2024-03-29T08:20:17Z
https://ijogi.mums.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=1221
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1396
20
3
بررسی تأثیر ماساژ شکمی و تکنیکهای تنفسی در حین لیبر بر طول مدت انقباضات رحمی در زنان نخستزا
آرزو
حاصلی
ملیحه
اکبری
لیلا
نیسانی سامانی
حمید
حقانی
فرشته
جهدی
مقدمه: زایمان یکی از منحصر به فردترین لحظات زندگی زنان است، اما در صورت طولانی شدن، روند طبیعی آن منجر به ایجاد پدیدهای غیرقابل تحمل در مادر میشود؛ بهطوریکه با عوارض نامطلوب مادری و جنینی همراه میشود. مطالعه حاضر با هدف بررسیتأثیر ماساژ شکم توأم با تکنیکهای تنفسی بر طول مدت انقباضات رحمی زنان نخستزا انجام شد.
روشکار: این مطالعه کارآزمایی بالینی از مرداد تا آذر ماه سال 1389 بر روی 64 زن باردار نخستزا مراجعهکننده به بیمارستان لولاگر شهر تهران انجام شد. افراد به روش تخصیص تصادفی بلوکه شده در دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند. در گروه آزمون (32 نفر)، ماساژ شکمی افلورج به همراه تکنیکهای تنفسی طی 30 دقیقه ابتدایی فازهای فعال و انتقالی انجام شد و گروه کنترل (32 نفر) مراقبتهای معمول بخش را دریافت کردند. مشخصات انقباضات رحمی و طول مدت مراحل زایمان در هر دو گروه بررسی شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 17) و آزمونهای آماری کایدو، فیشر و تیمستقل انجام شد. و برای توصیف مشخصات واحدهای پژوهش از جداول توزیع فراوانی و آمار توصیفی استفاده شد. میزان p کمتر از 05/0 معنادار در نظر گرفته شد.
یافتهها: میانگین طول مدت مرحله اول زایمان پس از مداخله (74/254±70 دقیقه در مقابل 05/63±311 دقیقه) به طور معناداری در گروه آزمون کمتر از گروه کنترل بود (002/0=p). طول مدت مراحل دوم (952/0=p) و سوم (672/0=p) زایمان بین دو گروه اختلاف معنیداری نداشت. میانگین تعداد انقباضات رحمی در گروه مداخله بیشتر بود (001/0p<). بین دو گروه از نظر میزان سزارین، دکولمان، رحم هیپرتونیک، اپیزیاتومی، خونریزی پس از زایمان و آپگار پایین نوزاد اختلاف معنیداری مشاهده نشد (05/0<p).
نتیجهگیری: ماساژ شکمی توأم با تکنیکهای تنفسی باعث افزایش تعداد انقباضات رحمی در لیبر میشود؛ در حالیکه تأثیر سویی بر نتایج حاصل از زایمان ندارد. لذا پیشنهاد میشود این روش غیردارویی جایگزین روشهای داروهای تقویت کننده انقباضات رحمی مانند اکسیتوسین شود.
انقباضات رحمی
تکنیکهای تنفسی
تمرینات تنفسی
لیبر طولانی
ماساژ
2017
05
22
1
8
https://ijogi.mums.ac.ir/article_8867_728fae876926161ff5c5ff02ad024370.pdf
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1396
20
3
تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی روی برخی از عوامل آنژیوژنز در زنان مبتلا به سرطان پستان
فضلالله
فتحالهی شورابه
بهمن
تاروردیزاده
مژگان
کیهانی
مقدمه: سرطان پستان شایعترین سرطان در زنان میباشد. در ایران 16% از کل سرطانها در هر دو جنس مردان و زنان مربوط به سرطان پستان میباشد و رتبه اول ابتلاء را در بین زنان ایرانی دارد. افزایش عوامل رگزایی از جمله NO، FGFو VEGF در مراحل ابتدایی سرطان خطرناک میباشند، اما در مراحل درمانی در جهت بهبود آن کمک میکند، بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر 8 هفته تمرین مقاومتی بر روی عوامل آنژیوژنز در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد.
