروه زنان و مامایی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.0000-0003-2014-8494دکتر ناصر بهنامپوردانشیار گروه آمار زیستی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی گلستان، گرگان، ایران.دکتر زهره فیضآبادیدکترای تخصصی طب ایرانی، دانشکده طب ایرانی و مکمل، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.0000-0001-5104-6103Journal Article20201104Introduction: One of the complaints of menopausal period is sexual problems and dyspareunia. According to Persian Medicine, Alcea has a moisturizing and softening effect. This study was performed with aim to determine the effect of Alcea herbal product on sexual function in postmenopausal women.
Methods: This double-blind clinical trial was performed in 2019 on 60 postmenopausal women with sexual dysfunction referred to Omolbanin Hospital in Mashhad. The subjects were randomly divided into two groups of treatment and placebo (n=30 in each group). Alcea vaginal suppository 5% or placebo was administered every night for 2 weeks and then every other night for 6 weeks. The FSFI (Female Sexual Function Index) questionnaire was completed at the beginning and end of the intervention. Data were analyzed by SPSS software (version 18) and Independent T-test, Man Whitney, Chi-square and Wilcoxon. P<0.05 was considered statistically significant.
Results: Mean score of all domains of sexual function increased after 8 weeks of intervention in the treatment group, which was significantly higher than placebo group. The mean total score of the questionnaire before the intervention in the treatment group reached from 17.45±5.25 to 26.21±4.01 (P=0.0001) and in the placebo group from 21.93±5.65 to 23.89±5.06 (P =0.001).
Conclusion: Alcea herbal product has a beneficial effect on sexual function in postmenopausal women, so it can be suggested as an alternative treatment.مقدمه: یکی از شکایتهای دوران یائسگی، مشکلات جنسی و درد حین مقاربت است. بر اساس طب ایرانی، گیاه ختمی دارای اثر رطوبتبخشی و نرمکنندگی است. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثر فرآورده گیاهی ختمی بر عملکرد جنسی زنان یائسه انجام شد.
روشکار: این مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکور در سال 1398 بر روی 60 زن یائسه مراجعهکننده به بیمارستان امالبنین (س) مشهد و دارای اختلال عملکرد جنسی انجام شد. افراد بهطور تصادفی در دو گروه ۳۰ نفره درمان و دارونما تقسیم شدند. شیاف واژینال ختمی 5% یا دارونما بهمدت 2 هفته هر شب و سپس 6 هفته شب در میان تجویز شد. پرسشنامه فعالیت جنسی زنان (FSFI) در ابتدا و انتهای مداخله تکمیل شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 18) و آزمون تی مستقل، منویتنی، کای دو و ویلکاکسون انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: میانگین امتیاز تمامی حیطههای عملکرد جنسی پس از 8 هفته مداخله در گروه درمان افزایش پیدا کرد که این تغییرات نسبت به دارونما بهطور معنیداری بالاتر بود. میانگین نمره کل پرسشنامه قبل از مداخله در گروه درمان از 25/5±45/17 به 01/4±21/26 (0001/0=p) و در گروه دارونما از 65/5±93/21 به 06/5±89/23 رسید (001/0=p).
نتیجهگیری: فرآورده گیاهی ختمی اثر مفیدی بر میزان عملکرد جنسی زنان یائسه دارد، لذا میتواند بهعنوان درمان جایگزین پیشنهاد گردد.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-2993231120210120Effect of cream containing green tea extract and pedophylline solution on the process of reducing genital wart lesionsبررسی مقایسهای تأثیر کرم حاوی عصاره چای سبز و محلول پدوفیلین بر روند کاهش ضایعات زگیل تناسلی33401761710.22038/ijogi.2021.17617FAسیده زهره موسویکارشناس ارشد مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.0000-0001-9702-0558ناهید گلمکانیاستادیار گروه مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.0000-0002-2018-9774Journal Article20201104Introduction: Genital wart is a common sexually transmitted infection which impairs the patient's quality of life. One of the plants which is mentioned in traditional medicine for the treatment of genital warts is green tea extract. Considering the need for new and improved treatments for external anogenital warts, as well as the emphasis on the use of home and herbal medicines and its prevalence in families and its use by the patient and saving the health costs due to the lack of need to refer to physician, this study was performed with aim to compare the effect of green tea extract cream with pedophylline solution on the reduction of genital wart lesions. <br />Methods: This clinical trial study was performed in 2018-2019 on 76 women with genital warts. The subjects were randomly divided into the intervention and control groups. In the intervention group, green tea extract cream was used 3 times a day and in the control group, pedophiline solution was used once a week. The patients in both groups referred every two weeks until 12 weeks or complete recovery of lesions and the number of dimensions and percentage of reduction of lesions were recorded in the lesion assessment form. The validity and