Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-2993151020120621Investigation of the Relationship between Osteoporosis and Tooth Loss in Menopausal Womenبررسی ارتباط پوکی استخوان با از دست دادن دندان در زنان یائسه17570210.22038/ijogi.2012.5702FAمنیره پورجواداستاد گروه زنان، مرکز تحقیقات سلامت زنان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.امیر معین تقویدانشیار گروه پریودانتیکس، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.سپیده دادگررزیدنت ارتودنسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان، اصفهان، ایران.محمد تقی شاکریدانشیار گروه آمار زیستی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.Journal Article20151116Introduction: Osteoporosis is the most common bone metabolic disease worldwide. On the other hand, periodontitis is one of the main factors of tooth loss in aged persons; especially in the case group of this study: menopausal women. Since different studies have reported opposite results in this regard, we aimed to evaluate the effect of osteoporosis on tooth loss status.
Methods: This study was performed based on evaluation of bone-density of tight and back with method of Dual energy X-ray absorptiometry in 2010. A total of 60 patients referring to Bone Densitometry Center of Imam Reza hospital who met the required criteria were selected and divided into three groups of Osteoporosis, Osteopenia, and normal. Then evaluation on periodontal markers such as bone decline and tooth loss (TL) was performed. The patients doubtful to periodontal disease and bone decline were referred for panoramic radiography. Finally, evaluated periodontal markers were compared in three groups. Data were analyzed by SPSS software version 11.5 and statistical dependent T test was examined. P equal or less than 0.05 was considered statistically significant.
Results: Mean bone-decline was more in osteoporosis group rather than two other groups, but the difference was not significant (P=0.065). Also, mean of tooth loss (p=0.884) was not significantly different between three groups of Osteoporosis, Osteopenia, and normal group.
Conclusion: In this study, no significant difference was observed between three groups in terms of bone decline and tooth loss. However, more studies covering all possible interventional variables and performing linear studies are necessary.مقدمه: پوکی استخوان شایع ترین بیماری متابولیک استخوان در جهان است. از سوی دیگر بیماری های التهابی بافت
های حمایت کننده دندان، یکی از بزرگترین عوامل از دست دادن دندان در بزرگسالان، به خصوص در گروه هدف این
مطالعه یعنی زنان یائسه است. با توجه به وجود مطالعات مختلف با نتایج متناقص در این زمینه، مطالعه حاضر با هدف
تأثیر پوکی استخوان بر دندان های از دست رفته انجام شد.
روشکار: این مطالعه مقطعی مورد شاهدی در سال 1389 بر اساس بررسی تـراکم اسـتخوان هـای کمـر و ران بـا روش
Dual Energy X-ray Absorptionmetry بر روی 60 زن مراجعـه کننـده بـه بخـش سـنجش تـراکم اسـتخوان
بیمارستان امام رضا (ع) شهر مشهد که دارای شرایط ورود به مطالعه بودند، انجام شد. افراد به روش نمونـه گیـری آسـان
انتخاب و در سه گروه پوکی استخوان، کاهش تراکم اسـتخوان و طبیعـی قـرار گرفتنـد . پـس از آن بـه بررسـی برخـ ی از
شاخص های بیماری های التهابی بافت های حمایت کننده دندان ها از جمله تحلیـل اسـتخوان و میـزان دنـدان هـای از
دست رفته پرداخته شد و بیماران مشکوک به بیماری های التهابی بافت های حمایت کننده دندان ها و تحلیل اسـتخوان
جهت گرفتن رادیوگرافی پانورامیک ارجاع داده و در نهایت، شاخص های ارزیابی شده بین سه گـروه تحـت مقایسـه قـرار
گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 11/5) و آزمون آماری تی مستقل مورد تجزیه و تحلیـل قـرار
گرفت. مقادیر p کمتر یا مساوی 0/05 به عنوان سطح معنی دار در نظر گرفته شد.
یافتهها: میانگین تحلیل استخوان در گروه پوکی استخوان بیش از دو گروه دیگر بود ولی از نظر آماری تفاوت معنی
داری مشاهده نشد ( p=0/065). از نظر میانگین تعداد دندان های از دست رفته نیز تفاوت معنی داری بین سه گروه
پوکی استخوان، کاهش تراکم استخوان و طبیعی مشاهده نشد (p=0/0884).
نتیجهگیری: در این مطالعه تفاوت آماری معنی داری از نظر شاخص های تحلیـل اسـتخوان و تعـداد دنـدان هـای از
دست رفته در سه گروه پوکی استخوان، کاهش تراکم استخوان و طبیعی وجود نداشته است. Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-2993151020120621Investigating Prevalence of Mycoplasma and Ureaplasma Infection in Pregnant Women with Preterm Laborبررسی فراوانی عفونت مایکوپلاسما و اوره آپلاسما در زنان باردار با بارداری زودرس مراجعه کننده به بیمارستان شهید بهشتی اصفهان در سال 1387813570310.22038/ijogi.2012.5703FAزهرا شهشهاندانشیار گروه زنان و مامایی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران.نوشین حسینیدستیار گروه زنان و مامایی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20151116Introduction: Ureaplasma and Mycoplasma are commonly identified in the vagina of healthy pregnant women. However, these microorganisms are usually isolated from the amniotic fluids of women in preterm labor. The aim of this study was to evaluate the prevalence of Ureaplasma and Mycoplasma infection in women with preterm labor.
