Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-299315720120621Evaluation of C - Reactive protein Associated with Histological Evidence of Chorioamnionitis in Preterm Premature Rupture of Membraneبررسی ارتباط پروتئین واکنشی C با شواهد بافتشناسی کوریوآمنیونیت در پارگی زودرس قبل از ترم پردهها18571410.22038/ijogi.2012.5714FAنیره قمیاندانشیار گروه زنان و مامایی، مرکز تحقیقات سلامت زنان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.0000-0001-6682-4182سکینه عموییاندانشیار گروه پاتولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.فریبا زمرشیدیدانشجوی پزشکی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.Journal Article20151116Introduction: Accurate prediction of chorioamnionitis remains a critical challenge in cases of preterm rupture of membranes and may influence obstetrical management. C-reactive protein (CRP) is a circulating indicator of inflammation whose role of measurement in clinical practice remains unclear. The aim of our study is to investigate the association of C-reactive protein with histological evidences of chorioamnionitis in preterm premature rupture of membranes.
Methods: This cross sectional study was done on 50 women with gestational age 25 to 34 weeks and preterm premature rupture of membranes from June of 2009 to June of 2010. HS C-reactive protein was measured at the end of pregnancy. In order to detect histological chorioamnionitis, pathological examination was done on placenta after delivery. All the samples were investigated by a pathologist who was unaware of patient’s clinical status and his CRP level. The extent and location of acute inflammation was reported. Data were analyzed by students’ T-test, Mann Whitney, ROC curve, sensitivity indicators and SPSS software version 13.
Results: Mean concentration of C-reactive protein in pathologically detected chorioamnionitis was 7.26±5.07 mg/L and in the patients without chorioamnionitis was 5.21±2.98 mg/L. There is no significant correlation between concentrations of C-reactive protein and chorioamnionitis (p= 0.14). Three cut points was selected (8, 10 and 15) with sensitivity and specificity of 0.62, 0.76, 0.25; 0.85, 0.06 and 1, respectively.
Conclusion: There is no clear evidence to support the use of C-reactive protein for the early diagnosis of chorioamnionitis.مقدمه: پیشبینی دقیق کوریوآمنیونیت همچنان به عنوان یک مشکل جدی در بیماران با پارگی پیش از موعد، قبل
از ترم پردهها می باشد و میتواند در مدیریت مامایی تأثیرگذار باشد. پروتئین واکنشی C یک شاخص موجود در
گردش خون جهت تشخیص التهاب است و اهمیت اندازهگیری آن در بالین همچنان نامشخص است. مطالعه حاضر با
هدف بررسی ارتباط سطح سرمی پروتئین واکنشی C و کوریوآمنیونیت بافتشناسی در پارگی پیش از موعد قبل از
ترم پردهها انجام شد.
روشکار: این مطالعه مقطعی از تیر ماه 1388 لغایت تیر ماه 1389 بر روی 50 زن باردار با سن بارداری 25-34
هفته و پارگی پیش از موعد قبل از ترم پردهها انجام شد. پروتئین واکنشی C با حساسیت بالا با استفاده از کیت HS
CRP IBL ساخت کشور ایتالیا در زمان ختم بارداری اندازهگیری شد. پس از ختم بارداری جفت جهت بررسی
آسیبشناسی و تعیین وجود کوریوآمنیونیت ارسال شد. تمام نمونهها توسط یک آسیب شناس و بدون اطلاع از
وضعیت بالینی بیماران و میزان CRP آن ها تحت بررسی قرار گرفت و میزان و محل التهاب حاد گزارش شد. برای
تحلیل دادهها از آزمون تی دانشجویی، منویتنی، منحنی راک و شاخصهای حساسیت و ویژگی و ارزش اخباری
مثبت و منفی و از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 13) استفاده شد.
