Mashhad University of Medical Sciences
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
1680-2993
2008-2363
21
9
2018
11
22
نتایج بارداری در بیماران سندرم تخمدان پلیکیستیک تحت درمان IVF با دو پروتکل Long GnRh آگونیست وFlexible GnRh آنتاگونیست
1
9
FA
دکتر نیره
خادم غائبی
استاد گروه زنان و مامایی، مرکز تحقیقات سلامت زنان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
دکتر ملیحه
امیریان
دانشیار گروه زنان و مامایی، مرکز تحقیقات سلامت زنان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
دکتر سیده حورا
موسوی واحد
0000-0002-8978-2605
استادیار گروه زنان و مامایی، مرکز تحقیقات سلامت زنان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
دکتر یلدا
آریان
دستیار تخصصی زنان و مامایی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
دکتر ویدا
وکیلی
دانشیار گروه پزشکی اجتماعی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
دکتر یوسف
یوسفی
دستیار تخصصی گروه جراحی عمومی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
سیده اعظم
تشکری هاشمی
کارشناس ارشد مامایی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
tashakoriha1@mums.ac.ir
10.22038/ijogi.2018.12126
مقدمه: در بیماران نابارور مبتلا به سندرم پلیکیستیک که عدم پاسخ به درمانهای تحریک تخمکگذاری دارند، لقاح آزمایشگاهی (IVF) گزینه مناسبی است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه نتایج بارداری در بیماران سندرم تخمدان پلیکیستیک تحت درمان IVF که تحت پروتکل GnRH آگونیست بلندمدت یا آنتاگونیست GnRH قرار میگیرند، انجام شد.
روشکار: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی در سال 1393 بر روی 96 بیمار نابارور مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک کاندید لقاح آزمایشگاهی (IVf) مراجعهکننده به مرکز میلاد انجام شد. بیماران بهطور تصادفی به 2 گروه آگونیست GnRH بلندمدت و آنتاگونیست GnRH قرار گرفتند و به هر دو گروه قرص ضد بارداری خوراکی بهعنوان پیش درمان و FSH نوترکیب جهت تحریک تخمدان تجویز شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 20) و آزمونهای آماری کی دو، دقیق فیشر، و منویتنی انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: دو گروه آگونیست GnRH و آنتاگونیست GnRH از نظر نتایج بارداری نظیر حاملگی شیمیایی (544/0=p)، حاملگی بالینی (6/0=p)، سقط (1=p) و چندقلویی (668/0=p) تفاوت آماری معناداری نداشتند. شیوع سندرم تحریک بیش از حد تخمدان در گروه آنتاگونیست نسبت به آگونیست کمتر بود که از نظر آماری معنادار بود (0001/0=p). دوز گنادوتروپین (344/0=p) و تعداد روزهای تحریک با گنادوتروپین (236/0=p) بین دو گروه از نظر آماری معنادار نبود.
نتیجهگیری: آنتاگونیست GnRh میتواند در مبتلایان به سندرم تخمدان پلیکیستیک که کاندید IVF هستند، مورد استفاده قرار گیرد و استفاده از رژیم آنتاگونیست GnRh در مقایسه با آگونیست GnRH بر روی نتایج بارداری تفاوتی ندارد و فقط عارضه درمان ناباروری را کاهش میدهد.
آنتاگونیست گنادوتروپین,آگونیست گنادوتروپین,سندرم تخمدان پلیکیستیک
https://ijogi.mums.ac.ir/article_12126.html
https://ijogi.mums.ac.ir/article_12126_536b4b2c5024b5cc3c92b7c678605c1a.pdf
Mashhad University of Medical Sciences
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
1680-2993
2008-2363
21
9
2018
11
22
بررسی تأثیر مصرف موضعی روغن آفتابگردان در پیشگیری از عفونتهای بیمارستانی در نوزادان نارس
10
17
FA
دکتر غلامعلی
معموری
استاد گروه نوزادان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
دکتر محمد
عبدالحسین عطار
استادیار گروه طب سنتی، مرکز تحقیقات کارآزمایی بالینی طب سنتی، دانشگاه شاهد، تهران، ایران.
دکتر حسن
رخشنده
استادیار گروه داروسازی، دانشکده داروسازی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
مریم
لطفی
کارشناس ارشد پرستاری نوزادان، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
lotfi.m@yahoo.com
مریم
ذاکری حمیدی
0000-0002-6543-9095
استادیار گروه بهداشت باروری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن، تنکابن، ایران.
maryamzakerihamidi@yahoo.co.nz
دکتر حسن
بسکابادی
0000-0003-4022-5426
استاد گروه نوزادان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
10.22038/ijogi.2018.12127
مقدمه: یکی از مهمترین علت مرگ نوزادان نارس، عفونتهای بیمارستانی میباشد و پوست نیز میتواند یکی از راههای ورود عفونت به بدن باشد. با توجه به نقش روغن آفتابگردان همراه با ماساژ در کاهش عفونتهای بیمارستانی، مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر موضعی روغن آفتابگردان در پیشگیری از عفونتهای بیمارستانی در نوزادان نارس انجام شد.