reliability of the tool were confirmed by the views of the experts and Cronbach's alpha coefficient r=89%. Data were analyzed by SPSS software (version 22). P Results: The number and dimensions of lesions were significant between the two groups of green tea extract and pedophylline in weeks 4, 6 and 8 after the intervention compared with before the intervention (p <0.001) and showed better results in the pedophylline group. But, according to the results of Mann-Whitney test, no statistically significant difference was found between the two groups in the number and size of lesions during the 10 weeks after treatment (p <0.001). The number and dimensions of lesions were significant between the two groups during 10 weeks of intervention compared to before the intervention (p <0.001). <br />Conclusion: The rate of healing of lesions after the end of treatment in the green tea group was the same as pedophylline, so considering the success of the results of the present study, it is recommended to use this product as a suitable alternative to pedophylline in the treatment of genital wartsمقدمه: زگیل تناسلی، یک عفونت شایع منتقل شونده جنسی است که باعث اختلال در کیفیت زندگی بیمار میشود. از گیاهانی که در طب سنتی جهت درمان زگیل تناسلی به آن اشاره شده، عصاره چای سبز میباشد. با توجه به اینکه به درمانهای جدید و بهبود یافته در زگیلهای خارجی آنوژنیتال نیاز است و همچنین با توجه به تأکید بر استفاده از داروهای خانگی و گیاهی و رواج آن در خانوادهها و استفاده آن توسط خود بیمار و صرفهجویی در هزینههای بهداشتی بهعلت عدم نیاز به مراجعه به پزشک، مطالعه حاضر با هدف بررسی مقایسهای تأثیر کرم عصاره چای سبز با محلول پدوفیلین بر روند کاهش ضایعات زگیل تناسلی انجام شد.<br /> روشکار: این مطالعه کارآزمایی بالینی در سال 98-1397 بر روی 76 زن مبتلا به زگیل تناسلی انجام شد. افراد بهطور تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. در گروه مداخله، کرم عصاره چای سبز، 3 بار در روز و در گروه کنترل محلول پدوفیلین هفتهای یکبار استعمال شد. بیماران هر دو هفته تا 12 هفته یا بهبود کامل ضایعات مراجعه نموده و تعداد ابعاد و درصد کاهش ضایعات در فرم ارزیابی ضایعات ثبت شد.تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 22) انجام گرفت. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.<br /> یافتهها: تعداد و ابعاد ضایعات در هفتههای 4، 6 و 8 پس از مداخله نسبت به قبل از مداخله، بین دو گروه عصاره چای سبز و پدوفیلین معنیدار بود (001/0p <) و در گروه پدوفیلین نتایج بهتری نشان داد، اما بر اساس نتایج آزمون منویتنی، تفاوت آماری معنیداری از نظر تعداد و ابعاد ضایعات در طی 10 هفته پس از درمان بین دو گروه وجود نداشت (001/0p <). تعداد و ابعاد ضایعات در طی 10 هفته مداخله نسبت به قبل از مداخله در دو گروه معنادار بود (001/0p <).<br /> نتیجهگیری: میزان بهبودی ضایعات پس از اتمام دوره درمان در گروه چای سبز با پدوفیلین یکسان بود، لذا با توجه به موفقیتآمیز بودن نتایج پژوهش حاضر، توصیه به استفاده از این محصول بهعنوان جایگزین مناسب پدوفیلین در درمان زگیل تناسلی میگردد.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-2993231120210120Effect of Aloe Vera Gel on prevention of Striae Gravidarumبررسی تأثیر ژل آلوئهورا در پیشگیری از استریای حاملگی41501761910.22038/ijogi.2021.17619FAسحر باقریاندانشجوی کارشنارسی ارشد آموزش مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.0000-0002-7449-0941دکتر صدیقه امیرعلی اکبریاستادیار گروه مامایی و بهداشت باروری، مرکز تحقیقات مامایی و بهداشت باروری، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.0000-0002-4976-5085دکتر نورالسادات کریماندانشیار گروه مامایی و بهداشت باروری، مرکز تحقیقات مامایی و بهداشت باروری، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.0000-0001-8413-7175دکتر زهرا لری گوئینیدانشیار گروه فارماکوگنوزی، مرکز تحقیقات گیاهان پزشکی، پژوهشکده علوم سلامت، دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد، شهرکرد، ایران.دکتر ملیحه نصیریاستادیار گروه آمار زیستی، دانشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.0000-0003-1496-7442Journal Article20201104Introduction: Striae Gravidarum is a skin physiological change in purple that many women experience during pregnancy and due to the accompanying problems, they suffer from stress and worries about beauty, low self-esteem and psychological problems. This study was performed with aim to determine the effect of aloe vera gel on prevention of striae gravidarum in nulliparous pregnant women. <br />Methods: This triple-blind randomized clinical trial study with a control group was performed in 2019 on 90 nulliparous women with gestational age of 18-20 weeks referring to the selected centers affiliated to Shahid Beheshti University of Medical Sciences in Tehran. The subjects were randomly assigned to one of the three groups of aloe vera gel or placebo. The participants receiving aloe vera gel and placebo group daily massaged 3 cm of the gel for 2 minutes on the entire abdomen for 8 weeks, and the control group did not use any substances on the skin of the abdomen. After 8 weeks, the severity of