2024-03-28T12:36:16Z
https://ijogi.mums.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=1850
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1399
23
2
بررسی اثرات فیزیوتراپی با و بدون باند کشی در پیشگیری از ترومبوز ورید عمقی در زنان کاندید هیسترکتومی به روش توتال ابدومینال: کارآزمایی بالینی تصادفی شده
دکتر فرشاد
مهدوی
فرحناز
رستمی
دکتر دارا
الوندفر
مقدمه: از آنجایی که هیسترکتومی بهروش توتال ابدومینال با خونریزی بالایی همراه است و این موضوع ابتلاء به ترومبوز را افزایش میدهد، مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات فیزیوتراپی با و بدون باند کشی در پیشگیری از ترومبوز ورید عمقی در زنان کاندید هیسترکتومی بهروش توتال ابدومینال انجام شد. روشکار: این مطالعه کارآزمایی بالینی (تصادفی و تکسویهکور) در یک سال منتهی به مهر ماه سال 1398 بر روی 32 بیمار کاندید جراحی توتال ابدومینال هیسترکتومی در بیمارستانهای علوم پزشکی تبریز انجام شد. گروه فیزیوتراپی از 2 روز قبل از جراحی هر 8 ساعت فیزیوتراپی اندام تحتانی را دریافت میکردند و گروه دیگر پس از فیزیوتراپی، باند کشی به پاهای آنها بسته میشد. آزمایشات تشخیصدهنده ترومبوز برای هر فرد در چکلیست مربوطه ثبت میشد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 21) و آزمونهای کولموگروف اسمیرنوف و تی مستقل انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد. یافتهها: بررسی نتایج درونگروهی آزمایشات خونی و تشخیصدهنده ترومبوز قبل و بعد از مداخله بر اساس آزمون تی زوجی حاکی از اختلاف آماری معنادار در تمامی متغیرهای تشخیصدهنده ترومبوز RBC، Hgb، Hct، PCR، PT، PTT، INR، D-Dimer، Pr C، Pr S در دو گروه بود (05/0>p)، حال آنکه مقایسه نتایج بینگروهی بر اساس آزمون تی مستقل حاکی از عدم وجود اختلاف آماری معنادار در متغیرهای ذکر شده بود (05/0<p). نتیجهگیری: فیزیوتراپی با و بدون بانداژ کشی دارای اثربخشی مشابهی در پیشگیری از ابتلاء به ترومبوز ورید عمقی در بیماران کاندید هیسترکتومی بهروش توتال ابدومینال هستند.
بانداژ کشی
ترومبوز ورید عمقی
توتال ابدومینال هیسترکتومی
فیزیوتراپی
2020
04
20
1
8
https://ijogi.mums.ac.ir/article_15958_9492db815c14d41f7ee155bfff72b5d6.pdf
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1399
23
2
بروز ژن PTEN و مقاومت به درمان با تاموکسیفن در بیماران سرطان پستان با گیرنده استروئیدی مثبت، یک مطالعه مقطعی طی سال 95-1385
فرشته
محمدی دلویی
دکتر نوریه
شریفی
دکتر فاطمه
همائی شاندیز
دکتر لیدا
جراحی
مقدمه: مسیر PI3K/Akt/mTOR در ایجاد مقاومت به درمان هورمونی بیماران مبتلا به سرطان پستان از اهمیت بهسزایی برخوردار است. یکی از اجزای تنظیمکننده این مسیر، ژن PTEN میباشد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه بروز ژن PTEN در بیماران سرطان پستان با گیرنده استروئیدی مثبت در دو گروه بیماران حساس و مقاوم به تاموکسیفن انجام شد.
روشکار: این مطالعه مقطعی و گذشتهنگر بر روی 80 نفر از بیماران مبتلا به سرطان پستان هورمون مثبت که طی بازه زمانی 95-1385 به درمانگاههای انکولوژی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مشهد مراجعه کرده بودند، انجام گرفت. نمونه بافتی بیماران حساس و مقاوم به درمان به تاموکسیفن (وقوع عود/متاستاز طی 5 سال اول درمان هورمونی ادجوانت) توسط ایمونوهیستوشیمی از نظر وجود بیان PTEN بررسی شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمونهای تی مستقل، یو من ویتنی و کایاسکوئر انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنادار در نظر گرفته شد.