یافتهها: متوسط سطح پروتئین واکنشی C در گروه دارای کوریوآمنیونیت 7/26±5/07 میلیگرم در لیتر و در گروه
بدون کوریوآمنیونیت 5/21±2/98 میلیگرم در لیتر بود که ارتباط معنیداری بین پروتئین واکنشی C و کوریوآمنیونیت
مشاهده نشد (p=0/14). در سه نقطه برش 10 ،8 و 15 میلیگرم در لیتر، حساسیت و ویژگی برای هر کدام به ترتیب
.آمد دست به 1 ،0/0،06/85 و 0/25 ،0/76 ،0/62
نتیجهگیری: پروتئین واکنشی C با حساسیت بالا ارتباط مستقیمی با شواهد بافت شناسی کوریوآمنیونیت ناشی از
پارگی زودرس پیش از موعد پرده ها نداردMashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-299315720120621The relationship between Mother Non-Harmful Anxiety and Neonatal Anthropometric Indices during Pregnancyرابطه بین اضطراب غیر آسیب زای مادران در دوران بارداری با شاخص های تن سنجی نوزاد916571510.22038/ijogi.2012.5715FAفرهاد شقاقیاستادیار گروه روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر، زنجان، ایران.فاطمه تارااستادیار گروه زنان، فلوشیپ پریناتولوژی، مرکز تحقیقات سلامت زنان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد،
مشهد، ایران0000-0003-1812-1209مجتبی امیری مجداستادیار گروه روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر، زنجان، ایران.روح االله میرزا آقاسیکارشناس ارشد مشاوره و راهنمایی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر، زنجان، ایرانمعصومه میرزامرادیاستادیار گروه زنان، فلوشیپ پریناتولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.Journal Article20151116Introduction: Anxiety and depression are the two most common disorders which all the women experience during their life. Pregnancy and childbirth are stressing events in women’s life which are associated with some degree of anxiety. Concerning the infant’s abnormalities, birth pain, and feeling the maternal responsibilities are prenatal sources of anxiety. This research has been done in order to study the relationship between the mothers non-harmful anxiety with neonatal anthropometric indices during pregnancy periods.
Methods: Samples of this longitudinal research have been chosen from the pregnant women referred to Public Hospitals, and health and social security center of Tehran from September of 2010 up to November of the same year.150 pregnant women with gestational age of less than 3 months were chosen based on the target. Because of the longitudinal study, cases that completely filled the Cattell Anxiety Inventory Form in three stages were reduced to 41 persons. Cattell Anxiety Questionnaire was completed in three quarters of pregnancy period by subjects and association of project colleagues. All the postnatal anthropometric indices of the infants (weight, height, head perimeter, and apgar score) were recorded based on the neonatal characteristic sheets. Data were analyzed by SPSS software, and (18th version) inferential and descriptive statistics. The Pearson correlation and regression methods were used to study the relationship among research variations. p=0.05 was considered statistically significant.
Results: Anxiety score didn’t show any significant relation between the two last quarters and apgar score (p=0.05) but a positive correlation between the first quarter and apgar score (p=0.05).
Conclusion: The findings of this research can be a positive approval of effect of mother non-harmful anxiety on neonatal anthropometric indices. In other words, increasing of the anxiety in an acceptable level can be an ideal item for a fetus and improve the situation of neonatal anthropometric indices.مقدمه: اضطراب و افسردگی دو مورد از شایع ترین اختلالاتی است که ممکن است زنان در طول زندگی شان تجربه کنند. بارداری و
زایمان نیز رویدادی استرس زا در طول زندگی زنان است که غالباً با درجاتی از اضطراب همراه است. نگرانی در مورد ناهنجاری نوزاد،
درد زایمان و پذیرفتن مسئولیت مادری از جمله دلایل اضطراب مادران در قبل از زایمان است. با توجه به موارد فوق مطالعه حاضر با
هدف بررسیارتباط بین اضطراب غیرآسیب زایمادران در دوران بارداریبا شاخص هایتن سنجی نوزاد انجام شد.