روشکار: این مطالعه کارآزمایی بالینی در سال 1395 بر روی 60 نوزاد نارس (کمتر از 34 هفته حاملگی) بستری در بخش NICU بیمارستان قائم (عج) مشهد در دو گروه ماساژ با روغن آفتابگردان (27 نفر) و گروه کنترل (33 نفر) انجام شد. سطح بدن این نوزادان روزانه 3 بار تا 2 هفته و سپس 2 بار تا 28 روز با روغن آفتابگردان پوشیده شد. کشت خون، میزان پلاکت و گلبولهای سفید خون در موقع بدحال شدن نوزاد سنجیده شد. همچنین بررسی وضعیت پوست در روزهای 1، 3، 7، 14، 21 و 28 بعد از چرب کردن پوست ارزیابی شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 21) و آزمون کای اسکوئر و تی تست انجام گرفت. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: نتایج کشت خون اولیه مثبت (67/0=p) و کشت خون ثانویه مثبت (15/0=p) در دو گروه ماساژ با روغن آفتابگردان و کنترل تفاوت معنیداری نداشت. وضعیت بالینی پوست نوزادان گروه مداخله در تمام مدت مطالعه به شکل معنیداری بهتر از نوزادان گروه کنترل (05/0>p) و میانگین مدت بستری در گروه مداخله حدود 4 روز کمتر از گروه کنترل (039/0=p) بود.
نتیجهگیری: در این مطالعه استفاده از روغن آفتابگردان، کاهش محسوسی در پیشگیری از عفونتهای بیمارستانی نداشت، ولی با توجه به وضعیت پوست بهتر و مدت بستری کمتر نوزادان گروه مداخله، مصرف روغن آفتابگردان بهطور معمول میتواند سودمند باشد.
روغن آفتابگردان,عفونت بیمارستانی,ماساژ,نوزاد نارس
https://ijogi.mums.ac.ir/article_12127.html
https://ijogi.mums.ac.ir/article_12127_71f037374dc3129cc1499dc130804c1e.pdf
Mashhad University of Medical Sciences
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
1680-2993
2008-2363
21
9
2018
11
22
بررسی ارتباط شاخصهای آنتروپومتریک با سطح خونی میزان ویتامین D، کلسیم، منیزیم،آلکالن فسفاتاز و پاراتیروئید هورمون در زنان سنین باروری
18
25
FA
دکتر حمیده
محدثی
استادیار گروه مامایی، مرکز تحقیقات چاقی مادر و کودک، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی ارومیه، ارومیه، ایران.
دکتر شاهصنم
غیبی
دانشیار گروه گوارش و کبد کودکان، مرکز تحقیقات چاقی مادر و کودک، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی ارومیه، ارومیه، ایران.
مرضیه
ساعی قرهناز
0000-0002-1259-2459
دانشجوی دکترای تخصصی بهداشت باروری، کمیته پژوهشی دانشجویان، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.
مریم
نجارزاده
0000000324862644
دانشجوی دکترای تخصصی مامایی، کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی تبریز، تبریز، ایران.
maryam.najjarzadeh@gmail.com
دکتر حمیدرضا
خلخالی
دانشیار گروه آمار زیستی و اپیدمیولوژی، مرکز تحقیقات ایمنی بیمار، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی ارومیه، ارومیه، ایران.
میترا
یگانهپور
کارشناس مامایی، بیمارستان مطهری ارومیه، دانشگاه علوم پزشکی ارومیه، ارومیه، ایران.
10.22038/ijogi.2018.12129
مقدمه: امروزه سبک زندگی مدرن، زنان را در معرض انواع کمبودهای ویتامینی و اختلالات آنزیمی و هورمونی و بهدنبال آن نگرانی مهم چاقی و اضافه وزن قرار داده است. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط شاخصهای آنتروپومتریک با سطح سرمی ویتامین D، کلسیم، منیزیم، آلکالن فسفاتاز و هورمون پاراتیروئیدی انجام شد.
روشکار: این مطالعه همبستگی در فاصله زمانی مهر ماه 1395 تا دی ماه 1396 بر روی 100 نفر از زنان سالم سنین باروری شهر ارومیه انجام شد. پس از اخذ رضایتنامه کتبی و تکمیل پرسشنامه حاوی اطلاعات فردی، از واحدهای پژوهش 10 میلیلیتر خون وریدی بعد از حدود 12 ساعت ناشتایی اخذ گردید و سطوح کلسیم، منیزیم، ویتامین D، هورمون پاراتیروئید و آلکالین فسفاتاز مورد سنجش قرار گرفت. همچنین شاخصهای آنتروپومتریک نیز مورد سنجش قرار گرفت. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 22) و آزمون همبستگی و آنالیز واریانس انجام گرفت. میزان p کمتر از 05/0 معنادار در نظر گرفته شد.
یافتهها: در این مطالعه ویتامین D همبستگی منفی با تمام شاخصهای آنتروپومتریک داشت، اما این همبستگی از نظر آماری معنادار نبود (05/0<p). کلسیم و منیزیم نیز همبستگی معناداری با شاخصهای آنتروپومتریک نداشتند. آلکالن فسفاتاز، همبستگی مثبت اما غیر معناداری با تمام شاخصهای آنتروپومتریک داشت (05/0<p). در این مطالعه، میزان پاراتیروئید هورمون همبستگی مثبت و معناداری با شاخص توده بدنی داشت (21/0=r، 05/0p<).
نتیجهگیری: هورمون پاراتیروئیدی از بین شاخصهای مورد اندازهگیری، همبستگی معناداری با شاخص توده بدنی داشت و اگرچه وضعیت سرمی منیزیم و کلسیم در اغلب موارد از سطح مطلوبی برخوردار بود، اما متأسفانه بیش از نیمی از نمونهها از کمبود ویتامین D رنج میبردند.
آلکالین فسفاتاز,آنتروپومتریک,زنان,کلسیم,منیزیم,ویتامین D,هورمون پاراتیروئیدی
https://ijogi.mums.ac.ir/article_12129.html
https://ijogi.mums.ac.ir/article_12129_33a11546c4bcef3c78be3820846c9840.pdf
Mashhad University of Medical Sciences
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
1680-2993
2008-2363
21
9
2018
11
22
بررسی مقایسه مشاوره حضوری و حمایت تلفنی بر خودکارآمدی زایمان در زنان نخستزا
26
34
FA
فرنوش
خجسته
مربی گروه مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایران.
khojastefarnoosh@yahoo.com
زهرا
اشتهاریان دخت
دانشجوی کارشناسی ارشد مشاوره مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایران.
z_eshteharian@yahoo.com
دکتر حسین
انصاری
استادیار گروه آمار، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایران.