روشکار: این مطالعه نیمه تجربی در سال 1394 بر روی 30 زن مبتلا به سرطان پستان که مراحل درمانی را طی کرده بود انجام شد. افراد به طور تصادفی به دو گروه کنترل (14 نفر) و تمرین مقاومتی (16 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه تمرینات مقاومتی را با شدت 70-50% حداکثر یک تکرار بیشینه انجام دادند. جهت بررسی متغیرهای NO، FGFو VEGF 48 ساعت قبل و بعد از آخرین جلسه تمرین از آزمودنیها نمونهخون گرفته شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 19) و آزمونهای تی مستقل و وابسته انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: در این مطالعه 8 هفته تمرین مقاومتی باعث افزایش معنیدار در سطوح NO، FGF و VEGF گروه تجربی در مقایسه به گروه کنترل گردید (0001/0=p).
نتیجهگیری: هشت هفته تمرین مقاومتی باعث افزایش سطوح برخی عوامل آنزیوژنز میشود. این افزایش عوامل آنژیوژنز باعث افزایش توده عضلانی بدن و در نتیجه کاهش خستگی در بیماران مبتلا به سرطان پستان میگردد.
آنژیوژنز
تمرین مقاومتی
سرطان پستان
2017
05
22
9
17
https://ijogi.mums.ac.ir/article_8868_5fc4130887720f44e1cff4f600df78c9.pdf
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1396
20
3
استخراج نظاممند آیتمهای دادهای لازم برای تشخیص بارداریهای شایع پرخطر با استفاده از رویکرد دلفی
کلثوم
دلدار
فاطمه
تارا
سارا
میرزائیان
سیده اعظم
پورحسینی
سید محمود
تارا
مقدمه: در زمان مشاوره تلفنی رزیدنت - استاد، کیفیت تصمیمات بالینی پزشک آنکال وابستگی شدیدی به کیفیت اطلاعات دریافتی از رزیدنت دارد. برخی فاکتورها از جمله نوع، تعداد، قالب، کیفیت و حجم دادههای مورد مبادله میتواند بر کیفیت مشاوره از راه دور تأثیر بگذارد. بنابراین طراحی یک مدل استاندارد مورد اعتماد در اینگونه ارتباطات بالینی، ضروری به نظر میرسد. لذا مطالعه حاضر با هدف طراحی آرکهتایپ داده (دادهسازه یا داده ساختار) بالینی مورد نیاز جهت تصمیمگیری از راه دور در حیطه بارداریهای شایع پرخطر انجام شد. روشکار: این مطالعه مقطعی چند مرحلهای با بهکارگیری روش دلفی برای شناسایی آیتمهای تشخیصی بارداریهای شایع پرخطر به منظور طراحی آرکهتایپ تصمیمگیری بالینی در سه دپارتمان تخصصی زنان و زایمان بیمارستانهای آموزشی مشهد انجام شد. یافتهها: 5 بارداری پرخطر شایع (منجر به زایمان) شامل: فشارخون بالا، خونریزیهای سه ماهه سوم، پارگی کیسه آب، زایمان زودرس و دیررس بودند. پس از مرور منابع، 161 گروه/ آیتم اطلاعاتی برای این بارداریهای پرخطر یافت شد که پس از بررسی نظرات متخصصین، 158 آیتم از آنها باقی مانده و در 5 طبقه اطلاعات عمومی، شکایت و شرح حال فعلی، تاریخچه پزشکی، معاینات بالینی، و نتایج پاراکلینیک طبقهبندی شدند. نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که میتوان از تعامل نزدیک پزشکان بالینی با متخصصین انفورماتیک پزشکی جهت تسهیل در استخراج آیتمهای اطلاعاتی مورد نیاز جهت بهبود فرآیندهای مشاوره بهره برد.
