Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-2993151320120722Investigating the Indication of Post Operation Radiotherapy in Cervical Cancer Patientsبررسی دلایل رادیوتراپی در بیماران مبتلا به سرطان دهانه رحم19569010.22038/ijogi.2012.5690FAزهره یوسفیاستاد گروه زنان و مامایی، مرکز تحقیقات سلامت زنان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.0000-0001-6499-6626فاطمه هماییدانشیار گروه رادیوتراپی، مرکز تحقیقات سرطان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانمرضیه طالبیانرزیدنت زنان و مامایی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانحبیب الله اسماعیلیدانشیار گروه آمار حیاتی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.0000-0003-4139-546xJournal Article20151115Introduction: Cervical cancer is preventable but still its mortality is 50% in our country. Primary treatment (surgery or radiotherapy) should be carefully planned to avoid radiotherapy after surgery which has high morbidity. In this study, the indications of post operation radiotherapy and errors of treatment that impose combined modality to patients were determined and some suggestions were given to surgeons, radiotherapists and pathologists.
Methods: This descriptive and analytical research was held on patients with cervical cancer who referred to Qaem and Omid tumor clinics from 1988 to 2008 and had been treated with radiotherapy after hysterectomy. Patients’ statuses in first refer (clinical-pathological), follow up after radiotherapy in term of recurrence or death were studied in 93 records. Survival rate was evaluated with kaplan-meier method. General linear model and chi-square test were used to compare of variables. P less than 0.05 was considered statistically significant.
Results: 28 patients had radical hysterectomy, 55 patients had simple and 10 patients had supracervical hysterectomy. 3and 5-year disease-free survival were respectively 57.1% and 52.8% and 3 and 5-year overall survival were respectively 76.2% and 67%. Error rate during treatment and doing radiotherapy after hysterectomy were 64 surgeon errors , 23 pathologist errors, 6 radiotherapist errors and 8 patients’ referring error.
Conclusion: Appropriate follow-up before doing hysterectomy in cervical cancer and being careful for postoperative treatment improve the treatment of patients with cervical cancer. Most of radiotherapy after hysterectomy cases was the result of inoperative surgery. Therefore, if hysterectomy is needed for any reason, we must be sure of health of patient's cervix by patient’s examination and answer of cytology.مقدمه: سرطان مهاجم دهانه رحم یک سرطان قابل پیشگیری است. با این وجود مرگ و میر ناشی از آن در کشور ایران 50% می باشد. بایستی در انتخاب نوع درمان اولیه (جراحی یا رادیوتراپی) دقت زیادی به کار رود تا حتی الامکان از نیاز به انجام رادیوتراپی پس از جراحی، که عوارض بیماری زایی فراوانی دارد، اجتناب شود. در این مطالعه علت انجام رادیوتراپی پس از جراحی و همچنین اشکالات سیر درمان که منجر به تحمیل روش ترکیبی به بیمار شده است، مشخص شده و پیشنهاداتی برای همکاران محترم جراح، آسیب شناس و متخصص رادیوتراپی ارائه شده است
روش کار: این مطالعه توصیفی تحلیلی بر روی تمامی بیماران مبتلا به سرطان دهانه رحم که در فاصله زمانی سال های 1377 تا 1387 به کلینیک تومور بیمارستان های قائم (عج) و امید شهر مشهد مراجعه کرده بودند و پس از عمل جراحی هیسترکتومی، رادیوتراپی شده بودند، انجام شد. 93 پرونده انتخاب شد و از نظر وضعیت بیمار در اولین مراجعه (بالینی- آسیب شناسی) و پیگیری پس از رادیوتراپی و وقوع عود یا مرگ، مطالعه شد. میزان بقاء با استفاده از روش کاپلان- مایر بررسی شد. برای مقایسه متغیرها از روش کای اسکوئر و مدل خطی عمومی استفاده شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته ها: 28 بیمار تحت هیسترکتومی رادیکال، 55 بیمار هیسترکتومی ساده و 10 بیمار تحت هیسترکتومی سوپراسرویکال قرارگرفته بودند. بقای 3 و 5 ساله بدون بیماری به ترتیب 1/57% و 8/52% و بقای کلی 3 و 5 ساله به ترتیب 2/76 و 67 درصد بود. میزان خطا در سیر درمان و انجام رادیوتراپی بعد از هیسترکتومی در 64 بیمار به علت خطاهای جراحی، در 23 بیمار به علت خطاهای آسیب شناسی، در 6 بیمار به دلیل خطاهای متخصص رادیوتراپی و در 8 مورد به علت خطا در مراجعه بیماران بود.
نتیجه گیری: پی گیری مناسب قبل از اقدام هیسترکتومی در کانسر سرویکس و دقت لازم جهت اقدام به درمان بعد از جراحی باعث بهبود سیر درمان بیماران مبتلا به سرطان دهانه رحم می شود. اکثر موارد اشعه درمانی بعد از هیسترکتومی، به دلیل جراحی ناکافی (نامناسب) انجام شده است. لذا در صورت نیاز به انجام هیسترکتومی به هر دلیل، باید بر اساس معاینه و جواب سلول شناسی از سلامت دهانه رحم بیمار اطمینان کافی داشت.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-2993151320120722Study of Relation between Consanguinity and Somato- Physical Malformationsبررسی همراهی ازدواج فامیلی و بروز معلولیت های جسمی- حرکتی1015569110.22038/ijogi.2012.5691FAلیلی حفیظیاستادیار گروه زنان و مامایی، مرکز تحقیقات سلامت زنان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران0000-0002-7765-6476کاظم قدسیاستادیار گروه ژنتیک، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.مرضیه قاسمیاستادیار گروه زنان و مامایی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایران0000-0001-9479-0119Journal Article20151115Introduction: Preventing the birth of malformed neonates has been the aim of scientists for a long time. It has revealed that the risk of such children, especially with recessive inheritance diseases is much common among consanguineous marriages. Because of high frequency of familial marriages in Iran, this survey was done with the aim of investigating the relation between consanguinity and somato–physical malformations.