10.22038/ijogi.2018.12130
مقدمه: ارتقاء آگاهی مادران و آموزش صحیح در دوران بارداری، از عوامل مهم در ایجاد آمادگی جهت رویارویی با فرآیند زایمان است. طبق تئوری یادگیری اجتماعی بندورا، خودکارآمدی به اطمینان فرد در مورد تواناییاش برای رفتار به طریقی که به نتیجه مطلوب بیانجامد، اشاره میکند. مطالعه حاضر با هدف مقایسه مشاوره حضوری و حمایت تلفنی بر خودکارآمدی زایمان در زنان نخستزا انجام شد.
روشکار: اینمطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده دو سوکور در سال 1396 بر روی 163 زن نخستزا 35-18 ساله مراجعهکننده به مراکز بهداشتی شهر زاهدان انجام شد. افراد در سه گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. در فاصله هفته 32-20 بارداری، افراد گروه مشاوره حضوری، 4 جلسه مشاوره 60 دقیقهای و گروه حمایت تلفنی، 4 جلسه مشاوره تلفنی به مدت 20 دقیقه دریافت نمودند. گروه کنترل، مراقبتهای معمول دریافت نمودند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه مشخصات فردی و خودکارآمدی زایمان و فرم ثبت تمرینات بود. پیشآزمون در هفته 20 و پسآزمون در هفته 36-34 بارداری و با در نظر گرفتن فاصله 2 هفته از مداخله انجام شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 19) و آزمونهای غیر پارامتری کروسکال والیس و ویلکاکسون انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنادار در نظر گرفته شد.
یافتهها: قبل از مداخله، بین گروهها از نظر نمره خودکارآمدی اختلاف معناداری مشاهده نشد (05/0p>). پس از مداخله میانگین نمره خودکارآمدی در گروه مشاوری حضوری (0001/0>p) بیشتر از حمایت تلفنی (001/0>p) افزایش یافت و در گروه کنترل افزایش معناداری نداشت (57/0=p).
نتیجهگیری: مشاوره حضوری بیشتر از حمایت تلفنی در ارتقاء خودکارآمدی زایمان مؤثر است.
حمایت تلفنی,خودکارآمدی,زایمان,مشاوره حضوری
https://ijogi.mums.ac.ir/article_12130.html
https://ijogi.mums.ac.ir/article_12130_731ebf527e01d8a8de3a2a671a75fb07.pdf
Mashhad University of Medical Sciences
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
1680-2993
2008-2363
21
9
2018
11
22
ارتباط چاقی و اسپرموگرام در مردان با ناباروری ایدیوپاتیک
35
41
FA
مژگان
هاشمزاده
دانشجو دکتری بهداشت باروری، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی شاهرود، شاهرود، ایران.
مربی گروه مامایی و بهداشت باروری، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران.
دکتر زیبا
تقیزاده
دانشیار گروه مامایی و بهداشت باروری، مرکز تحقیقات مراقبتهای پرستاری و مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران.
دکتر زهرا
بهبودی مقدم
دانشیار گروه مامایی و بهداشت باروری، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران.
دکتر علی
منتظری
استاد گروه پژوهشی سلامت جامعه، مرکز تحقیقات سنجش سلامت، پژوهشکده علوم بهداشتی جهاد دانشگاهی، تهران، ایران.
دکتر بتول
رشیدی
استاد گروه زنان و مامایی، پژوهشکده سلامت خانواده، مرکز تحقیقات بهداشت باروری ولی عصر، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران.
مهری
شمس
مربی گروه مامایی و بهداشت باروری، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران.
مینا
فرخی
کارشناس ارشد مامایی، مرکز باروری و ناباروری نوین کیان، تهران، ایران.
mina_fk69@yahoo.com
10.22038/ijogi.2018.12131
مقدمه:از آنجا که ناباروری، کیفیت زندگی و حتی روابط زوجین را تحت تأثیر قرار میدهد، تشخیص متغیرهای مؤثر بر قدرت باروری از اهمیت ویژهای برخوردار است. یکی از این موارد، چاقی مردان و ارتباط آن با ناباروری است. با توجه به متناقض بودن نتایج حاصل از مطالعات مختلف، مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط شاخص توده بدنی با کیفیت پارامترهای اسپرم آنالیز انجام شد.
روشکار: این مطالعه مقطعی در سال 95-1394 بر روی 200 نفر از همسران زنان مراجعهکننده به کلینیک ناباروری ولیعصر شهر تهران و دارای معیارهای ورود به مطالعه انجام گرفت. اطلاعات فردی قد، وزن و نتایج اسپرم آنالیز نمونههای واجد شرایط وارد پرسشنامه محقق ساخته شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 18) و آزمون کای دو انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: بیش از 77 نفر (5/38%) از افراد شرکتکننده در مطالعه در گروه شاخص توده بدنی نرمال، 94 نفر (47%) در گروه دارای اضافه وزن و 29 نفر (5/14%) در گروه افراد چاق قرار گرفتند. بر اساس نتایج مطالعه، ارتباط معنیداری بین شمارش اسپرم، تحرک و شکل اسپرم و شاخص توده بدنی در سه گروه طبقه مردان بر حسب شاخص توده بدنی مشاهده نشد (05/0p>).
