Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-2993192020160722Effect of Chamomile extract on sleep disorder in menopausal womenتأثیر عصاره بابونه بر اختلال خواب زنان یائسه17763110.22038/ijogi.2016.7631FAهانیه عباسی نیامربی گروه مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی اراک، اراک، ایران.زینب علیزادهمربی گروه پرستاری، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی اراک، اراک، ایران.کتایون وکیلیاناستادیار گروه بهداشت باروری، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی اراک، اراک، ایران.زهره جعفریاستادیار گروه زیست شناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه اسلامی اراک، اراک، ایران.پگاه مطوری پوردانشجوی دکترای پرستاری، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانمهدی رنجبراندانشجوی دکترای اپیدمیولوژی، گروه اپیدمیولوژی و سلامت باروری، مرکز تحقیقات اپیدمیولوژی باروری، پژوهشکده زیستشناسی و علوم پزشکی تولید مثل جهاد دانشگاهی، پژوهشگاه رویان، تهران، ایران.0000-0002-0313-3373Journal Article20160531Introduction: Sleep disorder is one of the most common problems in menopausal women. Therefore, this study was performed with aim to determine the effect of chamomile extract on sleep disorder in menopausal women. <br />Methods: This double blind clinical trial study was conducted on 110 menopausal women aged 50-60 years who referred to health clinics of Arak and met the inclusion criteria. The subjects after convenience sampling were randomly included to one of the intervention or control groups. The intervention group received Chamomile capsule containing 400 mg of Chamomile extract twice a day for one month and control group received no intervention. At the end of the intervention, Pittsburgh Sleep Quality Index was again completed by the subjects. Data were analyzed by SPSS software (version 18) and Chi-square, paired t and independent t -tests. <br />Results: The mean sleep quality score in the intervetion group before taking the drug was 13.68± 1.68 that changed to 9.07±1.53 after the intervention. Also the mean of this index in the control group was 12.98±2.50 before the intervention and 11.72±2.45 after the intervention. There was significant difference between the mean of sleep quality score in the intervention group before and after the intervention (P=0.001), but it was not significantly different in the control group (P=0.149). Also, there was significant difference between mean score of sleep quality in intervention and control groups after the intervention (P=0.001). <br />Conclusion: Using Chamomile extract is effective in reducing sleep disorder of menopausal women.مقدمه: اختلال خواب یکی از شایعترین مشکلات زنان یائسه است، لذا مطالعه با هدف تعیین تأثیر عصاره بابونه بر اختلال خواب زنان یائسه انجام شد. <br />روشکار: این مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکور در سال 1394 بر روی 110 زن 60-50 ساله یائسه مراجعهکننده به درمانگاههای شهر اراک که واجد معیارهای ورود به مطالعه بودند انجام شد. افراد مورد مطالعه پس از نمونهگیری در دسترس به طور تصادفی در یکی از گروههای آزمون و کنترل قرار گرفتند. نمونههای گروه آزمون، کپسول بابونه حاوی400 میلیگرم عصاره بابونه را 2 بار در روز، به مدت یک ماه مصرف کردند و در مورد گروه کنترل، مداخلهای صورت نگرفت. بعد از اتمام مداخله، شاخص کیفیت خواب پیتزبرگ مجدداً توسط نمونهها تکمیل شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 18) و آزمونهای کای دو، تی وابسته و تی مستقل انجام شد. <br />یافتهها: میانگین نمره کیفیت خواب در گروه آزمون قبل از مصرف دارو 88/1±68/13 بود که بعد از مداخله به 53/1±07/9 رسید. میانگین این شاخص در گروه کنترل در ابتدای مطالعه 50/2±98/12 و در پایان مطالعه 45/2±72/11 بود. بین میانگین نمرات کیفیت خواب در گروه آزمون قبل و بعد از مداخله اختلاف آماری معنیداری وجود داشت (001/0=p)، اما در مورد گروه کنترل این اختلاف معنیدار نبود (149/0=p). همچنین بین میانگین نمره کیفیت خواب در دو گروه آزمون و کنترل بعد از مداخله اختلاف آماری معنی داری وجود داشت (001/0=p). <br />نتیجه گیری: استفاده از عصاره بابونه در کاهش اختلال خواب زنان یائسه مؤثر است.