یافتهها: در این مطلعه 80 بیمار در دو گروه حساس و مقاوم به تاموکسیفن وارد شدند. بروز PTEN در بیماران حساس و مقاوم به تاموکسیفن بهترتیب 5/97% و 5/27% بود (001/0=p). در بیماران با وضعیت درگیری گرههای لنفاوی پیشرفتهتر، میزان بروز PTEN بهطور معناداری کاهش یافته بود (001/0=p)، در حالیکه در بررسی بین بروز PTEN با سایز تومور (19/0=p)، گرید تومور (14/0=p) و بروز Her2/neu (85/0=p) ارتباط معناداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: بین فقدان بروز PTEN و مقاومت به درمان با تاموکسیفن همراهی وجود دارد.
تاموکسیفن
رسپتور استروئیدی مثبت
سرطان پستان
مقاومت به درمان هورمونی
PTEN
2020
04
20
9
19
https://ijogi.mums.ac.ir/article_15959_cab2aa42b3c28f6f0b76ec35c431d765.pdf
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1399
23
2
تأثیر تمرینات هوازی و مقاومتی بر سختی جدار عروق و اینترلوکین 6 و 10 سرم زنان چاق
زیبا
رحیمیان مشهد
دکتر سید رضا
عطارزاده حسینی
دکتر امیر
رشیدلمیر
دکتر محمدعلی
سردار
دکتر سیروس
نکویی
دکتر رامش
گیتی
مقدمه: امروزه از ورزش و فعالیتهای بدنی بهعنوان یک روش درمان غیردارویی مؤثر برای به حداقل رساندن سختی جدار عروق و پیشگیری از بیماریهای قلبی - عروقی استفاده میشود. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تأثیر دو برنامه تمرین هوازی و مقاومتی بر سختی رگ و فاکتورهای التهابی و ضدالتهابی در زنان غیرفعال چاق انجام شد.
روشکار: این مطالعه کارآزمایی بالینی در سال 1397 بر روی 27 زن چاق با دامنه سنی 40-30 سال در شهر مشهد انجام شد. افراد بهصورت تصادفی در دو گروه تمرین هوازی و تمرین مقاومتی تقسیم شدند. برنامه تمرین هوازی با شدت 70-50% حداکثر ضربان قلب ذخیره و تمرین مقاومتی با شدت 85-60% یک تکرار بیشینه بهمدت 24 جلسه یک روز در میان برگزار گردید. در شروع جلسات اول، 13 و 24 نمونهگیری خونی گرفته و آزمون حداکثر اکسیژن مصرفی و سختی رگ انجام شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 22) و آزمونهای تحلیل واریانس با اندازهگیریهای تکراری، فریدمن و توکی انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: هر دو برنامه تمرینی سبب افزایش معنادار در حداکثر اکسیژن مصرفی و توده عضلات اسکلتی و کاهش معناداری در فشار نبض شد (05/0p<). تأثیر تمرین هوازی بر افزایش اکسیژن مصرفی بیشتر از تمرین مقاومتی بود (023/0=p)، ولی تفاوتی بین تأثیر کاهشی هر دو برنامه تمرینی بر میزان فشار نبض مشاهده نشد (879/0=p). تغییرات IL6 و IL10 در هر دو برنامه تمرین هوازی و مقاومتی معنادار نبود (05/0p>).
نتیجهگیری: هر دو نوع تمرین هوازی و تمرین مقاومتی میتوانند بر روی خواص ساختمانی دیواره شریان زنان غیرفعال چاق تأثیر مثبت بگذارند و بهعنوان یک روش درمان غیردارویی برای به حداقل رساندن سختی شریان و پیشگیری از بیماریهای قلبی - عروقی استفاده شوند.