نتیجهگیری: بین شاخص توده بدنی در سه گروه طبقهبندی شده مردان (بر حسب شاخص توده بدنی)، با فاکتورهای اسپرم آنالیز شامل شمارش اسپرم، تحرک و شکل اسپرمها ارتباط معناداری وجود ندارد.
آنالیز اسپرم,شاخص توده بدنی,ناباروری
https://ijogi.mums.ac.ir/article_12131.html
https://ijogi.mums.ac.ir/article_12131_3a4b901ca34edee5dd56e9d50333a438.pdf
Mashhad University of Medical Sciences
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
1680-2993
2008-2363
21
9
2018
11
22
مقایسه تأثیر کپسول منستروگل و ویتامین E بر شدت دیسمنوره اولیه بر اساس مقیاس چند بُعدی گفتاری
42
49
FA
سامان
نظری
دانشجوی پزشکی، مرکز تحقیقات دانشجویان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی همدان، همدان، ایران.
nsaman96@yahoo.com
ساسان
نظری
0000-0002-5611-3173
دانشجوی پزشکی، مرکز تحقیقات دانشجویان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی همدان، همدان، ایران.
nsasan@yahoo.com
آرزو
شایان
0000-0001-9968-2256
مربی گروه مامایی، مرکز تحقیقات مراقبتهای مادر و کودک، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی همدان، همدان، ایران.
arezoo.shayan2012@yahoo.com
دکتر فاطمه
شبیری
0000-0003-2851-2967
استاد گروه مامایی، مرکز تحقیقات مراقبتهای مادر و کودک، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی همدان، همدان، ایران.
دکتر انسیه
جنابی
استادیار گروه پژوهشی، مرکز تحقیقات اختلال تکاملی کودک، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی همدان، همدان، ایران.
10.22038/ijogi.2018.12133
مقدمه: دیسمنوره اولیه، یکی از اختلالات شایع دستگاه تناسلی است. راههای متفاوتی جهت درمان دیسمنوره مطرح است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر کپسول منستروگل (عصاره خشک کرفس، زعفران و انیسون) و ویتامین E بر شدت دیسمنوره اولیه انجام شد.
روش کار: این مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکور در سال 1396 بر روی 120 دختر دانشجوی علوم پزشکی همدان با دیسمنوره اولیه انجام شد. افراد بهصورت بلوک جایگشتی در 3 گروه 40 نفره تقسیم شدند. گروه اول، 500 میلیگرم منستروگل، گروه دوم ویتامین E200 واحدی و گروه سوم، کپسول دارونما هر 8 ساعت، از روز اول شروع درد به مدت 3 روز طی دو سیکل قاعدگی دریافت کردند. شدت و مدت دیسمنوره در هر سیکل بهوسیله مقیاس چندبُعدی گفتاری و خطکش درد مک گیل مقایسه شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 21) و آزمونهای آماری کای اسکوئر، تی مستقل، تی زوجی و تحلیل اندازهگیری تکراری انجام گرفت. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: میانگین نمرات شدت علائم دیسمنوره قبل از مداخله در گروهها همگن بود، ولی بعد از مداخله دارویی بر اساس آزمون ANOVA در واحدهای پژوهش اختلاف آماری معناداری وجود داشت (001/0>p) و در گروه منستروگل کمتر بود. بر اساس نتایج آزمون کای دو، پس از مداخله شدت دیسمنوره بر اساس خطکش درد مگ گیل در واحدهای پژوهش اختلاف آماری معناداری داشت (001/0>p) و در گروه منستروگل کمتر بود.
نتیجهگیری: مصرف کپسول منستروگل میتواند شدت دیسمنوره اولیه را همانند ویتامین E کاهش دهد؛ لذا با توجه به عوارض جانبی اندک مشاهده شده، مصرف آن در زنان دارای دیسمنوره میتواند مفید باشد.
دیسمنوره اولیه,منستروگل,ویتامین E
https://ijogi.mums.ac.ir/article_12133.html
https://ijogi.mums.ac.ir/article_12133_3b007ad7e216772ba369fa445c105493.pdf
Mashhad University of Medical Sciences
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
1680-2993
2008-2363
21
9
2018
11
22
بررسی تأثیر عصاره هیدروالکلی برگ کرفس روی سقط و ویژگیهای مورفولوژیکی جنین موشهای سوری
50
57
FA
سید کاظم
بزاززاده
کارشناس ارشد علوم تشریح (آناتومی)، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد، یزد، ایران.
k_1361@yahoo.com
دکتر عباس
شاهدی
0000-0002-9445-3806
استادیار گروه بیولوژی و علوم تشریح، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد، یزد، ایران.
دکتر مرتضی
انوری
دانشیار گروه بیولوژی و علوم تشریح، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد، یزد، ایران.
دکتر مریم
یادگاری
استادیار گروه بیولوژی و علوم تشریح، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد، یزد، ایران.
نعیمه
اکرمزاده اردکانی
دانشجوی دکترای علوم و صنایع غذایی، دانشکده علوم تغذیه و صنایع غذایی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.