آرکه تایپ داده بالینی
بارداری پرخطر
تکنیک دلفی
مشاوره از راه دور
2017
05
22
18
28
https://ijogi.mums.ac.ir/article_8869_96bbcec904fe1503301b3868bef65895.pdf
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1396
20
3
بررسی مقایسهای درصد موفقیت درمانی شیاف واژینال فیتوواژکس و قرص خوراکی مترونیدازول در زنان مبتلا به واژینوز باکتریال
فرزانه
جعفرنژاد
مهین
کیانی مسک
حسن
رخشنده
محمد
تقی شاکری
مقدمه: واژینوز باکتریال شایعترین علت واژینیت است که به تنهایی مسئول 50% تمام موارد واژینیت میباشد. مترونیدازول خط اول درمان محسوب میشود، اما سرطانزایی و مقاومت به مترونیدازول گزارش شده است. با توجه به اثرات آنتیباکتریال گیاهان دارویی از جمله سیاهدانه بر علیه میکروبها و قارچها، مطالعه حاضر با هدف مقایسه درصد موفقیت درمانی شیاف واژینال سیاهدانه (با نام تجاری فیتوواژکس) و قرص خوراکی مترونیدازول در زنان مبتلا به واژینوز باکتریال انجام شد. روشکار: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی سهسوکور در سال 95-1394 بر روی 57 بیمار مبتلا به واژینوز باکتریال مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی تحت پوشش مرکز بهداشت شماره 2 مشهد انجام شد. واحدهای پژوهش به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. به افراد گروه مداخله شیاف واژینال فیتوواژکس 1% یک بار در روز و قرص خوراکی پلاسبو دو بار در روز به مدت 7 روز و به افراد گروه کنترل قرص خوراکی مترونیدازول 250 میلیگرمی دو بار در روز و شیاف واژینال پلاسبو یک بار در روز به مدت 7 روز داده شد. 10-7 روز پس از اتمام درمان، موفقیت درمان در هر دو گروه با استفاده از معیارهای بالینی آمسل بررسی شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمونهای تی مستقل، کای اسکوئر، دقیق فیشر و مک نمار انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد. یافتهها: در این مطالعه درصد موفقیت درمانی واژینوز باکتریال در زنان گروه شیاف واژینال فیتوواژکس 2/74% و گروه قرص خوراکی مترونیدازول 2/69% بود که از نظر آماری تفاوت معنیداری وجود نداشت (05/0<p). نتیجهگیری: شیاف واژینال فیتوواژکس به اندازه قرص خوراکی مترونیدازول در درمان علائم و نشانههای واژینوز باکتریال مؤثر است و میتواند گزینه مناسبی جهت درمان واژینوز باکتریال باشد.
سیاهدانه
فیتوواژکس
مترونیدازول
موفقیت درمانی
واژینوز باکتریال
2017
05
22
29
39
https://ijogi.mums.ac.ir/article_8870_053754502ee266a940c64c5c85dd0dbf.pdf
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1396
20
3
مقایسه اثر ماساژ درمانی با روغن یاسمین و رایحهدرمانی با روغن یاسمین در کاهش درد زایمان
افسانه
علوی فیلی
مریم
عسکری
شیما
وهابی
پروین
باقری
الهام
دشتی نژاد
مقدمه: درد پدیدهای شایع و جزء اجتنابناپذیری از زایمان است. احساس یا اثر تجربه درد میتواند به ترس و اضطراب در روند زایمان بینجامد. در مطالعات انجام شده با استفاده از روشهای غیردارویی کاهش درد، عوارض مادر و جنینی گزارش نشده است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثر دو روش ماساژ درمانی و رایحهدرمانی با روغن یاسمین در کاهش درد زایمان انجام شد.
روشکار: این مطالعه تجربی از نوع کارآزمایی بالینی در سال 1391 بر روی 120 زن باردار مراجعهکننده به بیمارستانهای شهر آبادان جهت زایمان انجام شد. 40 نفر در گروه مورد اول (دریافتکنندگان رایحهدرمانی با روغن یاسمین)، 40 نفر در گروه مورد دوم (دریافتکنندگان ماساژدرمانی با روغن یاسمین) و 40 نفر در گروه کنترل (دریافتکنندگان مراقبت معمول) قرار گرفتند. رایحه درمانی با استفاده از استشمام حوله دستی و چکاندن 10-5 قطره روغن یاسمین و استشمام حوله در سه مرحله دیلاتاسیونی (5-4، 7-6 و 10-8) در حین انقباض و پس از انقباض به دفعات تا زمان زایمان و برای گروه ماساژ، 20 دقیقه ماساژ منظم و دورانی در نواحی (کتف، دو طرف ستون مهرهها و ناحیه ساکروم) در سه مرحله دیلاتاسیونی در حین انقباض و پس از انقباض انجام شد. پس از پایان درد در صورت تمایل زائو، فشار روی ساکروم و یا سرتاسر پشت و شانهها انجام شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمونهای آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون آماری تعقیبی توکی انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: ماساژ با روغن یاسمین موجب کاهش درد زایمان در مرحله اول، دوم و سوم زایمان نسبت به گروه کنترل شد (001/0p<). همچنین بین گروه رایحهدرمانی و کنترل اختلاف معنیداری وجود داشت که این اختلاف به نفع گروه رایحه بود (001/0p<). ماساژ با روغن یاسمین در مقایسه با رایحه درمانی با روغن یاسمین و مراقبت معمول، بیشترین تأثیر را در کاهش درد داشت (001/0>p).