striae was assessed by the Davy method, the severity of pruritus by the Kamini method, and the severity of the erythema by the Atwal method. Data were analyzed by SPSS software (version 20) and Kruskal-Wallis statistical test. P <0.05) was considered statistically significant. <br />Results: Three groups were not significantly different in terms of background and interventional variables at the beginning of the study (p >0.05). Kruskal-Wallis statistical tests showed that the incidence of striae (p = 0.001), the severity of pruritus and erythema (p = 0.001) at 28th weeks of pregnancy was significantly lower in the Aloe Vera gel group than the other two groups. Also, the chance of increasing the severity of striae in the placebo group and the aloe vera gel group were 75% and 95% lower than the control group, respectively. <br />Conclusion: Aloe vera gel has an effect on preventing striae gravidarum and reducing itching and erythema. Aloe vera gel can be recommended to pregnant women as a low-cost method for preventing striae gravidarum.مقدمه: استریایحاملگی،تغییرفیزیولوژیکپوستی بهرنگ بنفش است که بسیاریاززنان آن را در دورهبارداری تجربه نموده و بهعلت مشکلات همراه آن دچار استرس و نگرانیهایی از نظر زیبایی، کاهش اعتمادبهنفس و مشکلات روانشناختی میشوند. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر ژل آلوئهورا در پیشگیری از استریای بارداری بر روی زنان باردار نخستزا انجام شد.<br /> روشکار: این مطالعه کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفی شده سهسوکور در سال 1398 بر روی 90 زن باردار نخستزا با سن حاملگی 20-18 هفته مراجعهکننده به مراکزمنتخب وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران انجام شد. افراد با روش تخصیص تصادفی در یکی از سه گروه ژل آلوئهورا یا دارونما قرار گرفتند. افراد دریافتکننده ژل آلوئهورا و دارونما روزانه 3 سانتیمتر از ژل دریافتی را بهمدت 2 دقیقه بر کل شکم بهمدت 8 هفته ماساژ دادند و گروه کنترل از هیچ مادهای بر روی پوست ناحیه شکم استفاده نکردند. پس از 8 هفته شدت استریا بهروش داوی، شدت خارش بهروش کامینی و شدت اریتم بهروش اتوال ارزیابی شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 20) و آزمون کروسکال والیس انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنادار در نظر گرفته شد.<br /> یافتهها: سه گروه از نظر متغیرهای زمینهای و مداخلهگر در ابتدای مطالعه تفاوت معنیداری نداشتند (05/0<p). بر اساس نتایج آزمون کروسکال والیس، میزان بروز استریا (001/0=p) و شدت خارش و اریتم (001/0=p) در هفته 28 بارداری در گروه ژل آلوئهورا بهطور معنیداری از دو گروه دیگر کمتر بود. همچنین شانس افزایش شدت استریا در گروه دارونما و گروه ژل آلوئهورا نسبت به گروه کنترل بهترتیب 75% و 95% کمتر بود.<br /> نتیجهگیری:ژل آلوئهورا بر پیشگیری از استریای بارداری و کاهش خارش و اریتم آن تأثیر دارد و میتوان ژل آلوئهورا را به برای پیشگیری از استریای بارداری با هزینه کم به زنان باردار پیشنهاد داد.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-2993231120210120Quality of Patient-Centered Care from the Viewpoint of Infertile Clients in the ART Centers of the Hospitals of Shahid Beheshti University of Medical Sciencesبررسی کیفیت ارائه مراقبت بیمار محور از دیدگاه مددجویان ناباروری در مراکز کمک باروری بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی51591762010.22038/ijogi.2021.17620FAسلیمه اکبرزادهدانشجوی کارشناسی ارشد پرستاری، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.0000-0002-7148-4116دکتر میترا زندیاستادیار گروه داخلی جراحی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.0000-0002-7395-0280دکتر سپیده حاجیاندانشیار گروه مامایی و بهداشت باروری، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.0000-0002-3368-0036دکتر لیلا نظریدانشیار گروه زنان و مامایی، مرکز تحقیقات پیشگیری از بیماریهای زنان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.دکتر ملیحه نصیریاستادیار گروه آمار زیستی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.0000-0003-1496-7442Journal Article20201104Introduction: Paying attention to the needs of infertile couples and involving them in the treatment program allows them to deal with this problem more effectively. The patient-centered care is based on the principle that all resources and activities of the organization should be organized around the patient. This study was performed with aim to evaluate the quality of patient-centered care from the viewpoints of infertile clients.
Methods: This descriptive study was performed in 2019 on 200 infertile clients referring to the assisted reproductive centers of Shahid Beheshti selected hospitals. Data were collected using a patient-centered questionnaire in infertile clients. This questionnaire consists of 50 questions in 8 areas including: access, information, communication, patient participation, respect for patient values, patient's continuity and support, staff's competence and care organization area; the minimum score in each area is zero and maximum is 3. Data were analyzed using SPSS software (version 18) and descriptive and regression tests.