10.22038/ijogi.2018.12135
مقدمه: مطالعات نشان دادهاند که گیاهان دارویی علیرغم اثرات درمانی فراوان، گاهی میتوانند عوارض جانبی متعددی را بر روی جنین بر جای گذاشته و حتی باعث سقط شوند. گیاه کرفس، یک گیاه دارویی در طب سنتی است که خواص درمانی متعددی دارد. با این وجود اطلاعات چندانی در رابطه با اثرات آن بر جنین وجود ندارد، لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات عصاره هیدروالکلی برگ کرفس بر روی جنین موش سوری انجام شد.<br /> روشکار: این مطالعه مداخلهای از خرداد تا تیر ماه سال 1395 بر روی 20 موش ماده با نژاد سوری که از مرکز حیوانخانه دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد خریداری شده بود، در آزمایشگاه هیستولوژی (بافتشناسی) گروه آناتومی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد انجام شد. 20 موش ماده پس از جفتگیری، به صورت تصادفی به 4 گروه تقسیمبندی شدند. یک گروه به عنوان کنترل دریافت کننده تنها آب و غذای معمولی بود. سه گروه دیگر به عنوان گروههای تجربی به ترتیب در هفتههای اول، دوم و سوم بارداری دریافت کننده دوز 200 میلیگرم بر کیلوگرم از عصاره برگ کرفس بودند. در روز 20 حاملگی عمل سزارین انجام و تعداد جنینهای جذب شده شمارش و به عنوان سقط در نظر گرفته شد. علاوه بر این وزن جنین، قد و طول آن نیز به دقت اندازهگیری گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 21) و آزمونهای آماری آنالیز واریانس یکطرفه و تست پشتیان LSD انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.<br /> یافتهها: تعداد جنینهای زنده در گروه کنترل و گروه تجربی اول (دریافت کننده عصاره در هفته اول بارداری) یکسان بودند، اما با سایر گروهها تفاوت داشتند. تنها یک مورد جنین سقط شده در گروه تجربی سوم (دریافت کننده عصاره در هفته سوم بارداری) مشاهده شد. همچین وزن و قد جنین در گروههای دریافت کننده عصاره بهطور معناداری کاهش یافت (05/0>p).<br /> نتیجهگیری: عصاره گیاه کرفس دارای اثر سقطزایی بوده و میتواند تغییرات مورفولوژیکی در جنین بهوجود آورد. از این رو پیشنهاد میشود که اثرات مصرف این گیاه در زنان باردار بررسی شود.
جنین,حاملگی,عصاره کرفس,موش سوری
https://ijogi.mums.ac.ir/article_12135.html
https://ijogi.mums.ac.ir/article_12135_ac1d224e7e3e4f88dd2c7b76dcc5ad8c.pdf
Mashhad University of Medical Sciences
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
1680-2993
2008-2363
21
9
2018
11
22
تأثیر تمرینات با مقاومت کل بدن (TRX) و مصرف مکمل امگا-3 بر سطح سرمی ویسفاتین و مقاومت به انسولین مبتلایان به سندرم تخمدان پلیکیستیک
58
70
FA
فریبا
خوشکام
کارشناس ارشد فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران.
khoshkam7280@gmail.com
دکتر فرزانه
تقیان
0000-0001-9531-2952
دانشیار گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران.
دکتر خسرو
جلالی دهکردی
استادیار گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران.
10.22038/ijogi.2018.12136
مقدمه: سندرم تخمدان پلیکیستیک، از شایعترین بیماریهای اندوکرینی با عوارض هایپرانسولینمی در زنان میباشد. ناباروری با شیوع حدود 15%، یکی از مشکلات عمده جامعه میباشد، لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر 8 هفته TRX و مصرف مکمل امگا-3 بر سطح سرمی ویسفاتین و مقاومت به انسولین در زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک انجام شد.
روشکار: اینمطالعه کارآزمایی بالینی در سال 1396 بر روی 28 بیمار مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک در شهر اصفهان انجام شد. شرکتکنندگان بهطور تصادفی به چهار گروه تمرین TRX، مصرف مکمل امگا-3، ترکیب تمرین- مکمل و کنترل تقسیم شدند. گروه مکمل و ترکیبی بستههای حاوی 56 کپسول یک گرمی مکمل امگا-3 (360 میلیگرم EPA و 280 میلیگرم DHA) دریافت کردند. گروه تمرین و ترکیبی تحت تأثیر یک برنامه تمرینی TRX شامل 10 دقیقه گرم کردن، 45 دقیقه تمرین TRX و 10 دقیقه سرد کردن قرار گرفتند. گروه کنترل نیز بدون هیچ مداخلهای فقط پیگیری شدند. بهمنظور تعیین سطوح سرمی ویسفاتین، گلوکز ناشتا، انسولین و مقاومت به انسولین، قبل و پس از 8 هفته مداخله، نمونه خونی گرفته شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 21) و آزمون تی همبسته و تحلیل واریانس انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: پس از 8 هفته مداخله کاهش وزن در گروه TRX بهطور معناداری بیشتر از گروه مکمل و کنترل بود (05/0>p). اختلاف میانگین سطح قندخون ناشتا قبل و بعد از مداخله در گروه تمرین، مکمل و کنترل معنیدار بود (05/0>p). همچنین اختلاف میانگین انسولین قبل و بعد از مداخله در گروه تمرین، مکمل و ترکیبی معنیدار بود (05/0>p). اختلاف میانگین مقاومت به انسولین قبل و بعد از مداخله در هر چهار گروه معنیدار بود (05/0>p). تغییرات سطح سرمی ویسفاتین قبل و بعد از مداخله در گروه تمرین، مکمل و ترکیبی معنیدار بود (05/0>p).
نتیجهگیری: هشت هفته تمرین TRX و مصرف مکمل امگا-3 به واسطه کاهش وزن و مقاومت به انسولین میتواند در کنترل و بهبود عوارض ناشی از بیماری بیماران سندرم تخمدان پلیکیستیک در زنان مؤثر باشد.
امگا-3,سندرم تخمدان پلیکیستیک,مقاومت به انسولین,ویسفاتین,TRX
https://ijogi.mums.ac.ir/article_12136.html
https://ijogi.mums.ac.ir/article_12136_e9ee7c873a32fb525ba92cb55f529b6a.pdf
Mashhad University of Medical Sciences
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
1680-2993
2008-2363
21
9
2018
11
22
پاسخ ساختاری عضلات شکمی به شش هفته تمرین تقویتی در زنان مبتلا به دیاستازیس رکتی
71
82
FA
فاطمه
ایزدی
دانشجوی کارشناسی ارشد فیزیوتراپی، دانشکده علوم توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.