نتیجهگیری: روغن یاسمین به همراه روشهای ماساژ و رایحهدرمانی با اثر قویتر روش ماساژ، موجب کاهش درد در هر 3 مرحله زایمان شد.
درد زایمان
رایحه
روغن یاسمین
ماساژ
2017
05
22
40
47
https://ijogi.mums.ac.ir/article_8871_32acad15fc31ac1c6791dd58c18da8b3.pdf
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1396
20
3
بررسی تأثیر کپسول عصاره هیدروالکلی گیاه بومادران بر طول مدت زمان و شدت دیسمنوره اولیه
فرزانه
ابراهیمی ورزنه
فاطمه
ناهیدی
فراز
مجاب
محمد امین
پورحسینقلی
زهرا
پناهی
مقدمه: دیسمنوره یکی از شایعترین مشکلات ژنیکولوژیک زنان است. داروهای شیمیایی، گیاهی، طب سوزنی و فشاری و ماساژ درمانی انواع روشهای درمانی دیسمنوره است. با توجه به تأثیر احتمالی بومادران بر دیسمنوره و فقدان مطالعات کافی در این زمینه، مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر کپسول عصاره هیدروالکلی گیاه بومادران بر طول مدت زمان و شدت دیسمنوره اولیه زنان انجام شد. روشکار: این مطالعه کارآزمایی بالینی کنترل شده سه سوکور در سال 95-1394 بر روی 50 زن مراجعه کننده به مرکز درمانی ولیعصر وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. افراد در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. طی سه روز اول قاعدگی، گروه مداخله با 150 میلیگرم کپسول بومادران هر 8 ساعت و 250 میلیگرم کپسول مفنامیکاسید هر 6 ساعت و گروه کنترل نیز با کپسول پلاسبوی بومادران و مفنامیکاسید طی دو ماه متوالی درمان شدند. ابزار مطالعه پرسشنامه فردی و مقیاس دیداری درد (VAS) بود. شدت درد با استفاده از مقیاس دیداری شدت درد و مدت درد بر اساس روز (یک دوره قبل از شروع مطالعه و دو دوره مداخله) ارزیابی شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 22) و آزمونهای آماری تیمستقل، منویتنی، فیشر و فریدمن انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد. یافتهها: دو گروه قبل از مطالعه به لحاظ مدت و شدت درد یکسان بودند. طی دو دوره مداخله، مدت زمان و شدت درد در هر دو گروه به طور معنیداری کاهش یافت (05/0>p)، ولی کاهش شدت درد به طور معنیدار در گروه مداخله بیشتر بود (001/0>p) و کاهش مدت درد در دو گروه تفاوت معنیداری نداشت (05/0<p). نتیجهگیری: کاهش شدت دیسمنوره در گروه بومادران و مفنامیک اسید در مقایسه با گروه مفنامیک اسید بیشتر است که شاید به دلیل تأثیر بومادران بر دیسمنوره باشد.