روشکار: این مطالعه طولیاز مهر تا آذر ماه سال 1389 بر روی150 زن باردار باردار مراجعه کننده به یکی از بیمارستان هایدولتی
یا مراکز درمانی تأمین اجتماعیو سونوگرافی شهر تهران انجام شد. 150 زن باردار که سن بارداریآنها کمتر از سه ماه بود به صورت
مبتنی بر هدف و به صورت در دسترس انتخاب شدند. به دلیل طولی بودن این مطالعه، افرادی که به طور کامل فرم پرسشنامه
اضطراب را در سه مرحله تکمیل کردند، به 41 نفر تقلیل یافتند. پرسشنامه اضطراب کتل در سه دوره سه ماهه اول، دوم و سوم
بارداری توسط افراد مورد مطالعه و با کمک همکاران طرح تکمیل شد. شاخص های تن سنجی نوزادان (وزن، قد، دور سر و نمره
آپگار) پس از زایمان، از روی برگه های مشخصات نوزاد ثبت شد. داده ها با کمک نرم افزار آماری SPSS (نسخه 18) و با استفاده از
آمار توصیفی و استنباطی در سطح معنی داری p=0/05 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای بررسی ارتباط بین متغیرهای پژوهش
از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد.
یافتهها: نمرات اضطراب سه ماهه دوم و سوم ارتباط معنی داری با نمرات آپگار نداشت (p=0/05) ولی بین اضطراب کلی مرحله اول
و نمره آپگار ارتباط مثبت و معنی داری مشاهده شد (p=0/05).
نتیجهگیری: اضطراب غیرآسیب زای مادران تأثیرمثبتی بر شاخص های تن سنجی نوزادان دارد. به عبارت دیگرافزایش اضـطراب
در حد غیرآسیب زا یک آیتم مطلوب برای جنینبوده و باعث بهتر شدن وضعیت شاخص هایتن سنجینوزاد می شود. Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-299315720120621Non-Stress Test Diagnostic Values for Predicting Fetal Outcomes in High Risk Pregnanciesارزش تشخیصی تست بدون استرس در پیشگویی بروز عواقب نامطلوب جنینی در زنان باردار پرخطر1723571610.22038/ijogi.2012.5716FAمریم کبوتریدانشجوی پزشکی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی گلستان، گرگان، ایران.الهام مبشریدانشیار گروه زنان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی گلستان، گرگان، ایرانمصطفی قربانیمربی گروه پزشکی اجتماعی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی گلستان، گرگان، ایران.
دانشجوی دکتری گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانحمید آسایشمربی گروه فوریت های پزشکی، دانشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی قم، قم، ایران.Journal Article20151116Introduction: Regarding the importance of having healthy child, there are several tests for fetal status assessment. Non stress testing is the most widely used primary testing method for assessment of fetal well-being in many researches but the predictability of the test is variable in different studies. Present study was designed to determine diagnostic values of the non-stress test for predicting fetal outcomes in high risk pregnancies 37-41 weeks.
Methods: This study was performed retrospectively and reviewed two hundred and fifty high-risk cases include (pregnancy- induced hypertension, diabetes mellitus, oligohydramnios, premature rupture of membranes, decreased fetal movement, intrauterine growth restriction) in Dezyani hospital that performed non-stress testing before delivery and after reanalysis of test. We followed this parameters: decrease fetal heart rate during delivery, one and five minute apgar scores, need to resuscitation, NICU admission, meconium passage and fetal death. With respect of reactive and non-reactive response divided into two groups and based on occurrence of fetal complications after delivery compared between them. In this way sensitivity, specificity, positive predictive value, negative predictive value, Yuden index and accuracy of the test were estimated.
Results: We found that sensitivity, specificity, positive predictive value, negative predictive value, Yuden index and accuracy of the non-stress test for predicting fetal outcomes in high-risk cases were 43.2%, 74.7%, 48.1%, 71%, 17.9% and 63.6%. The frequency of low apgar, need to resuscitation and NICU admission were more common in the group of pregnancies with a non reactive NST than in the group with reactive NST. The difference was statistically significant (p<0.05).