Results: According to the results, the most infertility factor was related to female factor with 132 cases (66.0%) and then the common factor of male and female with 62 cases (31.0%). The mean duration of infertility was 5.35±3.67 years. The results of this study showed that in the score range between 0 and 3, the mean focus of patients in infertility treatment was 1.50. The lowest patient-centered score was related to access area (0.37 from 3) and the highest was related to care organization area (2.40 from 3).
Conclusion: According to the results of the study, the quality of patient-centered care has been obtained moderate-level (1.5) from the desired level (3). It is necessary to reform the infrastructure of the country's health system and the patient-centered approach be widely trained and implemented in the country. In order to make this important, we should identify the influencing factors on patient-centered care.مقدمه: توجه به نیازهای زوجین نابارور و مشارکت دادن آنها در برنامه درمان، به آنها این اجازه را میدهد تا به صورت مؤثرتری به مقابله با این مشکل بپردازند. مراقبت بیمار محور بر این اصل استوار است که کل منابع و فعالیتهای سازمان باید حول محور بیمار سازماندهی شود. مطالعه حاضر با هدفبررسی کیفیت ارائه مراقبت بیمار محور از دیدگاه مددجویان نابارور انجام شد.
روشکار: این مطالعه توصیفی در سال 1398 بر روی 200 مددجوی نابارور مراجعهکننده به مراکز کمک باروری بیمارستانهای منتخب شهید بهشتی انجام شد. گردآوری دادهها با استفاده از پرسشنامه بیمار محوری در مددجویان ناباروری انجام شد. این پرسشنامه مشتمل بر 50 سؤال در 8 حیطه شامل: حیطه دسترسی، اطلاعات، ارتباطات، مشارکت بیمار، احترام به ارزشهای بیمار، تداوم و حمایت از بیمار، صلاحیت کارکنان و حیطه سازمان مراقبت است که حداقل نمره در هر حیطه صفر و حداکثر 3 میباشد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 18) و آزمونهای توصیفی و رگرسیون انجام شد.
یافتهها: بیشترین عامل ناباروری مربوط به زنان با 132 نفر (0/66%) و سپس عامل مشترک مردانه و زنانه با 62 مورد (0/31%) بیان شده بود. میانگین طول مدت ناباروری 67/3±35/5 سال بهدست آمد. نتایج این پژوهش نشان داد که در بازه امتیازی بین 3-0، میانگین محوریت بیماران در درمان ناباروری 50/1 بود. پایینترین میزان بیمار محوری مربوط به حیطه دسترسی (37/0 از 3) و بالاترین آن مربوط به حیطه سازمان مراقبت (40/2 از 3) بود.
نتیجهگیری: کیفیت مراقبت بیمار محور سطح متوسط (5/1) از سطح مطلوب (3) بهدست آمد، لذا ضروری است که زیرساختهای نظام سلامت کشور اصلاح شده و رویکرد بیمار محور بهطور گسترده در کشور آموزش و اجرا شود. در جهت عملیاتی شدن این مهم باید همچنین عوامل تأثیرگزار بر مراقبت بیمار محور را شناسایی نمود.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-2993231120210120Comparison of Candida species in patients with Candida vulvovaginitis in Torbat-e Jam and its relationship with diabetesمقایسه گونههای کاندیدا در مبتلایان به واژینیت کاندیدایی در تربتجام و ارتباط آن با دیابت60671762110.22038/ijogi.2021.17621FAپریسا برمردانشجوی کارشناسی ارشد قارچشناسی، گروه انگلشناسی و قارچشناسی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.0000-0002-2062-8511دکتر حسین زرینفراستادیار مرکز تحقیقات آلرژی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران. (*مانند نویسنده اول)0000-0002-1449-4668دکتر لیدا جراحیدانشیار گروه پزشکی اجتماعی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.دکتر عبدالمجید فتیدانشجوی کارشناسی ارشد قارچشناسی، گروه انگلشناسی و قارچشناسی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران. استاد انگلشناسی و قارچشناسی، مرکز تحقیقات سالک جلدی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.0000-0002-5175-529XJournal Article20201104Introduction: <em>Candida</em> vulvovaginitis is one of the most common vaginal infections in women and in women with diabetes. Although <em>C. albicans</em> has been reported to be the most common cause of this infection, but there have been recent changes in the pattern of <em>Candida</em> causing <em>Candida</em> vulvovaginitis. This study was performed with aim to investigate the frequency of dominant <em>Candida</em> isolates in patients with <em>Candida</em> vulvovaginitis in Torbat-e Jam and its relationship with diabetes. <br />Methods: In this cross-sectional study, 428 women with suspected <em>Candida</em> vulvovaginitis referred to Torbat-e-Jam medical centers were assessed in 2019. Two specimens of vaginal secretions were taken from each patient. The first specimen was cultured on sabouraud dextrose agar (SDA) medium, and the second one was directly examined using wet mount