تمرین مقاومتی
تمرین هوازی
زنان چاق
سختی رگ
عوامل التهابی/ ضدالتهابی
2020
04
20
20
29
https://ijogi.mums.ac.ir/article_15960_c4a3f7185977412320d05109de36e4ac.pdf
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1399
23
2
اثربخشی آموزش شفقت به خود بر گرگرفتگی و عرق شبانه زنان یائسه
سیمین
عرب
دکتر احمد
برجعلی
دکتر فرحناز
مسچی
دکتر علیرضا
کاکاوند
دکتر مریم
ذاکری حمیدی
مقدمه: تقریباً 80% زنان یائسه از گرگرفتگی و عرق شبانه رنج میبرند و 25% آنها این علائم را علت کاهش کیفیت زندگی خود میدانند. درمانهای دارویی و هورمون درمانی بهدلیل برخی عوارض و خطرات، در اولویت استفاده زنان نمیباشند و زنان همچنان بیشترین وقت زندگی خود را صرف نگهداری و مراقب از سایر افراد خانواده میکنند. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش شفقت به خود بر گرگرفتگی و عرق شبانه زنان یائسه انجام شد.
روشکار: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده در سال 1397 بر روی 30 نفر از زنان 55-45 ساله شهر تنکابن که در مراکز بهداشتی- درمانی شهری دارای پرونده و یائسگی طبیعی بودند، انجام شد. افراد بهطور تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش در برنامه 8 هفتهای آموزش شفقت به خود و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. گردآوری دادهها با استفاده از پرسشنامه سنجش علائم گرگرفتگی و عرق شبانه انجام شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 22)و بهروش تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر انجام شد. میزان pکمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: نتایج بین دو گروه آزمایش و کنترل پس از مداخله و پیگیری از نظر دفعات و شدت علائم گرگرفتگی و عرق شبانه تفاوت معنیداری را نشان داد (001/0>p)
نتیجهگیری: آموزش شفقت به خود بر علائم گرگرفتگی و عرق شبانه یائسگی مؤثر است، لذا پیشنهاد میشود در برنامه مراقبی زنان یائسه گنجانده شود.
شفقت به خود
عرق شبانه
گرگرفتگی
یائسگی
2020
04
20
30
41
https://ijogi.mums.ac.ir/article_15961_18ba739528d6e266a8fbd8d01d894602.pdf
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1399
23
2
بررسی تأثیر سولفات منیزیم موضعی در فاز نهفته بر بیشاپ اسکور و طول مدت فاز نهفته در زنان نخستزا
آرزو
حیدری
فرزانه
نصیری
دکتر نورالسادات
کریمان
مقدمه: مانند مرحله فعال زایمان، طولانی شدن مرحله نهفته نیز برای مادر و جنین با مخاطراتی همراه است. وضعیت سرویکس که با تعیین نمره بیشاپ مشخص میشود، یکی از عواملی است که بر طول مدت مرحله نهفته مؤثر است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر سولفات منیزیم موضعی در فاز نهفته، بر بیشاپ اسکور، طول مدت فاز نهفته و پیامدهای زایمان در زنان نخستزا انجام شد.
روشکار: این مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکور در سال 1397 بر روی 60 زن نخستزا در بیمارستان ایزدی شهر قم انجام شد. افراد بهطور تصادفی در دو گروه 30 نفره کنترل و سولفات منیزیم قرار گرفتند. قبل از مداخله، معاینه واژینال انجام و نمره بیشاپ محاسبه میشد. در صورتی که نمره بیشاپ از 5 کمتر میبود، فرد وارد مطالعه میشد. در گروه مداخله حین معاینه 10 سیسی سولفات منیزیم 50% و در گروه کنترل 10 سیسی آب مقطر روی سرویکس ریخته میشد. هر 4 ساعت معاینه واژینال انجام میشد. در نهایت در دو گروه مقادیر نمره بیشاپ، طول مدت فاز نهفته و مدت کلی شروع مرحله نهفته تا انجام زایمان محاسبه و با هم مقایسه شدند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 24) و آزمونهای کای دو، فیشر، تی مستقل و منویتنی انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: قبل از مداخله، میانگین نمره بیشاپ در دو گروه تفاوت معناداری نداشت (547/0=p)، اما طی معاینههای بعدی که 4 (001/0=p) و 8 ساعت (001/0≥p) بعد از مداخله انجام شد، این تفاوتها از نظر آماری معنادار بود. طول مدت مرحله نهفته در گروه مداخله 55/455±87/636 و در گروه کنترل 52/688±17/1209 دقیقه بود (004/0=p). همچنین طول مدت کلی زایمان در گروه مداخله 20/585±54/1032 دقیقه و در گروه کنترل 99/531±28/1524 دقیقه بود (001/0=p). از نظر سایر پیامدهای زایمانی دو گروه تفاوت معناداری نداشتند (05/0p≥).