دکتر مینو
خلخالی زاویه
دانشیار گروه فیزیوتراپی، دانشکده علوم توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.
دکتر علیرضا
اکبرزاده باغبان
استاد گروه علوم پایه، دانشکده علوم توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.
10.22038/ijogi.2018.12137
مقدمه: به فاصله گرفتن دو بخش عضله راست شکمی بیش از 2 تا 7/2 سانتیمتر، دیاستازیس رکتی گفته میشود که میتواند فعالیتهای شکمی مانند تنفس، ادرار کردن و زایمان را تحت تأثیر قرار دهد و ممکن است وضعیت بدنی را تغییر دهد و ناحیه کمری لگنی را مستعد آسیب نماید. با توجه به اهمیت تمرین درمانی در درمان دیاستازیس رکتی، مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر تمرینات تقویتی عضلات مایل شکم بر فاصله دو عضله راست شکمی و ضخامت عضلات شکمی در زنان مبتلا به دیاستازیس رکتی انجام گرفت.
روشکار: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده دارای گروه کنترل در پاییز و زمستان سال 1396 بر روی 32 نفر از زنانی که 6 ماه از زایمانشان گذشته و مبتلا به دیاستازیس رکتی بوده و به درمانگاه فیزیوتراپی حضرت زینب شهرستان نور ارجاع داده شده بودند، انجام شد. فاصله دو بالک عضله راست شکمی و ضخامت عضلات شکم در حالت استراحت قبل از مداخله توسط سونوگرافی تعیین شد. در گروه مداخله، تمرین تقویتی عضلات مایل به مدت 6 هفته در منزل انجام گرفت. گروه کنترل تمرین خاصی انجام نداد. بعد از 6 هفته مجدداً سونوگرافی برای تعیین فاصله دو بالک عضله راست شکمی و ضخامت عضلات شکم در وضعیت استراحت انجام گرفت. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS(نسخه 22) و آزمونهای تی تست، منویتنی، پیرد تی تست و ویلکاکسون انجام شد. میزان pکمتر یا مساوی 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: فاصله دو بالک عضله راست شکمی بعد از 6 هفته تمرین در گروه مداخله کاهش معناداری نشان داد (بالای ناف 001/0=p، پایین ناف 03/0=p). ضخامت عضلات مایل داخلی و خارجی و عضلات عرضی شکمی دوطرف بعد از 6 هفته در گروه مداخله افزایش معناداری داشت (05/0p<). در گروه کنترل فاصله دو بالک عضله راست شکمی و ضخامت عضلات شکمی تغییر معنیداری نداشت.
نتیجهگیری: تمرینات تقویتی عضلات مایل شکم فاصله دو بالک عضله راست شکمی را کاهش داده و ضخامت عضلات مایل و عضلات عرضی شکم را در زنان مبتلا به دیاستاز رکتی افزایش میدهد.
تمرین تقویتی,دیاستازیس رکتی,ضخامت عضلات,عضلات مایل شکم
https://ijogi.mums.ac.ir/article_12137.html
https://ijogi.mums.ac.ir/article_12137_9d137fcc102e3cf80821e15ad784d7b1.pdf
Mashhad University of Medical Sciences
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
1680-2993
2008-2363
21
9
2018
11
22
بررسی تأثیر اسپری نانوذرات نقره (نیواشا) بر شدت درد زخم سزارین کارآزمایی بالینی تصادفی شده
83
92
FA
زکیه
برومند
دانشجوی کارشناسی ارشد مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
boroumandz941@mums.ac.ir
ناهید
گلمکانی
0000-0002-2018-9774
استادیار گروه مامایی، مرکز تحقیقات مراقبت مبتنی بر شواهد، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
golmakaninn@mums.ac.ir
سید رضا
مظلوم
مربی گروه پرستاری، مرکز تحقیقات مراقبت مبتنی بر شواهد، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
دکتر سلمه
دادگر
0000-0001-6355-0622
استادیار گروه زنان و مامایی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
شیوا
گل محمدزاده
دانشیار گروه نانوفناوری دارویی و مرکز تحقیقات نانوفناوری، دانشکده داروسازی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
golmohamadzadehsh@mums.ac.ir
10.22038/ijogi.2018.12138
مقدمه: سزارین، یکی از شایعترین اعمال جراحی زنان و درد، یکی از مشکلات شایع پس از آن میباشد. نانوذرات نقره با مکانیسم ضدالتهابی ممکن است در کاهش درد مفید باشد؛ لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر اسپری نانوذرات نقره (نیواشا) بر شدت درد زخم سزارین انجام شد.
روشکار: این مطالعه کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفی شده سهسوکور در سال 1396 بر روی 92 زن سزارین شده در بیمارستان آموزشی امالبنین (س) مشهد انجام شد. افراد با تخصیص تصادفی در سه گروه قرار گرفتند.در دو گروه اسپری نانوذرات نقره (نیواشا) و دارونما، اسپری روی زخم سزارین به مدت 10 روز متوالی و دو بار در روز و هر بار 3 پاف تجویز شد، گروه کنترل هیچ دارویی دریافت نکردند. شدت درد زخم 28-20 ساعت پس از سزارین، روز پنجم و دهم پس از سزارین بهوسیله مقیاس دیداری درد ارزیابی شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمونهای کای دو و کروسکال والیس انجام شد. میزانp کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: پس از مداخله میانگین شدت درد زخم، در روز پنجم در گروه نانوذرات نقره، پلاسبو و گروه کنترل بهترتیب 1/1±2/2، 3/1±8/4 و 3/1±7/4 و در روز دهم در گروه نانوذرات نقره، دارونما و گروه کنترل بهترتیب 4/0±1/0، 5/1±4/2 و 6/1±0/2 بود که اختلاف آماری معناداری در جهت کاهش شدت درد در گروه نانوذرات نقره نسبت به دو گروه دیگر مشاهده شد (001/0p<)، اما بین گروه دارونما و گروه کنترل در روز پنجم (84/0=p) و دهم (37/0=p) اختلاف آماری معناداری وجود نداشت.