microscopy. The<em> Candida</em> colonies were passaged on CHROMagar Candida medium to identify the species. Demographic and diabetes characteristics of the patients were evaluated. Data were analyzed by SPSS software (version 16) and Chi-square test. p<0.05 was considered statistically significant. <br />Results: 309 positive yeast cultures were obtained from the patients with <em>Candida</em> vulvovaginitis. Identified <em>Candida</em> species included: 145 (46.9%)<em> C. albicans</em>, 53 (17.2%) <em>C. glabrata</em>, 45 (14.5%)<em> C. parapsilosis</em>, 33 (10.7%) <em>C. krusei</em>, and 33 (10.7%) <em>C. tropicalis</em>. Forty-one specimens (13.3%) also had two types of <em>Candida</em> species. Forty-one patients (13.3%) affected to <em>Candida</em> vulvovaginitis also had diabetes that no significant relationship was observed. <br />Conclusion: The frequency of<em> non-albicans</em> <em>Candida</em> is relatively higher than <em>C. albicans</em> in patients with <em>Candida</em> vulvovaginitis in Torbat-e Jam, and C. glabrata is the most common among <em>non-albicans</em> species. The incidence of <em>Candida</em> vulvovaginitis was not significant in patients with diabetes.<em> C.</em> <em>parapsilosis</em> was most common among <em>non-albicans</em> species in diabetics patients.مقدمه: ولوواژینیت کاندیدایی (VVC)، یکی از عفونتهای شایع واژینال در زنان و در زنان مبتلا به دیابت میباشد. با وجود اینکه کاندیدا آلبیکنس بهعنوان شایعترین عامل این عفونت گزارش شده است، اما تغییراتی در الگوی کاندیداهای ایجاد کننده ولوواژینیت کاندیدایی ایجاد شده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی فراوانی ایزولههای غالب کاندیدا در مبتلایان به ولوواژینیت کاندیدایی در تربتجام و ارتباط آن با ابتلاء به دیابت انجام شد.<br /> روشکار: در این مطالعه مقطعی، 428 نفر از زنان مشکوک به ولوواژینیت کاندیدایی مراجعهکننده به مراکز درمانی شهرستان تربتجام در سال 1398 مورد بررسی قرار گرفتند. 2 نمونه از ترشحات واژن هر بیمار گرفته شد. نمونه اول بر روی محیط کشت سابورو دکستروز آگار کشت داده شد و نمونه دوم نیز بهروش اسمیر مرطوب مورد آزمایش میکروسکوپی مستقیم قرار گرفت. بهمنظور تعیین گونه، کلنیهای کاندیدا بر روی محیط کروم آگار پاساژ داده شد. اطلاعات دموگرافیک و سابقه دیابت در شرکتکنندگان بررسی شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمون کای دو انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.<br /> یافتهها: تعداد 309 مورد کشت مثبت مخمری از مبتلایان به ولوواژینیت کاندیدایی بهدست آمد. گونههای کاندیدایی شناسایی شده شامل کاندیدا آلبیکنس (9/46%)، کاندیدا گلابراتا (2/17%)، کاندیدا پاراپسیلوزیس (5/14%)، کاندیدا کروزهای (7/10%) و کاندیدا تروپیکالیس (7/10%) بودند. در 3/13% موارد نیز محیطهای کشت دارای دو نوع گونه کاندیدایی بودند. 41 نفر (3/13%) از مبتلایان به ولوواژینیت کاندیدایی نیز مبتلا به دیابت بودند که ارتباط معناداری مشاهده نشد. <br /> نتیجهگیری: فراوانی کاندیداهای غیرآلبیکنس نسبت به گونه کاندیدا آلبیکنس در مبتلایان به ولوواژینیت کاندیدایی در شهر تربتجام به نسبت بیشتر است و کاندیدا گلابراتا در بین گونههای غیرآلبیکنس بیشترین فراوانی را دارد. ابتلاء به ولوواژینیت کاندیدایی در مبتلایان به دیابت قابل توجه نیست. در مبتلایان به دیابت کاندیدا پاراپسیلوزیس بیشترین فراوانی را بهعنوان گونه غیرآلبیکنس دارد.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-2993231120210120Effect of Recove ointment on pain in mothers susceptible to infection of cesarean scarبررسی تأثیر پماد ریکاو بر درد در مادران مستعد عفونت برش سزارین68751762210.22038/ijogi.2021.17622FAپوپک کریمی یکتادانشجوی کارشناسی ارشد مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.0000-0002-3279-1850مهین تفضلیاستادیار گروه مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.0000-0003-2434-2454دکتر معصومه میرتیموریدانشیار گروه زنان و مامایی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.0000-0003-1775-6309دکتر حسن رخشندهمرکز تحقیقات گروه فارماکولوژیک گیاهان دارویی. استادیار گروه فارماکولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.دکتر حبیبالله اسماعیلیاستاد گروه آمار زیستی، مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.Journal Article20201104Introduction: Postoperative pain including cesarean section is a source of concern for many pregnant women, as it can cause adverse effects on the wound healing process, especially in mothers prone to infection who require special care for better wound repair. Therefore, this study was performed with aim to investigate the effect of Recove ointment on pain in mothers with cesarean section who are susceptible to infection.