بومادران
دیسمنوره
مفنامیک اسید
2017
05
22
48
86
https://ijogi.mums.ac.ir/article_8872_f3313fc65557650ee5c8aea1b137d32d.pdf
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1396
20
3
مقایسه تأثیر ماکسیباسشن و طب فشاری در نقطه SP6 بر شدت علائم سیستمیک همراه با دیسمنوره
اعظم
یعقوبینژاد
صدیقه
امیر علیاکبری
حمید
علوی مجد
رضا
حشمت
مقدمه: با توجه به اینکه دیسمنوره اولیه یکی از اختلالات ژنیکولوژیک شایع در سنین باروری زنان میباشد که گاهی با یک یا چند علائم سیستمیک همراه می باشد، مطالعه حاضر با هدف مقایسه تأثیر ماکسیباسشن و طب فشاری در نقطه SP6 بر شدت علائم سیستمیک همراه دیسمنوره انجام شد.
روشکار: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده در سال 1394 بر روی 100 نفر از دانشجویان ساکن خوابگاههای دانشگاه آزاد اسلامی سبزوار انجام شد. افراد در دو گروه 50 نفری ماکسیباسشن و طب فشاری قرار گرفتند. در گروه ماکسیباسشن چوب موکسای استیک به مدت 10 دقیقه به نقطه SP6 چسبانده میشد و در گروه طب فشاری با انگشت شست و بهطور عمود فشار بر نقطه SP6 فشار وارد میشد (10 دقیقه برای هر پا). این مداخلات 2 بار در طی هفته آخر سیکل و روز اول و دوم خونریزی قاعدگی صورت میگرفت. شدت علائم سیستمیک با استفاده از سیستم معیار چند بُعدی کلامی، قبل از مداخله و در طی دو سیکل مداخله پیگیری و مقایسه گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمونهای من ویتنی و فریدمن انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنادار در نظر گرفته شد.
یافتهها: در هر دو گروه تمام علائم نسبت به قبل از مداخله کاهش معنیداری داشت (05/0˂p)، ولی در مقایسه علائم سیستمیک بین دو گروه، تمامی علائم بهجز تهوع، استفراغ و غش در گروه ماکسیباسشن نسبت به گروه طب فشاری بعد از مداخله کاهش معناداری داشت (05/0˂p).
نتیجهگیری: هر دو روش ماکسیباسشن و طب فشاری منجر به کاهش علائم سیستمیک میشوند، ولی تکنیک ماکسیباسشن نسبت به طب فشاری مؤثرتر است.
دیسمنوره
طب فشاری
ماکسیباسشن
نقطه SP6
2017
05
22
57
67
https://ijogi.mums.ac.ir/article_8873_d537352b7477da2f08cc260643765693.pdf
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1396
20
3
ارتباط استرس، اضطراب و افسردگی با رفتارهای خودمراقبتی دوران بارداری در زنان در معرض خطر زایمان زودرس
سیده محبوبه
رضائیان
زهرا
عابدیان
رباب
لطیفنژاد رودسری
سید رضا
مظلوم
سلمه
دادگر
مقدمه: بارداری با تغییرات گسترده روانی و جسمی در مادران باردار همراه میباشد. استرس، اضطراب و افسردگی از جمله عوامل تأثیرگذار بر عملکرد و عدم توجه به خود در زنان باردار میباشد. یکی از پرکاربردترین تئوریها در زمینه خودمراقبتی، تئوری اورم است. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط رفتارهای خودمراقبتی مبتنی بر تئوری اورم با استرس، اضطراب و افسردگی دوران بارداری در زنان در معرض خطر زایمان زودرس انجام شد. روشکار: این مطالعه همبستگی توصیفی در سال 1394 بر روی 176 زن باردار 26-24 هفته در معرض خطر زایمان زودرس مراجعه کننده به مراکز بهداشتی- درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شد. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه غربالگری زایمان زودرس هولبروک، فرم مشخصات فردی و مامایی، پرسشنامه اقدامات مراقبتی دوران بارداری هارت و پرسشنامه استرس، اضطراب و افسردگی DASS21 بود. بر اساس پرسشنامه غربالگری زایمان زودرس هولبروک، افراد واجد شرایط ورود به مطالعه انتخاب شدند. بر اساس پرسشنامه اقدامات مراقبتهای دوران بارداری هارت، رفتارهای خودمراقبتی و بر اساس پرسشنامه استرس، اضطراب و افسردگی DASS21، اضطراب، افسردگی و استرس ارزیابی شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمونهای همبستگی پیرسون و اسپیرمن انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد. یافتهها: بین نمره خودمراقبتی با استرس (004/0=p) و افسردگی (032/0=p) ارتباط خطی معنادار و معکوس وجود داشت، اما بین خودمراقبتی و اضطراب ارتباط خطی معناداری مشاهده نشد (374/0=p). نتیجهگیری: افزایش استرس و افسردگی در زنان در معرض خطر زایمان زودرس، باعث کاهش رفتارهای خودمراقبتی در آنان میشود، لذا مدیریت و شناسایی زنان باردار در معرض استرس و افسردگی و برنامهریزی و انجام اقدامات مناسب جهت کاهش افسردگی و استرس آنها موجب افزایش سطح خودمراقبتی در زنان در معرض خطر زایمان زودرس خواهد شد.