Conclusion: Reactive non-stress test is a good predictor of the healthy fetus, but non-reactive non-stress test is not valid.مقدمه: با توجه به اهمیت به دنیا آوردن فرزندان سالم، تمایل زیادی برای ارزیابی سلامت جنین وجود دارد. امروزه تست بدون
استرس، اولین و شایع ترین تست پیشنهادی جهت بررسی سلامت جنین در اکثر مطالعات می باشد. ولی ارزش پیشگویی کننده
این تست در مطالعات مختلف متفاوت است. مطالعه حاضر با هدف بررسی ارزش تشخیصی تست بدون استرس در بروز عواقب
بارداری در زنان باردار پرخطر با سن بارداری 37 -41 هفته انجام شد.
روشکار: دراین مطالعه گذشته نگر پرونده 250 زن باردار (دارای یکی از عوامل خطرزا شامل پره اکلامپسی، دیابت، کاهش مایع
آمنیوتیک جنین، پاره شدن زودرس غشاها، احساس کاهش حرکت جنین توسط مادر، محدودیت رشد داخل رحمی) مراجعه
کننده به بیمارستان دزیانی شهر گرگان (1388 -89) به روش نمونه گیری تصادفی منظم بررسی شد. پس از بازخوانی مجدد
جواب تست و انجام زایمان، وقوع عواقب جنینی از جمله افت ضربان قلب در طی زایمان، آپگار دقیقه اول و پنجم، نیاز به احیاء،
دفع مکونیومزود هنگام، نیاز به بستریدر بخش مراقبت های ویژه نوزادان، مرگ و میر جنین و نوزادان این افرادمورد بررسی قرار
گرفت. سپس بیماران بر اساس نتیجه واکنشی یا غیرواکنشی تست به دو گروه تقسیم و وقوع عواقب جنینی بعد از زایمان در آنان
مورد مقایسه قرار گرفت و از این طریق شاخص های معیارهای تشخیصی نظیر حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت، ارزش
اخباری منفی، شاخص یودن و صحت آزمون در بروز عواقب نامطلوب جنینی محاسبه شد و p<0/05 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافتهها: در بارداری های پر خطر، حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت، ارزش اخباری منفی تست، شاخص یودن و صحت
آزمون در تعیین سرانجام نامطلوب جنینی شامل (آپگار پایین دقیقه 1 و 5، افت ضربان قلب به کمتر از 120 حین لیبر، نیاز به
احیاء، نیاز به بستری در بخش مراقبت های ویژه نوزادان، دفع مکونیوم زود هنگام و مرگ جنین) به ترتیب 74/7 ،%43/2%،
17/9 ،%71 ،%48/1% و 63/6% به دست آمد. همچنین بروز آپگار پایین دقیقه 1 و 5، نیاز به احیاء، نیاز به بستری در بخش
مراقبت های ویژه نوزادان در گروه با تست غیرواکنشی به طور معنی داری بیش از گروه با تست واکنشی بود(p<0/05).
نتیجهگیری:واکنشی بودن تست بدون استرس مؤید سالم بودن جنین و توانایی بالاتر این تست برایشناسایی نوزادان سالم می
باشد و نتیجه غیر واکنشی این تست زیاد معتبر نیست.
Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-299315720120621Comparison of Quality of life in Fertile and Infertile Women Referred to the Public Clinics in Mashhadمقایسه کیفیت زندگی زنان بارور و نابارور مراجعه کننده به مراکز دولتی شهر مشهد2431571710.22038/ijogi.2012.5717FAشهلا نورانیکارشناس ارشد مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.الهام جنیدیکارشناس ارشد مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.محمد تقی شاکریدانشیار گروه آمار زیستی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایراننغمه مخبر. دانشیار گروه روانپزشکی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانJournal Article20151116Introduction: Fertility is considered as one of the most important family functions. Thus, infertility may cause important emotional disorders, and social and mental consequences including reduction of satisfaction and quality of life. Aim of this study is to compare the quality of life in fertile and infertile women referring to public clinics in Mashhad city. Methods: In this cross-sectional analytical study, one hundred fertile women attending Health Centers, and one hundred infertile women attending Montaserieh Infertility Center were randomly selected. Women aged 22 to 45 years, and were their husband’s only wives. All the participants used the same contraception method. The subjects completed the General Health Questionnaires (GHQ28) and World Health Organization’s quality of life questionnaire - BREF (WHOQOL-BREF). Data were analyzed via X2, Mann-Whitney test, and SPSS software version 14. Certainty coefficient was 95% and p< 0.05was considered significant.
Results: The two groups had no statistically significant differences in demographic features, other interfering variables, and general health . The infertile women expressed more marital satisfaction (p=0.014). The two groups had no statistically significant differences in none of quality of life fields such as physical (p= 0/46), mental (p= 0/86), social (p=0/53), circumstantial (p=0/18), and general (p=0/94).
Conclusion: In present study, there were no significant differences in quality of life between two groups, and the scores acquired by both groups were in medium level. It seems that more research needs to be established on this issue to improve the quality of life particularly in women as the family and society foundation.مقدمه: باروری یکی از مهمترین کارکردهای خانواده به شمار مـی رود و نابـاروری مـی توانـد باعـث اخـتلالات مهـم
عاطفی، عواقب اجتماعی و روانی از جمله کاهش رضایت از زندگی و کیفیـت زنـدگی شـود . مطالعـه حاضـر بـا هـدف
مقایسه کیفیت زندگی زنان بارور و نابارور مراجعه کننده به مراکز دولتی شهر مشهد انجام شد.
روش کار: در این مطالعه تحلیلی مقطعی، 100 زن بارور با انتخـاب تصـادفی از مراکـز بهداشـتی درمـانی و 100 زن
نابارور از مراکز ناباروری دولتی شهر مشهد به صورت مبتنی بر هدف انتخاب شدند. زنان شرکت کننده در مطالعه تنها
همسر شوهرشان بودند و میانگین سنی آنان 22 تا 45 سال بود. زنان بارور از یک روش پیشگیری از بارداری اسـتفاده
میکردند. شرکت کنندگان در مطالعه، پرسشـنامه بررسـی سـلامت عمـومی (GHQ28)، پرسشـنامه خلاصـه شـده
کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی را تکمیل و سپس دادهها با استفاده از نرم افزار آمـاری SPSS (نسـخه 14) و
آزمونهای کای دو، من ویتنی تجزیه و تحلیل و در آزمون های انجام شده ضـریب اطمینـان 95% و سـطح معنـی دار
0/05 مد نظر قرار گرفت.
یافته ها: افراد دو گروه از نظر مشخصات فردی، سایر متغیرهای مداخلـه گـر و سـلامت عمـومی اخـتلاف معنـی داری
نداشتند، تنها زنان نابارور خشنودی زناشویی بیشتری را ابراز کردند (p=0/014). دو گروه در هیچ یک از حیطه هـای
(p=0/94) کلـی و (p=0/18) محـیط ،(p=0/53) اجتماعی ،(p=0/86) روانی ،(p=0/46) جسمی شامل زندگی کیفیت
اختلاف آماری معنی داری نداشتند.
نتیجهگیری: در مطالعه حاضر کیفیت زندگی دو گروه اختلاف معنی داری نداشت و امتیازات کسب شـده در هـر دو
گروه زنان بارور و نابارور در حد متوسط بود. لذا انجام مطالعات بیشتر جهت کمک به ارتقاء کیفیت زندگی به ویـژه در
زنان به عنوان پایه خانواده و جامعه ضروری به نظر می رسد.