Methods: This two-group triple-blind controlled randomized trial was performed on 80 women with cesarean section who were eligible to participate in the study in Mashhad Omolbanin hospital in 2019. The subjects were placed in two groups of intervention and placebo. They used the ointment for 10 consecutive days. The pain intensity was assessed on the basis of visual analogue scale (VAS) in the days before intervention and 3, 5, and 10 days after cesarean section. Statistical analysis was performed using SPSS statistical software (version 21). Independent T-test, Mann-whitney u test, K-squared test and variance analysis were utilized for repeated data. A p-value of <0.05 was taken as significant.
Results: During the ten days of follow-up, the intervention and placebo groups were not homogenous in terms of the variables of duration of walking (p= 0.002), sitting position (p= 0.03), and carbohydrate share (p= 0.04). In general, the pain scale was significantly different in the intervention and placebo groups which showed reduction of pain in the intervention group (p <0.001).
Conclusion: Due to the presence of effective compounds, Recove ointment can significantly reduce the pain severity of the cesarean scare in mothers who are susceptible to infection.مقدمه: درد بعد از اعمال جراحی از جمله سزارین، عامل نگرانی بسیاری از مادران باردار است، چون میتواند بر روی فرآیند ترمیم زخم تأثیرات نامطلوب داشته باشد؛ بهخصوص در مادران مستعد عفونت که با داشتن شرایط خاص، نیازمند مراقبتهای ضروری جهت ترمیم بهتر زخم میباشند، لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر پماد ریکاو بر درد مادران سزارین شده مستعد عفونت واجد شرایط انجام شد.
روشکار: این مطالعه کارآزمایی بالینی سهسوکور شاهددار تصادفی شده دو گروهه در سال 1398 بر روی 80 زن سزارین شده واجد شرایط شرکت در پژوهش در بیمارستان امالبنین (س) مشهد انجام شد. افراد در دو گروه مداخله و دارونما قرار گرفتند و بهمدت حداکثر 10 روز متوالی از پماد استفاده کردند. میزان شدت درد بر اساس مقیاس دیداری درد در روزهای قبل از مداخله و 3، 5 و 10 روز بعد از سزارین ارزیابی شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 21) و آزمونهای تیتست مستقل، منویتنی، کای دو و آنالیز واریانس برای دادههای تکراری انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: در طول 10 روز پیگیری، گروه مداخله و دارونما از لحاظ متغیرهایی همچون مدت زمان راه رفتن (002/0=p)، قرار گرفتن در وضعیت نشسته (03/0=p) و سهم کربوهیدرات (04/0=p) همگن نبودند. بهطور کلی مقیاس درد تفاوت معنیداری در گروه مداخله و دارونما داشت که نشاندهنده کاهش درد در گروه مداخله بود (001/0p<).
نتیجهگیری: پماد ریکاو بهدلیل داشتن ترکیبات مؤثر خود میتواند درد ناحیه برش سزارین در مادران مستعد عفونت را بهمیزان بالایی کاهش دهد.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-2993231120210120Uterus transplantation from the perspective of bioethical principles: A review studyپیوند رحم از منظر اصول اخلاق زیستی: یک مطالعه مروری76981762310.22038/ijogi.2021.17623FAسکینه طاهرخانیاستادیار گروه مامایی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اراک، اراک، ایران.0000-0003-3161-0963Journal Article20201104Introduction: Uterus transplantation, as a treatment method for absolute uterine infertility, is still in the experimental stage. It is necessary to determine the ethical feasibility of uterus transplantation before using it as a standard treatment for absolute uterine infertility. Therefore, this study was conducted with aim to review uterus transplantation from the perspective of bioethical principles.
Methods: In this review study, to find the related articles, the databases of SID, MagIran, Irandoc, PubMed and Iran Medical Articles Bank were searched. The search was conducted without any limitation in Persian databases until June 20, 2020 and in English databases until March 20, 2020. After acquiring the relevant articles, the ethical issues mentioned in them regarding uterus transplantation were identified and classified in principles of bioethics.
Results: From 92 identified articles, 48 papers were entered the study for qualitative review. Based on the results, from the perspective of the principle of autonomy, uterus transplantation is a step towards achieving the reproductive autonomy. From the perspective of the principle of beneficence, in addition to the possibility of giving birth to a healthy baby by the recipient, treating infertility through transplantation has many benefits for the recipient and donor.
From the perspective of the principle of non-maleficence, extensive efforts have been made to identify, reduce and eliminate transplantation risks; however, a proper balance of benefit and loss is essential to perform the transplantation. From the perspective of the principle of justice, some criteria have been considered for the fair allocation of transplant uterus, but funding of the transplant is still debated.