نتیجهگیری: استفاده از سولفات منیزیم موضعی در ابتدای فاز نهفته، موجب بهبود نمره بیشاپ شده و بدینترتیب طول مدت فاز نهفته کوتاهتر شده و بهدنبال آن سیر لیبر نیز کوتاهتر میشود.
بیشاپ اسکور
زایمان
فاز نهفته
نخستزا
2020
04
20
42
49
https://ijogi.mums.ac.ir/article_15962_bffd5b7f5c9d04f7da4ac19790cfc451.pdf
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1399
23
2
بررسی تأثیر روش زایمان بر سطح هورمونهای عملکردی تیروئید در هنگام تولد، یک مطالعه مقطعی
آوا
نعمتی
دکتر ماهرخ
دولتیان
دکتر سمیرا
بهبودی گندوانی
دکتر ملیحه
نصیری
دکتر مریم
توحیدی
مقدمه: اثر دردهای زایمانی و هیپوکسی هنگام زایمان بر روی پروفیل متابولیکی و اندوکرینولوژی نوزاد پس از تولد خصوصاً هورمونهای عملکردی تیروئید ناشناخته است. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین روش زایمان با سطح هورمونهای عملکردی تیروئید و گازهای خونی در بند ناف نوزاد در هنگام تولد انجام شد. روشکار: این مطالعه مقطعی در سال 98-1397 بر روی 240 زن باردار تکقلو و ترم و بدون سابقه مشکلات تیروئیدی در بیمارستان شهید اکبرآبادی تهران انجام شد. افراد بر حسب روش زایمان به سه گروه 80 نفری: زایمان طبیعی، زایمان سزارین اورژانس و زایمان سزارین انتخابی تقسیم شدند. بلافاصله پس از تولد نوزاد، هورمون محرک تیروئیدی، ترییدوتیرونین، تیروکسین و نیز گازهای خونی شامل اکسیژن ورید نافی، دیاکسیدکربن، میزان اشباع اکسیژن و PH بند ناف نوزادان متولد شده اندازهگیری گردید و ارتباط آنها با روش زایمان بررسی شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 20) و آزمون آنالیز واریانس، آنالیز کوواریانس، کروسکال والیس و آزمون توکی انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد. یافتهها: میانگین سطح TSH در گروه زایمان سزارین اورژانس بیشتر از زایمان طبیعی (001/0=p) و همچنین بیشتر از زایمان سزارین انتخابی (034/0=p) بود. میانگین سطح این هورمون بین زایمان طبیعی و زایمان سزارین انتخابی اختلاف معنیداری داشت (001/0=p). میانگین pH و PO2 در گروه زایمان سزارین انتخابی بیشتر از گروه زایمان طبیعی (024/0=p، 001/0=p) و گروه زایمان سزارین اورژانس بود (014/0=p، 037/0=p). بههمینترتیب میانگین سطح سرمی بندناف PCO2 در سه گروه اختلاف معنیداری داشت (001/0=p) و در گروه زایمان سزارین انتخابی بهطور معنیداری کمتر از دو گروه دیگر بود (001/0=p) و همچنین میانگین سطح سرمی بندناف PCO2 بین دو گروه زایمان طبیعی و زایمان سزارین انتخابی اختلاف معنیداری وجود نداشت (05/0<p). نتیجهگیری: ممکن است دردهای زایمانی و هیپوکسی هنگام زایمان منجر به افزایش سطح هورمون TSH شود.