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-2993192020160722Expression of CD8 marker and proliferation of peripheral blood lymphocyte of multiparous women by Co-culture with breast tumor cell, MDA-231 and MCF-7 lines and comparison with nulliparous womenبررسی بیان مارکر CD8 و تکثیر لمفوسیتهای خون محیطی زنان چندزا در مجاورت و همکشتی سلولهای توموری پستان، لاین MDA-231 و MCF-7 و مقایسه آن با زنان بدون فرزند818763210.22038/ijogi.2016.7632FAنازنین قاسمیدانشجوی کارشناسی ارشد ایمونولوژی، مرکز تحقیقات اندوکرینولوژی تولید مثل، پژوهشکده علوم غدد درون ریز و متابولیسم، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.0000-0002-0711-7565مهری حاجی آقاییدانشجوی کارشناسی ارشد ایمونولوژی، مرکز تحقیقات اندوکرینولوژی تولید مثل، پژوهشکده علوم غدد درون ریز و متابولیسم، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.فاطمه رضایتدانشجوی کارشناسی ارشد ایمونولوژی، مرکز تحقیقات اندوکرینولوژی تولید مثل، پژوهشکده علوم غدد درون ریز و متابولیسم، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.مهرناز مصداقیاستادیار گروه ایمونولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.نریمان مصفااستاد گروه ایمونولوژی، مرکز تحقیقات اندوکرینولوژی تولید مثل، پژوهشکده علوم غدد درون ریز و متابولیسم، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.فهیمه رمضانی تهرانیاستاد، پژوهشکده علوم غدد درون ریزو متابولیسم، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.0000-0002-4609-065XJournal Article20160427Introduction: Low frequency of tumor incidence and metastatic case of breast cancer in multiparous mothers accompanied with this hypothesis that the incidence of microchimerism could be one of the reason of this phenomenon. Therefore, in this study, to investigate mononuclear cells response of peripheral blood adjacent in culture with tumor cell lines of breast cancer, it was attempted to implement an in-vitro co-culture model. <br />Methods: From 48 multiparous mothers and nulliparous women, Peripheral Blood Mononuclear Cells)PBMC( were purified and isolated by contribution of Ficoll (1077) density gradient centrifugation. By using of trans well system, culture of tumor cell lines (MCF-7 , MDA-231) was performed adjacent with isolated cells. Lymphocyte proliferation assay by BrdU kit and immune-phenotyping of cytotoxic T lymphocyte(CD3+ CD8+) by Flow-cytometric analysis in two period of 48 and 72 h after co-culture was performed. <br />Results: Mean of lymphocyte proliferation was higher in multiparous women than nulliparous women and was statistically significant in 48 h and 72 h (P<0.001). Also, mean of lymphocyte proliferation of multiparous women in MCF-7 line (P=0.026) and in MDA-231cell line (P<0.001) showed significant results. Determination of the percentage of the population of cytotoxic lymphocytes (CD3 + CD8 +) showed no significant difference between two groups (P=0.603). <br />Conclusion: The cellular immune responses of multiparous mothers in co-culture with tumor cell lines have clear difference compared with nulliparous women that can lead to the resistance of the mothers against breast tumors. This pheromone could be related to micochimerism during pregnancy. Conclusion about the relation of breast tumor and pregnancy needs to investigate the anti-tumor responses with larger sample size.