استرس
اضطراب
افسردگی
تئوری خودمراقبتی اورم
حاملگی
2017
05
22
68
76
https://ijogi.mums.ac.ir/article_8874_564e5336b6a96c4568d087502e06359f.pdf
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1396
20
3
مقایسه تأثیر مشاوره تلفیقی (گروهی و فردی) با مشاوره صرفاً گروهی بر آگاهی و نگرش جنسی زنان در آستانه ازدواج
سیده عادله
رحمانیان
طلعت
خدیوزاده
حبیبالله
اسماعیلی
مقدمه: مطالعات قبلی و نیازسنجی انجام شده، حاکی از نیاز مبرم جوانان در آستانه ازدواج برای حضور در کلاسهای مشاورهای است که بتوانند به راحتی سؤالات جنسی خود را مطرح کرده و پاسخ آن را دریافت نمایند. بنابراین با توجه به کمبود اطلاعات در مورد مؤثرترین روش ارائه مشاوره در این زمینه، مطالعه حاضر با هدف مقایسه تأثیر مشاوره گروهی و تلفیقی از مشاوره گروهی و فردی بر آگاهی و نگرش جنسی زنان در آستانه ازدواج انجام شد.
روشکار: این مطالعه مداخلهای سهگروهه در سال 95-1394 بر روی 162 نفر از زنان مراجعهکننده به واحد مشاوره پیش از ازدواج مراکز بهداشت مشهد انجام شد. افراد به سه گروه دریافتکننده تلفیقی از مشاوره گروهی و فردی، فقط مشاوره گروهی و آموزش معمول (کنترل) تخصیص یافتند. گروه مشاوره تلفیقی، دو جلسه مشاوره گروهی و یک جلسه مشاوره فردی و گروه دیگر، سه جلسه دو ساعته مشاوره گروهی با فواصل یک هفته با موضوعات روابط زوجین و سلامت جنسی و باروری دریافت نمودند. دادهها با استفاده از پرسشنامه استاندارد اسکاس جمعآوری و با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمونهای تحلیل واریانس یکطرفه، آزمون توکی، آزمون آنووا یک طرفه، کروسکال والیس و کای دو مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.مقدار p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: پس از مداخله، اختلاف نمرات آگاهی (001/0=p) و نگرش جنسی (004/0=p) در سه گروه معنیدار بود، اما بین آگاهی (9/0=p) و نگرش (4/0=p) دو گروه مداخله اختلاف معناداری وجود نداشت.
نتیجهگیری: بهدنبال مشاوره گروهی و تلفیقی از مشاوره گروهی و فردی، نمره آگاهی و نگرش زنان نسبت به روابط جنسی افزایش یافت که این افزایش در مقایسه با گروه کنترل معنادار بود. با توجه به امکانات، اجرای هر یک از این دو روش مشاوره توصیه میگردد.
آگاهی
جنسی
مشاوره
نگرش
2017
05
22
77
88
https://ijogi.mums.ac.ir/article_8875_54864e010d3a5e45bd5a9d77e364f0fc.pdf
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1396
20
3
تأثیر تمرینات ورزشی ثبات مرکزی بر لوردوز و کمردرد بعد از زایمان در زنان نخستزا
فوزیه
زاهدپور
محمدرضا
محمدی
محسن
دماوندی
ژیلا
آگاه
مقدمه: بارداری و زایمان به عنوان یک روند طبیعی در مقاطعی از زندگی زنان، با تغییرات روحی و جسمی همراه میباشد. کمردرد دوران بارداری که ممکن است تا 6 ماه پس از زایمان باقی بماند، وابسته به علل متعددی از جمله ضعف عضلانی و برطرف نشدن لوردوز کمری است. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر تمرینات ثبات مرکزی بر لوردوز کمری و کمردرد بعد از زایمان انجام شد.