روش زایمان
گازهای خونی بندناف
هورمونهای عملکردی تیروئیدی
2020
04
20
50
56
https://ijogi.mums.ac.ir/article_15963_4768146e92d11e154671abcd0c0529b8.pdf
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1399
23
2
تأثیر کپسول پروبیوتیک بر پیشگیری از دیابت بارداری در زنان باردار پرهدیابتیک پرخطر
مهدیه
ابراهیمزاده
سمیرا
ابراهیمزادهذگمی
معصومه
کردی
دکتر محمدتقی
شاکری
دکتر سید احمد
امامی
دکتر فریده
اخلاقی
مقدمه: دیابت باردای، شایعترین عارضه طبی در بارداری است. از آنجاییکه پروبیوتیکها، میکروارگانیسمهای زنده هستند که با اثر بر روی فلور میکروبی روده باعث تأثیر بر متابولیسم گلوکز میشوند، لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر کپسول پروبیوتیک بر پیشگیری از دیابت بارداری در زنان پرهدیابتیک پرخطر انجام شد.
روشکار: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور در سال 1397 بر روی 255 زن باردار پرهدیابتیک پرخطر واجد شرایط در مراکز بهداشتی درمانی تحت پوشش مرکز بهداشت شماره 2 مشهد انجام شد. در گروه پروبیوتیک و گروه دارونما علاوه بر مراقبت معمول، بهترتیب روزانه یک عدد کپسول پروبیوتیک و دارونما از 16-14 هفته بارداری بهمدت 12 هفته تجویز شد. تست تحمل گلوکز (OGTT) در هفته 28-26 بارداری انجام شد. ابزارهای پژوهش شامل فرم اطلاعات فردی- مامایی، چکلیست آزمایشات غربالگری دیابت بارداری، چکلیست مصرف دارو، فرم معاینه و فرم رضایتمندی بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 22) و آزمونهای آماری کایدو، کراسکال والیس، آنالیز واریانس یکطرفه و منویتنی انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: در گروه کپسول پروبیوتیک 21 نفر (3/26%)، در گروه دارونما 49 نفر (8/59%) و در گروه کنترل 55 نفر (1/67%) مبتلا به دیابت بارداری شدند (001/0p<). دیابت بارداری در گروه مداخله کمتر از گروه دارونما و کنترل بود. بر اساس نتایج آزمون کای دو پیرسون در مقایسه دوبهدوی گروهها، دیابت بارداری بین گروه پروبیوتیک با دارونما (001/0p<) و گروه پروبیوتیک با کنترل (001/0p<) اختلاف آماری معنیداری داشت. دیابت بارداری در گروه مداخله کمتر از گروه دارونما و کنترل بود (05/0>p).
نتیجهگیری: مصرف کپسول پروبیوتیک را میتوان به زنان باردار پرخطر از نظر ابتلاء به دیابت بارداری پیشنهاد داد.
پروبیوتیک
پرهدیابت
پیشگیری
دیابت بارداری
2020
04
20
57
66
https://ijogi.mums.ac.ir/article_15964_1be6f15b42ded37db451ea4cc5fa6f9a.pdf
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1399
23
2
بررسی تأثیر کپسول گیاه بومادران بر میزان و مدت خونریزی قاعدگی در زنان مبتلا به منوراژی
فرزانه
ابراهیمی ورزنه
دکتر فاطمه
ناهیدی
دکتر فراز
مجاب
دکتر محمدامین
پورحسینقلی
مقدمه: منوراژی، یکی از شایعترین مشکلات ژنیکولوژیک و یکی از علل کمخونی فقر آهن در زنان میباشد. با توجه به فقدان پژوهش در این زمینه، مطالعه حاضر با هدف تعیین اثر عصاره هیدروالکلی گیاه بومادران بر منوراژی انجام شد.