نتیجهگیری: با توجه به کاهش شدت درد زخم سزارین پس از مداخله، اسپری نانوذرات نقره (نیواشا) بهعنوان دارویی مناسب جهت کاهش درد پس از سزارین به مادران توصیه میگردد.
برش سزارین,درد,نانوذرات
https://ijogi.mums.ac.ir/article_12138.html
https://ijogi.mums.ac.ir/article_12138_a4797118edb3788fd232f2c6890cee13.pdf
Mashhad University of Medical Sciences
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
1680-2993
2008-2363
21
9
2018
11
22
تأثیر رایحه اسانس پرتقال بر پیشگیری از افسردگی بعد از زایمان: کارآزمایی بالینی تصادفیسازی شده
93
100
FA
افسانه
مهدیزاده
دانشجوی کارشناسی ارشد مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
مهین
تفضلی
مربی گروه مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
tafazolim@mums.as.ir
سید رضا
مظلوم
مربی گروه پرستاری، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
دکتر علی
منطقی
دانشیار گروه روانپزشکی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
دکتر جواد
اصیلی
استادیار گروه فارماکوگنوزی، دانشکده داروسازی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
دکتر محمدرضا
نورس
استادیار گروه طب سنتی، دانشکده طب ایرانی و مکمل، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
10.22038/ijogi.2018.12139
مقدمه: افسردگی، از شایعترین مشکلات زنان در دوران حاملگی و بعد از زایمان است. تحقیقات نشان دادهاند رایحهدرمانی اختلالات خلقی زنان را کاهش میدهد. با توجه به شرایط زیستی بعد از زایمان و کاهش سطح هورمونی، مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر رایحه پرتقال بر پیشگیری از افسردگی بعد از زایمان انجام شد.
روشکار: این مطالعه کارآزمایی بالینی در تابستان سال 1396 بر روی 100 زن زایمان کرده بستری در بخش زنان بیمارستان حضرت امالبنین (س) مشهد انجام شد. افراد بهصورت تصادفی در دو گروه رایحهدرمانی و کنترل قرار گرفتند. گروه مداخله علاوه بر دریافت مراقبتهای معمول، از روز دوم بعد از زایمان به مدت 6 هفته هر 12 ساعت 3 قطره اسانس پرتقال را روی دستمال ریخته و استنشاق میکردند. در روزهای دهم، سیام و چهل و دوم بعد از زایمان پرسشنامه افسردگی ادینبورگ در هر دو گروه تکمیل شد و در صورت کسب نمره بالاتر از 12 از پرسشنامه، به روانپزشک ارجاع و تشخیص افسردگی با مصاحبه بالینی و بر اساس معیارهای تشخیصی DSM-4 انجام شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمونهای آماری کایدو، تی مستقل، تحلیل واریانس با مقادیر تکراری و دقیق فیشر انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: میانگین نمره افسردگی در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل بهصورت معنیداری کاهش پیدا کرد و فراوانی افسردگی در پایان مطالعه در گروه رایحهدرمانی 0% و در گروه کنترل 2/22% برآورد شد (001/0>p).
نتیجهگیری: استنشاق رایحه پرتقال در دوره بعد از زایمان در پیشگیری از افسردگی بعد از زایمان مؤثر است.
اسانس,افسردگی,بعد از زایمان,پرتقال,رایحهدرمانی
https://ijogi.mums.ac.ir/article_12139.html
https://ijogi.mums.ac.ir/article_12139_1969908f2eb35e38baea8bb329c6c42e.pdf
Mashhad University of Medical Sciences
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
1680-2993
2008-2363
21
9
2018
11
22
مدیریت تروما در بارداری: رویکردی کاربردی از مراقبت مبتنی بر شواهد
101
117
FA
الهام
آزموده
0000-0002-7740-5220
مربی گروه مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی تربتحیدریه، تربتحیدریه، ایران.
azmoudehe901@mums.ac.ir
اکرم
اشرفی زاوه
0000-0002-2176-9885
مربی گروه مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی تربتحیدریه، تربتحیدریه، ایران.
ashrafizaveh@yahoo.com
دکتر فاطمه
تارا
0000-0003-1692-4083
استاد گروه زنان و مامایی، مرکز تحقیقات اختلالات تخمکگذاری، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
دکتر حسین
دینپناه
استادیار گروه طب اورژانس، بیمارستان نهم دی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تربتحیدریه، تربتحیدریه، ایران.