Conclusion: From the perspective of the principles of autonomy, beneficence and non-maleficence, ethically performing of uterine transplantation is possible. Currently, the most ethical discussion in the field of uterus transplantation is related to the principle of justice.مقدمه: پیوند رحم بهعنوان یک روش درمانی برای نازایی رحمی مطلق، هنوز در مرحله آزمایشی قرار دارد. لازم است قبل از اینکه بهعنوان درمان استاندارد نازایی رحمی مطلق بهکار رود، چگونگی انجام اخلاقی آن مشخص شود، لذا مطالعه حاضر با هدف مروری بر پیوند رحم از منظر اصول اخلاق زیستی انجام شد.
روشکار: در این مطالعه مروری جهت یافتن مقالات مرتبط پایگاههای اطلاعاتی SID، MagIran، Irandoc و PubMed و بانک مقالات پزشکی ایران جستجو شدند. جستجو بدون هیچ محدودیتی در پایگاههای اطلاعاتی فارسی تا 20 جون 2020 و در بانک اطلاعاتی PubMed تا 20 مارس 2020 انجام شد. پس از دستیابی به مقالات مرتبط، موضوعات اخلاقی ذکر شده در آنها پیرامون پیوند رحم، شناسایی و در غالب اصول چهارگانه اخلاق زیستی طبقهبندی شد.
یافتهها: از 92 مقاله شناسایی شده، 48 مقاله جهت بررسی کیفی وارد مطالعه شدند. بر اساس نتایج، از منظر اصل خودمختاری، پیوند رحم گامی جهت رسیدن به استقلال باروری میباشد. از منظر اصل سودرسانی، علاوه بر امکان زایمان یک بچه سالم توسط گیرنده، درمان نازایی از طریق پیوند، محاسن زیادی برای گیرنده و اهداکننده دارد. از منظر اصل عدم ضرررسانی، تلاشهای گستردهای جهت شناسایی، کاهش و حذف خطرات پیوند صورت گرفته است با این حال تعادل مناسب سود و زیان برای انجام پیوند ضروری است. از منظر اصل عدالت معیارهایی جهت تخصیص عادلانه رحم پیوندی در نظر گرفته شده است، اما چگونگی تأمین مخارج پیوند، همچنان مورد بحث و اختلاف نظر می باشد.
نتیجهگیری: از منظر اصول خودمختاری، سودرسانی و عدم ضرررسانی، انجام اخلاقی پیوند رحم امکان پذیر است. در حال حاضر بیشترین بحث اخلاقی در زمینه پیوند رحم، مربوط به اصل عدالت میباشد.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-2993231120210120Metastatic Epithelioid trophoblastic tumor in lymph nodes: Case reportتومور تروفوبلاستیک اپیتلوئید با متاستاز به گرههای لنفاوی: گزارش موردی991051762410.22038/ijogi.2021.17624FAدکتر صدیقه قاسمیان دیزجمهراستادیار گروه زنان و مامایی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی ارومیه، ارومیه، ایران.0000-0001-8787-6221دکتر شهرزاد شیخحسنیاستادیار گروه انکولوژی زنان، بیمارستان ولیعصر، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران.دکتر ستاره اخواندانشیار گروه انکولوژی زنان، بیمارستان ولی عصر، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران.دکتر معصومه صفاییاستادیار گروه پاتولوژی، انستیتو سرطانشناسی، بیمارستان امام خمینی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران.دکتر فرزانه رشیدی فکاریاستادیار گروه مامایی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی، بجنورد، ایران.Journal Article20201104Introduction: Epithelioid trophoblastic tumor (ETT) is a kind of trophoblastic tumors that is arising from placenta. Since it is extremely rare, estimation of its prevalence is difficult. Involvement of lower uterine segment and cervix in this tumor is unique when compared with other types of trophoblastic tumors. ETT is similar to placental site trophoblastic tumors (PSTTs), in terms of growing slowly, producing low levels of HCG and resistance to chemotherapy. Optimal surgery is always the first and the best approach. In this article, an extremely rare case of metastatic ETTs in the lymph nodes is reported.
Case presentation: A 49 year old women G3L3 presented with menorrhagia in recent 4 months and being severe, she underwent emergency curettage. Pathology report was pregnancy products. Because of exaggerated vaginal bleeding and plateaued hcg levels (40MIU/MIL), hysterectomy was performed. Pathology report was ETT.