روشکار: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی، شاهددار و سهسوکور در سال 1395 بر روی 120 نفر از زنان مبتلا به منوراژی مراجعهکننده به مرکز درمانی ولیعصر وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. ابزار مطالعه شامل فرم اطلاعاتی، چارت ارزیابی میزان خونریزی پکتوریال (PBAC)، وزنه و متر بود. پس از تأیید منوراژی در سیکل پایه، گروه مداخله با 150 میلیگرم کپسول بومادران و 500 میلیگرم کپسول مفنامیکاسید و گروه دارونما با کپسول دارونمای بومادران و مفنامیکاسید هر 8 ساعت در 7 روز سیکل قاعدگی، طی 2 ماه متوالی درمان و در سیکل بعدی با چارت PBAC پیگیری شدند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه19) و آزمونهای آماری تیمستقل، تیزوجی، آنالیز واریانس با اندازهگیریهای مکرر، فریدمن، ویلکاکسون، منویتنی، فیشر و کایاسکوئر انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: مدت و میزان خونریزی قاعدگی در هر دو گروه کاهش یافت (001/0>p). کاهش میزان و مدت خونریزی (001/0>p) در گروه بومادران بیشتر بود. هرچند مدت و میزان خونریزی طی دوره پیگیری پس از درمان در هر دو گروه نسبت به دوره مداخله افزایش یافت (001/0>p)، ولی نسبت به قبل از مداخله کمتر بود (001/0>p).
نتیجهگیری: با توجه به تأثیر بومادران در کاهش میزان خونریزی قاعدگی، میتوان از بومادران در درمان منوراژی استفاده نمود.
بومادران
مفنامیکاسید
منوراژی
2020
04
20
67
77
https://ijogi.mums.ac.ir/article_15965_6bb37a06aadd7bdb83987a4612c9e1a7.pdf
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1399
23
2
بررسی شیوع و عوامل مرتبط با عوارض شدید مادری (مادران نزدیک به مرگ) در اهواز، سال 1395
سیده نرگس
هاشمی
دکتر پوراندخت
افشاری
دکتر مژگان
جوادنوری
دکتر امل
ساکی مالحی
مقدمه: امروزه برای ارزیابی بهتر کیفیت مراقبتهای مامایی علاوه بر مرگ مادر، از یک شاخص مکمل مفید به نام مادران "نزدیک به مرگ" استفاده میشود؛ مادرانی که بهخاطر عوارض بارداری یا زایمان تا پای مرگ رفته، اما نجات پیدا کردهاند. مطالعات بسیار اندکی در این خصوص در ایران انجام شده است، و در خوزستان تاکنون مطالعهای برای بررسی این شاخص انجام نشده است. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع و عوامل مرتبط با موارد مادران "نزدیک به مرگ" در بیمارستانهای اهواز در سال 1395 انجام شد.
روشکار: این مطالعه مقطعی بر روی 3002 زایمان در 5 بیمارستان دولتی اهواز از اول خرداد تا سوم مرداد سال 1395 انجام شد. معیارهای سازمان جهانی بهداشت برای مادران "نزدیک به مرگ" استفاده شد که شامل شرایط بالقوه تهدیدکننده زندگی (اختلالات قلبی- عروقی، تنفسی، کلیوی، خونی و انعقادی، کبدی، نورولوژی) و معیارهای عوارض شدید مادری (خونریزی شدید پس از زایمان، پرهاکلامپسی شدید، اکلامپسی، سپسیس یا عفونت شدید سیستمیک و پارگی رحم) بود. میزان شیوع موارد نزدیک به مرگ مادر و نیز عوامل مرتبط با آن بررسی شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 22) و آزمونهای کای دو، تی تست، من ویتنی و رگرسیون لوجستیک انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: شیوع موارد "نزدیک به مرگ" مادر 6/29 مورد در 1000 تولد زنده بود. شایعترین علت مستقیم آن پرهاکلامپسی (5/49%) و خونریزی شدید پس از زایمان (2/38%) بود. 26 نفر (2/29%) از مادران نزدیک به مرگ در بخش مراقبت ویژه بستری شدند. سن حاملگی پایینتر (001/0p<)، تحصیلات کمتر (008/0p<) و زایمان به روش سزارین (001/0p<) با احتمال بیشتری برای وقوع موارد "نزدیک به مرگ" مادر همراه بودند.
نتیجهگیری: همانند دلایل مرگ مادری، پرهاکلامپسی و خونریزیهای زایمانی، دلایل اصلی موارد "نزدیک به مرگ" مادر بود. سزارین و سن پایینتر بارداری، احتمال وقوع موارد نزدیک به مرگ را افزایش میدهد.