Methods: This Cross- Sectional study was performed on 130 pregnant women referred to Shahid Beheshty Medical & Educational Institute of Isfahan. 65 pregnant women complaining of preterm labor in case group and 65 pregnant women with term labor were located in control group. In addition to personal characteristics and pregnancy outcomes, the studied variables included prevalence of Mycoplasma and Ureaplasma. P less than 0.05 was considered statistically significant.
Results: Due to term labor after treatment, 36 subjects were excluded from the case group and 29 subjects were included in final analysis. All subjects in control group were included in final analysis. Mycoplasma was identified in 11 (37.9%) women with preterm labor, and was more prevalent than in control group 4 (16.9%) (p=0.0003). Ureaplasma was present in 21 (72.4%) women in case group compare with 28 (43%) in controls that was statistically significant (p=0.01).
Conclusion: There is a significant relation between preterm labor and Ureaplasma and Mycoplasma infection. Prevalence of these infections in preterm labor is more than in control group.مقدمه: مایکوپلاسما و اوره آپلاسما به طور معمول در دستگاه ژنیتال زنان تشخیص داده می شوند هر چند این
عفونت مایکوپلاسما و اوره آپلاسما در زنان با زایمان زودرس انجام شد.
روشکار: این مطالعه مقطعی در سال 1387 بر روی 130 زن باردار مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی شهید
بهشتی اصفهان انجام شد. 65 نفر از کسانی که با شکایت زایمان زودرس مراجعه کرده بودند در گروه مورد و 65 نفر
از کسانی که زایمان ترم داشتند در گروه کنترل قرار گرفتند. متغیرهای مورد بررسی علاوه بر مشخصات فردی و
پیامدهای بارداری شامل فراوانی مایکوپلاسما و اوره آپلاسما بود. داده ها با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل و
کای دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. مقادیر p کمتر از 0/05 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافتهها: 36 نفر در گروه مورد به دلیل زایمان ترم پس از انجام مراقبت های درمانی از مطالعه خارج شدند و 29 نفر
در آنالیز نهایی وارد شدند. در گروه کنترل تمامی افراد در آنالیز نهایی وارد شدند. 11 نفر (37/9 %) از زنان با زایمان
زودرس، عفونت مایکوپلاسما داشتند که به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل (16/9%) بود (p=0/0003). اوره
آپلاسما در 21 نفر (72/4%) از زنان گروه مورد وجود داشت که نسبت به گروه کنترل (43%)تفاوت معنی داری داشت
.(p=0/01)
نتیجهگیری: بین ابتلاء به عفونت مایکوپلاسما و اوره آپلاسما و خطر زایمان زودرس ارتباط معنی داری وجـود دارد و
فراوانی عفونت مایکوپلاسما و اوره آپلاسما در زایمان زودرس نسبت به گروه کنترل بیشتر است.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-2993151020120621Evaluation of Women's Sexual Performance during First Pregnancyارزیابی عملکرد جنسی زنان طی نخستین بارداری1420570410.22038/ijogi.2012.5704FAزهرا بستانی خالصیکارشناس ارشد مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی شهید بهشتی رشت، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایران.سیده مرضیه راهبیکارشناس ارشد مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی شهید بهشتی رشت، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایران.ماندانا منصور قناعیدکتری تخصصی زنان و زایمان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایران.Journal Article20151116Introduction: Pregnancy accompanies with physical and psychological alternation during woman's life. The aim of this study was to determine the changes in women’s sexual performance during first pregnancy.
Methods: This descriptive-analytical and longitudinal study was conducted on 143 women referred to Medical & Educational Institute of Rasht for usual pregnancy cares in 2011. Sampling method was available. Tools used in this study include the examination and interview forms, personal information and pregnancy forms, Arizona Sexual Experience Questionnaire (ASEX). The questionnaire was filled three times during three trimesters (first, second and third). Data was collected and analyzed by statistical software SPSS (version 16), one way ANOVA, Post hoc, chi square and Spearman correlation. P less than 0.05 was considered statistically significant.
Results: 48.25 percent of the samples in the first trimester, 26.57 percent in the second trimester and 72.02 percent in the third trimester showed sexual dysfunction. In comparison to other trimester the most sexual dysfunction was seen in the third trimester (P<0.05). The most common disorder in all trimester was decreased libido (p<0.05).
Conclusion: Impaired sexual performance in pregnant women was seen more common during pregnancy.مقدمه: بارداری با تغییرات فیزیکی و روانی در زندگی زنان همراه است. مطالعه حاضر با هدف تعیین روند تغییرات
عملکرد جنسی زنان نخست باردار در دوران بارداری انجام شد.