Conclusion: Abnormal vaginal bleeding can be the signs of normal or abnormal pregnancy and it is necessary to check hcg level. ETT is usually associated with misdiagnosis or delay in diagnosis which leads to mismanagement of the disease and reducing its survival. Therefore, in diagnosis of molar diseases, regarding to resistance to chemotherapy, the best surgical approach should be performed for the patient.مقدمه: تومور تروفوبلاستیک اپیتلوئید، از دسته تومورهای با منشأ تروفوبلاست جفتی است که با توجه به نادر بودن، گزارش شیوع آن سخت است و از نظر درگیری سگمان تحتانی رحم و سرویکس نسبت به دیگر تودههای تروفوبلاستیک، منحصر بهفرد است. رفتار بالینی مشابه، با تومور جایگاه جفت از نظر رشد آهسته، مقدار اندک HCG و مقاومت به شیمیدرمانی دارد، لذا درمان جراحی کامل همیشه اولین رویکرد انتخابی است. در این مقاله یک مورد نادر تومور تروفوبلاستیک اپیتلوئید با متاستاز به گرههای لنفاوی گزارش شد.
معرفی بیمار: خانمی 49 ساله با سابقه سه حاملگی، با شکایت منوراژی در 4 ماه اخیر و تشدید آن، تحت کورتاژ اورژانسی قرار گرفت که جواب پاتولوژی آن محصولات حاملگی گزارش شد، ولی با توجه به عدم بهبودی خونریزی و ثابت ماندن سطحHCG در حد 40 میلییونیت در میلیلیتر، کاندید هیسترکتومی شد که جواب پاتولوژی تومور تروفوبلاستیک اپیتلوئید گزارش شد.
نتیجهگیری: خونریزی واژینال غیرطبیعی میتواند علامتی از حاملگی طبیعی یا غیرطبیعی باشد و باید آزمایشHCG درخواست و بررسی شود. اغلب با تشخیص نادرست یا تأخیر در تشخیص همراه است که منجر به سوء مدیریت بیماری و کاهش در بقای آن میشود. لذا باید در تشخیص بیماریهای مولار، با توجه به مقاومت به شیمیدرمانی، بهترین و کاملترین رویکرد جراحی برای بیمار انجام گیرد.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-2993231120210120A pregnant woman with uncommon symptoms and complications of covid19: Case reportخانم باردار با تظاهرات و عوارض ناشایع کووید 19: گزارش مورد1061111762510.22038/ijogi.2021.17625FAدکتر نوشین اشراقیاستادیار گروه زنان و مامایی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایران.دکتر مریم کاشانیاناستاد گروه زنان و مامایی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایران.0000-0001-7181-0244نسیم اشراقیدانشجوی پزشکی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران.دکتر نیلوفر سرچمیرزیدنت گروه زنان و مامایی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایران.دکتر ناهید نفیسیاستادیار گروه جراحی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایران.Journal Article20201104Introduction: The most common signs and symptoms of the novel coronavirus disease which causes severe acute respiratory syndrome include: fever, dry cough, dyspnea and myalgia. But the remarkable point is that half of the patients with this infection have digestive symptoms. In this study, a case of covid-19 with atypical symptoms is reported. <br />Case presentation: A 24-year-old pregnant woman with generalized abdominal pain, bloat and losing appetite without respiratory signs referred to Akbarabadi hospital. Regarding to the epidemic of covid-19 and febrile of the mother after 20 hours, PCR test was done and the result was positive. Emergency appendectomy was done obliquely through a McBurneys point. Pathological results confirmed perforated appendicitis. <br />Conclusion: Since now coronavirus infection is a pandemic, PCR test should be considered for patients with no typical symptoms, but they have acute digestive symptoms; because in the present case with covid-19, appendicitis progressed rapidly and increased maternal morbidity and complications.مقدمه: شایعترین علائم و نشانههای بیماری کرونا ویروس جدید که باعث سندرم حاد تنفسی میشود. شامل: تب، سرفه خشک، تنگی نفس و میالژی میباشد، اما نکته قابل توجه این است که در حدود نیمی از بیماران با این عفونت، علائم گوارشی وجود دارد. در این مطالعه یک مورد عفونت کوید با علائم غیراختصاصی گزارش میشود.<br /> معرفی بیمار: بیمار خانم باردار 24 ساله بود که با درد منتشر شکمی و نفخ و بیاشتهایی بدون مشکلات تنفسی به بیمارستان اکبرآبادی تهران مراجعه کرد و با توجه به اپیدمی کووید و تبدار شدن مادر بعد از 20 ساعت، تست PCR برای او انجام شد که نتیجه تست مثبت بود. بیمار بهطور اورژانسی تحت عمل آپاندکتومی با برش مایل مک برنی قرار گرفت و جواب پاتولوژی، آپاندیسیت پرفوره بود.<br /> نتیجهگیری: ازآنجاییکه در حال حاضر عفونت ناشی از ویروس کرونا بهصورت پاندمیک شده است، انجام تست PCR کووید 19 برای بیمارانی که علائم اختصاصی ندارند، ولی علائم حاد گوارشی دارند، باید مدنظر قرار گیرد؛ به این دلیل که در بیمار حاضر مشاهده شد که بهعلت مبتلا بودن مادر باردار به کووید 19، آپاندیسیت به سرعت پیشرفت کرده و سبب بالا رفتن موربیدیتی و عوارض برای مادر باردار شد.