حوادث تهدید کننده حیات
عوارض بارداری
مرگومیر مادری
2020
04
20
78
87
https://ijogi.mums.ac.ir/article_15966_e2d76221e4d73d5106c05a3d70c36fce.pdf
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1399
23
2
مهمترین عوامل بستری مادران باردار آسیایی در بخش مراقبتهای ویژه
دکتر ایمان
هاشمی پطرودی
دکتر سپیده
فنایی
دکتر بابک
دباغی
دکتر فرزانه
فاضلی
دکتر سونیا
نورخمامی
دکتر علیرضا
صداقت
مقدمه: مرگومیر مادران در حین زایمان، یک شاخص مهم شناخته شده برای کیفیت خدمات زایمان است که نشاندهنده میزان توسعه یافتگی یک کشور میباشد و با سطوح مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن کشور در ارتباط است. پذیرش به بخش مراقبتهای ویژه (ICU) ممکن است یک نشانگر عینی از بیماریهای شدید مادر باشد. با توجه به اهمیت کاهش مرگومیر مادران بهعنوان یکی از مهمترین شاخصهای سلامت و اهمیت بررسی دلایل بروز آن، مطالعه مرور سیستماتیک حاضر با هدف بررسی علل نیاز مادران باردار به ورود به بخش مراقبتهای ویژه صورت گرفت.
روشکار: در این مطالعه جهت یافتن مقالات مرتبط، پایگاههای اطلاعاتی Google Scholar، PubMed، Magiran، Science Direct و SID جستجو شدند. جستجو بهطور اولیه در ژانویه 2018 انجام شد و در فوریه 2018 بهروز شد. کلیدواژههای جستجو شده شامل: ICU و Intensive Care Unit در ترکیب باPregnancy ، Pregnant Women و Obstetric Patients بود که مطالعات چاپ شده از آغاز تا سال 2018 را مورد جستجو قرار دادند.
یافتهها: بر اساس نتایج بهدست آمده، خونریزی و پرهاکلامپسی، شایعترین علل بستری زنان باردار در بخش مراقبتهای ویژه بودند. شایعترین علت مراجعه زنان باردار به ICU، خونریزی بود که فراوانی آن در کشورهای آسیایی بین 62-7% بود. دومین علت مراجعه زنان باردار به ICU، پرهاکلامپسی و اکلامپسی بود که فراوانی آن بین 25-2% گزارش شد. دیگر عوامل شایع در انتقال زنان باردار به ICU شامل: سپسیس، سندرم HELLP، کاردیومیوپاتی پریپارتوم، سندرم آمبولی فلج مغزی و کبد چرب حاد حاملگی بود.
نتیجهگیری: خونریزی و پرهاکلامپسی، سپسیس، سندرم HELLP، کاردیومیوپاتی پریپارتوم، سندرم آمبولی فلج مغزی و کبد چرب حاد حاملگی، شایعترین علل بستری زنان باردار در بخش مراقبتهای ویژه میباشند.
پرهاکلامپسی
خونریزی
سپسیس
سندرم HELLP
واحد مراقبتهای ویژه
2020
04
20
88
101
https://ijogi.mums.ac.ir/article_15967_3e28b319234e6c7b7fcf154176729254.pdf
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1399
23
2
بررسی سطوح آنتیژن اختصاصی پروستات در بیماران مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک: مرور سیستماتیک و متاآنالیز
دکتر مرضیه
ساعی قرهناز
دکتر فهیمه
رمضانی تهرانی
دکتر طاهره
بهروزی لک
فاطمه
کوهی
سیده فاطمه
دلیل حیرتی
دکتر معصومه
عابد
دکتر گیتی
ازگلی