مقدمه: شیوع کمتر وقوع و متاستاز سرطان پستان در مادران چندزا، این نظریه را همراه نمود که وقوع میکروکایمریسم میتواند دلیل این پدیده باشد. لذا در مطالعه حاضر به منظور ارزیابی پاسخهای سلولی تک هستهای های خون محیطی در مجاورت لاینهای توموری سرطان پستان، اقدام به اجرای یک مدل هم کشتی در شرایط آزمایشگاهی گردید. <br />روشکار: به کمک گرادیان فایکول (1077)، تک هستهایهای خون محیطی 48 نفر از زنان چندزا و بدون فرزند جداسازی و تخلیص گردید. به کمک سیستم ترانس ول، کشت لاینهای توموری پستان MDA-231 و MCF-7 در مجاورت تک هستهایها صورت پذیرفت. تکثیر لمفوسیتی و نیز ایمونوفنوتایپینگ آنها به لحاظ تعیین درصد لمفوسیتهای CD3+ و CD8+ به ترتیب به کمک روشهای BrdU و فلوسایتومتری در دو بازه زمانی 48 و 72 ساعت پس از هم کشتی انجام گرفت. <br />یافتهها: میانگین میزان تکثیر لمفوسیتی در گروه چندزا نسبت به گروه بدون فرزند، بالاتر و از نظر آماری در 48 ساعت و در 72 ساعت معنادار بود (001/0p<). همچنین مقایسه تکثیر لمفوسیتهای مادران مولتیپار در مقابل لاینهای MCF-7 (026/0=p) و MDA-231 (001/0>p) در مقایسه با زنان بدون فرزند نتایج معناداری را نشان داد. تعیین درصد جمعیت لمفوسیتهای سایتوتوکسیک (CD3+ CD8+) تفاوت معناداری را بین دو گروه تحت بررسی نشان نداد (603/0=p). <br />نتیجهگیری: پاسخهای ایمنی سلولی مادران چندزا در مقابل هم کشتی با لاینهای توموری، در مقایسه با زنان بدون فرزند، تفاوت آشکاری دارد که میتواند منجر به مقاومت آنها در برابر تومورهای پستان باشد. این پدیده میتواند به دلیل میکروکایمریسمهای در طول بارداری باشد. نتیجهگیری درباره ارتباط سرطان پستان و بارداری، نیازمند بررسی پاسخهای ضد توموری تکمیلی با حجم نمونه بیشتر میباشد.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-2993192020160722Experiences of mothers' compatibility with perinatal mortality: A qualitative studyتبیین تجارب زیستی مادران از سازگاری با مرگ پریناتال: یک مطالعه کیفی1929763310.22038/ijogi.2016.7633FAحمیده محدثیاستادیار گروه مامایی، مرکز تحقیقات چاقی مادر و کودک، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی ارومیه، ارومیه، ایران.0000-0001-6257-0605آرام فیضیدانشیار گروه پرستاری، مرکز مطالعات توسعه آموزش پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی ارومیه، ارومیه، ایران.گیتی ازگلیاستادیار گروه بهداشت باروری و مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.کوروش ساکیدانشیار گروه روانپزشکی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.مرضیه ساعی قره نازکارشناس ارشد مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی ارومیه، ارومیه، ایران.Journal Article20160402Introduction: Perinatal mortality is one of the stressful events with harmful and psychological effects in women’s life which influences their quality of life. This study was performed with aim to deeply understand the mothers' experience of perinatal death. <br />Methods: This qualitative study was conducted at Urmia city in 2012. Sampling was performed as purposeful method and 14 mothers with experience of perinatal death were interviewed. Constant comparative analysis was used to analyze data. <br />Results: The experience of mothers compatibility with perinatal death and its related factors was obtained in 24 sub-themes that of these classes, four main themes were appeared including "need to be understood", "forgetfulness", "self-justification" and "hope to the birth of a healthy baby in the future". <br />Conclusion:According to the results of this study when the mothers are exposed to perinatal death try to forget it with their justification in order to hope to the next pregnancy and they need to be understood during this process. Offering palliative and supportive service by care system facilitates this process.مقدمه: مرگ پریناتال یکی از حوادث استرسزا با اثرات زیان بخش زیان بخش روانی در زندگی مادران است که کیفیت زندگی آنان را تحت تأثیر قرار میدهد. مطالعه حاضر با هدف شناخت عمیق تجربه زیستی مادران از مرگ پریناتال انجام شد.<br /> روشکار: این مطالعه کیفی در سال1391 در شهر ارومیه انجام شد. نمونهگیری به صورت هدفمند بوده و 14 مادر با سابقه تجربه مرگ پریناتال مورد مصاحبه قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل مقایسهای مداوم استفاده شد.<br /> یافتهها: تجربه سازگاری مادران با مرگ پریناتال و عوامل مرتبط با آن در 24 طبقه به دست آمد که از این طبقات 4 درونمایه شامل: نیاز به درک شدن، فراموشی، خود توجیه سازی و امیدوار بودن به تولد بچه سالم درآینده آشکار شد.<br /> نتیجهگیری: مطابق نتایج مطالعه حاضر مادران در مواجهه با مرگ پری ناتال با توجیه خود سعی در فراموش کردن آن میکنند تا در نهایت امیدوار به بارداری آینده باشند و در پیمودن این فرایند نیاز به درکشدن دارند. ارائه خدمات تسکینی و حمایتی توسط سیستم های مرتبط طی شدن این فرآیند را تسهیل میکند.