روشکار: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی - تحلیلی و به صورت طولی است که در سال 1388-90 بر روی 143
زن نخست باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر رشت جهت دریافت مراقبت های معمول بارداری
انجام شد. نمونه گیری به روش در دسترس انجام شد. ابزارهای مورد استفاده در این مطالعه شامل فرم مصاحبه و فرم
معاینه و مشاهده در مورد معیارهای ورود و خروج، فرم مشخصات فردی و بارداری و پرسشنامه تجربه جنسی آریزونا
(ASEX) بود. پرسشنامه (ASEX) در هر سه ماهه اول، دوم و سوم بارداری و مجموعاً سه بار در اختیار هر فرد
قرار گرفت. اطلاعات پس از گردآوری با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمون های آماری آنووای
یک طرفه، post Hoc، کای اسکوئر و ضریب همبستگی اسپیرمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. میزان p کمتر از
0/05 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافتهها: 48/25 درصد از افراد در سه ماهه اول، 26/57 درصد در سه ماهه دوم و 72/02 درصد در سه ماهه سوم
بارداری دارای اختلال عملکرد جنسی بودند. بیشترین اختلال عملکرد جنسی در سه ماهه سوم بارداری مشاهده شد
(p<0/05). شایع ترین اختلال در سه ماهه اول، دوم و سوم بارداری کاهش میل جنسی بود (p<0/05).
نتیجهگیری: اختلال در عملکرد جنسی در زنان باردار با شیوع بیشتر در سه ماهه سوم بارداری وجود دارد.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-2993151020120621Comparison of Premenstrual Syndrome Status and Primary Dysmenorrheal in Active and Non-Active Studentsمقایسه وضعیت سندرم پیش قاعدگی و دیسمنوره اولیه در دانشجویان فعال و غیر فعال ورزشی2129570510.22038/ijogi.2012.5705FAفریده صالحیکارشناس ارشد گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایرانحمید معرفتیاستادیار گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایرانشهرزاد عربپوردانشجوی کارشناسی ارشد گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران.ویدا مدرس نژاددانشیار گروه زنان و زایمان، دانشکده پزشکی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران.Journal Article20151116Introduction: premenstrual syndrome and dysmenorrhea are the most common menstrual disorders in young girls which lead to short-time absence from school, university or work. Since limited researches with opposite results have been conducted in this regard, this study was to compare the status of premenstrual syndrome and primary dysmenorrhea in active and non-active students.
Methods: This descriptive-comparative study has been done on 80 female students (40 active and 40 non-active one) with age of 18 to 25 years. Active group had at least 3 session of regular exercise per week in a year. Non-active one weren’t member of any team and didn’t exercise regularly. Data were collected using signs of PMS and dysmenorrhea questionnaire. They were analyzed by the means of t-test and chi-square test. P less than 0.05 was considered statistically significant.
Results: The PMS symptoms of this study showed that active students had less physical (p<0.001), behavioral (p<0.001) and psychological (p<0.001) symptoms than non-active group. The menstrual pain was lower in active group than in non-active one (p<0.001).
Conclusion: The prevalence of premenstrual syndrome and primary dysmenorrhea in non-active students is higher than in active students. Therefore, regular physical activity can have positive impact on pre-menstrual syndrome and primary dysmenorrheaمقدمه: سندرم پیش از قاعدگی و دیسمنوره از شایعترین اختلالات قاعدگی دختران جوان است که غیبت کوتاه مدت از
مدرسه، دانشگاه یا محل کار را به دنبال دارد. با توجه با اینکه مطالعات محدود با نتایج متناقض در این زمینه انجام شده،
مطالعه حاضر با هدف مقایسه سندرم پیش از قاعدگی و دیسمنوره اولیه در دانشجویان فعال و غیر فعال انجام شد.
روشکار: این مطالعه توصیفی- مقایسه ای در سال 1390 با انتخاب 80 دانشجوی دختر (40 نفر فعال، 40 نفر غیر
فعال) با دامنه سنی 18 تا 25 سال از میان 1700 دانشجو، انجام گرفت. گروه فعال افرادی بودند که حداقل به مدت
یک سال، سه جلسه در هفته فعالیت ورزشی منظم داشته؛ و افراد گروه غیرفعال عضو هیچ تیم ورزشی نبوده و یا
فعالیت ورزشی منظمی نداشتند. گردآوری دادهها با استفاده از پرسشنامه سنجش علائم سندرم پیش از قاعدگی و
دیسمنوره اولیه و تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل و کای دو انجام شد. مقادیر p
کمتر از 0/05 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافتهها: در رابطه با علائم سندرم پیش قاعدگی از نتایج مطالعه حاضر نشان داد که دانشجویان فعال، علائم جسمی
(p<0/001)، رفتاری (p<0/001) و روانی (p<0/001)، کمتری نسبت به گروه غیر فعال داشتند. شدت درد نیز در
دانشجویان فعال نسبت به غیر فعال کمتر بود (p<0/001).
نتیجهگیری: فراوانی سندرم پیش از قاعدگی و دیسمنوره اولیه در دانشجویان غیر فعـال ب یشـتر از دانشـجو یان فعـال
است. لذا فعالیت بدنی مستمر می تواند تأثیری مثبت بر سندرم پیش از قاعدگی و دیسمنوره اولیه داشته باشد