روشکار: این مطالعه مداخلهای نیمهتجربی در نیمه دوم سال 1394 بر روی 32 زن نخستزای مراجعهکننده به بیمارستان شهیدان مبینی و بانوانی شهرستان سبزوار انجام شد. افراد در دو گروه 16 نفره تمرین و کنترل قرار گرفتند. گروه تمرینی به مدت 8 هفته (3 جلسه در هفته) به اجرای تمرینات ثبات مرکزی پرداختند. گروه کنترل در این مدت هیچگونه تمرین ورزشی انجام ندادند. پس از اتمام دوره 8 هفتهای، زاویه لوردوز کمری و شدت کمردرد آنان محاسبه شد. تجزیه و تحلیل آماری دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 20) و آزمونهای تی زوجی و تی وابسته انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: در این مطالعه تمرینات ثبات مرکزی باعث کاهش معنیدار زاویه لوردوز کمری (034/0=p) و کاهش شدت کمردرد شد (003/0=p).
نتیجهگیری: تمرینات ثبات مرکزی روش مناسبی برای اصلاح ناهنجاری لوردوز کمری و بهبود کمردرد بعد از زایمان است.
تمرین بعد از زایمان
ثبات مرکزی
کمردرد
لوردوز
زنان نخستزا
2017
05
22
89
97
https://ijogi.mums.ac.ir/article_8876_7c7eeabc3fcd53649325fa0c2e978444.pdf
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1396
20
3
نقش ویتامین D در سلامت باروری زنان و مردان: یک مطالعه مروری
مروارید
ایرانی
خدیجه
میرزایی
ناهید
ملکی
انسیه
انتظاری
مقدمه: کمبود ویتامین Dدر سنین باروری امری شایع است. مطالعات اخیر نشان میدهد که کمبود ویتامین Dبا کارکردهای ضعیف تولیدمثل در زنان و مردان سنین باروری همراه است. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین نقش ویتامین D بر برخی عملکردهای تولید مثلی انسان (مانند سندرم تخمدان پلیکیستیک، آندومتریوز، میوم، نارسایی زودرس تخمدانها، ناباروری مردان و IVF) انجام شد.
روشکار: در این مطالعه مروری، مطالعات انجام شده فارسی و انگلیسی در طی سالهای 1378 تا آبان ماه 1395، با استفاده از کلید واژههای فارسی ویتامین D، باروری، ناباروری و کلید واژههای انگلیسی fertility، infertility، vitamin D، در پایگاههای اطلاعاتی معتبر SID، Iranmedx، Scopus، Irandoc، PubMed، Magiran و Google scholar جستجو شدند.
یافتهها: 35 مقاله استخراج شده از 302 مطالعه در ارتباط با نقش ویتامین D در عملکرد تولید مثلی انسان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از آخرین مطالعات انجام شده دراین زمینه مورد بحث قرار گرفت و خلاصه شد.
نتیجهگیری: کمبود ویتامین Dکه به عنوان سطح سرمی کمتر از 20 نانوگرم در میلیلیتر در نظر گرفته میشود، در سنین باروری شایع است و کمبود ویتامین D در عملکردهای تولید مثل مانند سندرم تخمدان پلیکیستیک، فیبروم رحمی، پارامترهای نامناسب اسپرم و در شکست درمان IVF نقش دارد، بنابراین مکمل ویتامین Dدر درمان ناباروری زنان و مردان توصیه میشود.
روشهای کمک باروری
سندرم تخمدان پلی کیستیک
لقاح آزمایشگاهی
ناباروری
ناباروری آندومتریوز
ناباروری مردان
ناباروری میوم
نارسایی زودرس تخمدان
ویتامین D
2017
05
22
98
109
https://ijogi.mums.ac.ir/article_8877_1bed8d2c87270e267d2a08695ff56d5f.pdf