مقدمه: در طی سالهای اخیر شواهد متناقضی در کاربرد سنجش آنتیژن اختصاصی پروستات در تشخیص سندرم تخمدان پلیکیستیک گزارش شده است. مطالعه حاضر با هدف تعیین سطوح آنتیژن اختصاصی پروستات در بیماران مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک به صورت مرور سیستماتیک و متاآنالیز انجام شد.روشکار: در این مطالعه مرور سیستماتیک و متاآنالیز جستجوی الکترونیک در پایگاه دادههای PubMed،web of science،Scopus ،Cochran Library انجام گرفت. از نرمافزارهای EndNote X6، Stata 14 و Review Manager 5.3 جهت مدیریت مقالات جستجو شده، آنالیز دادهها و کیفیتسنجی استفاده شد. جهت بررسی سوگیری انتشار از Begg's test و Egger's test استفاده شد.یافتهها: در این مطالعه مقالاتی که واجد معیارهای ورود به مطالعه بودند، 17 مطالعه با 1,467 شرکت کننده بود. نتایج متاآنالیز نشان داد که میزان آنتیژن اختصاصی پروستات نوع تام در مبتلایان به سندرم تخمدان پلیکیستیک بهطور معناداری از گروه کنترل بیشتر بود (001/0>p، 39/2-26/1:CI 95%، 83/1: SMD). به علاوه سطح آنتیژن اختصاصی پروستات نوع آزاد نیز در گروه مبتلایان به سندرم تخمدان پلیکیستیک بهطور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود (005/0=p، 12/2-38/0:CI 95%، 25/1 :SMD).نتیجهگیری: بر اساس یافتههای مطالعه، سطوح سرمی آنتیژن اختصاصی پروستات در بیماران مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک بالاتر بود. بهنظر میرسد تفاوتهای نژادی و تفاوتهای تکنیکهای سنجش میتواند میزان سطوح آنتیژن اختصاصی پروستات در افراد مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک را تحت تأثیر قرار دهد. اندازهگیری سطح این آنتیژن میتواند در تشخیص سندرم تخمدان پلیکیستیک کمک کننده باشد.
آنتیژن اختصاصی پروستات
سندرم تخمدان پلیکیستیک
متاآنالیز
2020
04
20
102
111
https://ijogi.mums.ac.ir/article_15968_e4445ebee74572505e16e034c96e7da1.pdf
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1399
23
2
افزایش سطح CA125 در توده فیبرومای تخمدان: گزارش مورد
دکتر صدیقه
قاسمیان دیزجمهر
دکتر شهرزاد
شیخحسنی
دکتر اعظمالسادات
موسوی
فرزانه
رشیدی فکاری
دکتر الهام
صفاریه
دکتر محسن
قاسمیان
مقدمه: فیبروما، از دسته تومورهای سکس کورداسترومال تخمدان و خوشخیم میباشد و با توجه به منشأ استرومال قادر به تولید آنتی ژن سرطانی 125 (CA125) نمیباشد. CA125 از سلولهای اپیتلیال سلومیک صفاق، پلور، پریکارد، آندوسرویکس، آندومتر و لولههای فالوپ تولید میشود. در این مطالعه یک مورد نادر از فیبروما همراه با CA125 بالا، گزارش میشود.
معرفی بیمار: بیمار خانم 48 ساله نولی گراوید با سیکلهای قاعدگی منظم بود که بهدنبال سابقه نازایی و اقدام به انجام IVF، طی بررسی سونوگرافی بهطور اتفاقی متوجه توده تخمدانی چپ شده بود که با توجه به توده توپر، با سایز 90*100*160 میلیمتر تخمدان چپ و همراهی آن با آسیت فراوان، افیوژن پلور و CA125بالا جهت بررسی بدخیمی در بیمارستان امام خمینی (ره) تهران پذیرش شد.
نتیجهگیری: CA125 بالا و همراهی آن با تودههای آدنکس، آسیت و افیوژن پلور از تظاهرات تودههای بدخیم تخمدان میباشد. افزایش CA125 الزاماً با بدخیمی همراه نیست، ولی باید بهعنوان یک تشخیص افتراقی با سندرم میگز که در ارتباط با توده فیبرومای خوشخیم تخمدان میباشد، در نظر گرفته شود و در صورت امکان از بررسی سیتولوژی آسیت و ارسال توده به پاتولوژی فروزن حین جراحی استفاده شود تا از جراحیهای وسیع و از دست رفتن باروری بیمار جلوگیری شود. در این بیمار جواب فروزن فیبروتکوما و جواب قطعی پاتولوژی، فیبروما بود.
تخمدان
سندرم میگز
فیبروما
2020
04
20
112
115
https://ijogi.mums.ac.ir/article_15969_8fc155c0e3be14d0324dda6ec1a4dc7d.pdf