حسین
آزموده
دانشجوی کاردانی فوریت های پزشکی، دانشکده پیراپزشکی، کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی تربتحیدریه، تربتحیدریه، ایران.
azmoudehe@thums.ac.ir
10.22038/ijogi.2018.12142
مقدمه: تروما بهطور متوسط یکی از هر 12 بارداری را متأثر میکند و علاوه بر پیامدهای جنینی، از مهمترین علل غیر مامایی منجر شونده به مرگ در بین زنان باردار میباشد. با توجه به تغییر رویکردهای درمانی بر اساس مطالعات متعدد انجام شده پیرامون مدیریت تروما در بارداری، ضرورت بروزرسانی مراقبتهای ارائه شده وجود دارد، لذا مطالعه مروری حاضر با هدف گردآوری مراقبتهای بهینه مطرح شده برای بیماران باردار دچار تروما با استفاده از رویکرد مبتنی بر شواهد بر اساس بروزترین مقالات و دستورالعملهای موجود انجام شد.<br /> روشکار: در این مطالعه مروری، تمام مقالات و دستورالعملهای موجود از پایگاههای اطلاعاتی Irandoc، Magiran، Scopus، UpToDate، Science direct، Google Scholar، Pubmed، web of science،Cochrane Library، CINAHL و Medline با کلیدواژههای Trauma و pregnancy و معادلهای فارسی آن بدون محدودیت زمانی توسط دو پژوهشگر جستجو شدند. پس از جستجو، محتوای تمام مقالات و دستورالعملهای موجود جهت یافتن مرتبطترین شواهد مورد ارزیابی قرار گرفتند.<br /> یافتهها: بر اساس یافتههای مقالات و گایدیلاینهای مرور شده، ارزیابی و مدیریت زنان باردار سانحه دیده نیازمند رویکرد هماهنگ تیمی از متخصصان میباشد. بهعلاوه در تمام منابع مرور شده، هدف اولیه درمان قربانیان تروما در بارداری، ایجاد ثبات در وضعیت مادر و در ادامه ارزیابی وضعیت جنین میباشد. مراقبتهای اولیه بیماران باردار همانند افراد غیر باردار بر اساس اصول احیای قلبی - عروقی پیشرفته (ACLS) میباشد. برخی جنبههای منحصر به فرد این احیاء شامل انتوباسیون سریع، انجام احیاء در وضعیت خوابیده به پهلو چپ و یا جابجایی دستی رحم و سزارین حولوحوش مرگ میباشد. غربالگری معمول زنان از نظر خشونت خانگی، توصیه به استفاده صحیح از کمربند ایمنی و خاموش نکردن کیسه هوا در حین رانندگی، از جمله استراتژیهای مهم کاهش آسیبهای ناشی از تروما در بارداری میباشد.<br /> نتیجهگیری: بر اساس شواهد بهدست آمده، مدیریت تروما در بارداری باید بهصورت تیمی و با توجه به جنبهها و تغییرات خاص مربوط به این دوران صورت گیرد. استفاده از استراتژیهای پیشگیری از وقوع تروما نیز نقش بسزایی در کاهش اثرات این عارضه در بارداری دارد.
احیاء قلبی - عروقی پیشرفته,بارداری,تروما,خشونت خانگی,سزارین
https://ijogi.mums.ac.ir/article_12142.html
https://ijogi.mums.ac.ir/article_12142_edb91d670c79f1ed983fdf6597cd06bc.pdf
Mashhad University of Medical Sciences
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
1680-2993
2008-2363
21
9
2018
11
22
حاملگی پرخطر (گزارش یک مورد تیرخوردگی)
118
123
FA
اطهره
نذری پنجکی
کارشناس بیهوشی، بیمارستان خاتمالانبیاء (ص)، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایران.
athare.nazri@gmail.com
مریم
حقیقی
مربی گروه هوشبری، دانشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایران.
maryam.haghighi87@gmail.com
میثم
زینلی بوجانی
دانشجوی پزشکی عمومی، کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایران.
meysam.zeynali96@gmail.com
دکتر مهدی
حیدری
استادیار گروه بیهوشی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایران.
10.22038/ijogi.2018.12143
مقدمه:تروما، یکی از علل مهم بروز حامگلیهای پرخطر محسوب میشود. مهمترین علت مرگومیر زنان باردار و سپس جنین، تروما میباشد. مرگ ناشی از تروما در حاملگی قابل پیشگیری میباشد؛ بنابراین شناخت اصول ایمنی در برخورد با مادر باردار ضروری است. در این گزارش یک مورد مادر باردار دچار تیرخوردگی معرفی میشود که علیرغم بارداری پرخطر و بیهوشی طولانیمدت، با تدابیر مناسب و بهموقع متخصص زنان و زایمان و متخصص بیهوشی، وضعیت مادر و جنین پایدار گشت.<br /> معرفی بیمار:بیمار خانمی 38 ساله و 32 هفته باردار بود که در آذر ماه 1395 یک عدد تیر به ناحیه فک بیمار اصابت کرده و از طرف مخالف آن خارج شده بود. تیر به ناحیه شانه نیز وارد شده بود که بیمار به دنبال تنگی نفس اینتوبه شد. 3 روز بعد بیمار جهت انجام تراکئوستومی و عمل فک و نیز ارتوپدی به مدت 3 ساعت تحت بیهوشی عمومی با حضور پزشک زنان و زایمان تحت عمل جراحی قرار گرفت که در نتیجه مادر بهسلامت ریکاوری گشت. در روز بعد به علت ناپایداری وضعیت جنین، سزارین اورژانسی انجام گردید و در نهایت مادر و جنین با سلامت کامل مرخص شدند.<br /> نتیجهگیری:در بسیاری از موارد مرگ ناشی از تروما در حاملگی قابل پیشگیری میباشد. هنگامیکه تروما رخ میدهد، ابتدا باید مادر را پایدار کرد، سپس مانیتورینگ جنین و انقباضات رحمی جزء مهمی از نحوه برخورد با تروما و احتمال افزایش سلامت مادر و جنین بعد از سه ماهه دوم بارداری میباشد.
بیهوشی,تروما,تیرخوردگی,حاملگی پرخطر,سزارین
https://ijogi.mums.ac.ir/article_12143.html
https://ijogi.mums.ac.ir/article_12143_e3a0a018003d17f8b1025063d2816e29.pdf