Methods: This prospective cross-sectional study was done on 30 malformed children, derived of familial marriage, referred to Ghods rehabilitation center in Mashhad city in 2009. The survey was held on two stages on these 30 pedigrees. First, all malformed children in these pedigrees were compared according to the relationship between parents. Then, all marriages in the pedigrees were divided into two groups: familial and non familial and their relationship with somato–physical malformations was evaluated. Statistical analysis performed by SPSS software (version 19) and T-test. P less than 0.05 was considered statistically significant.
Results: There were 158 familial marriage and 59 malformed children in the 30 pedigrees. Among malformed children, 47 children (79.6%) were born from the three degree familial marriage, 8 children (13.6%) from the four degree and 4 children (6.8%) from non-familial marriages. Children malformation rate was significantly higher in familial marriage than non-familial (p=0.002) and in the three degree familial marriage compared to the four degree (p=0.035). In the next step, comparing the malformation between two familial and non-familial marriages, the difference was significant (p=0.003).
Conclusion: Somato–physical malformations are more probable in familial marriages. Besides, among familial marriages, somato- physical malformations are more in third degree ones.مقدمه: جلوگیری از تولد نوزادان معلول همواره از اهداف دانشمندان بوده است. احتمال تولد فرزندان معلول و به خصوص بیماری های ارثی مغلوب، در ازدواج های فامیلی بیشتر از بیگانه است. با توجه به شیوع بالای ازدواج فامیلی در ایران، مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بین ازدواج فامیلی با معلولیت های جسمی- حرکتی انجام شد.
روشکار: این مطالعه مقطعی آینده نگر در سال 1388 بر روی 30 کودک معلول مراجعه کننده به مرکز توانبخشی قدس شهرستان مشهد که والدین آنها ازدواج فامیلی داشتند، انجام شد. مطالعه در دو مرحله و بر روی شجرهنامة این 30 کودک معلول انجام شد. ابتدا تمام فرزندان معلول موجود در شجره نامه ها از نظر ارتباط فامیلی والدین تفکیک و مقایسه شدند. سپس تمام ازدواج های موجود، به دو گروه فامیلی و بیگانه تقسیم و ارتباط آنها با معلولیت های جسمی- حرکتی موجود بررسی شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 19) و آزمون تی انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافتهها: در شجره نامه این 30 کودک، 158 مورد ازدواج فامیلی و 59 مورد کودک معلول مشاهده شد. از بین کودکان معلول، 47 کودک (6/79%) حاصل ازدواج فامیلی درجه 3، 8 کودک (6/13%) حاصل ازدواج فامیلی درجه 4 و 4 کودک (8/6%) حاصل ازدواج بیگانه بودند. میزان معلولیت کودکان در ازدواج فامیلی نسبت به ازدواج بیگانه (002/0=p) و در ازدواج درجه 3 نسبت به درجه 4 (035/0=p) به طور معنی داری بیشتر بود. در مرحله بعد، در مقایسه معلولیت ها در دو گروه ازدواج فامیلی و بیگانه، باز هم اختلاف دو گروه معنی دار بود (003/0=p).
نتیجهگیری: به دنبال ازدواج فامیلی، احتمال ابتلاء فرزندان به معلولیت های جسمی - حرکتی افزایش مییابد. همچنین در بین ازدواج های خویشاوندی، ازدواج فامیلی درجه 3 نسبت به سایر موارد از نظر انتقال معلولیت خطر بیشتری دارد.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-2993151320120722An Ultrasonic Investigation of Stability of Pelvic Floor in Women with and without Urinary Stress Incontinenceبررسی اولتراسونیک سطح پایداری کف لگن و مقایسه آن در دو گروه زنان با و بدون بی اختیاری استرسی ادراری1625569210.22038/ijogi.2012.5692FAفریده دهقان منشادیاستادیار گروه فیزیوتراپی، دانشکده علوم توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.0000-0003-2184-909Xمحمد پرنیان پوردانشیار گروه بیومکانیک، دانشکده مهندسی مکانیک، دانشگاه صنعتی شریف، تهران، ایران.زینت قنبریدانشیار گروه زنان و مامایی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانجواد صراف زادهاستادیار گروه فیزیوتراپی، دانشکده علوم توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران.انوشیروان کاظم نژاداستاد گروه آمار زیستی، دانشکده علوم پزشکی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایرانJournal Article20151115Introduction: Bladder base movement (BBM) reflects the level of pelvic floor (PF) stability and responds with mechanical load induced changes of PF or body position. Adoption of proper body position during pelvic floor muscle (PFM) training for management of Stress Urinary Incontinence (SUI) is very important. This study was performed aimed on investigating BBM while performing different postural interventions in women with and without SUI using Trans Abdominal Ultrasonography (TAUS).
Methods: This clinical trial was conducted on 41 women referred to Vali Asr hospital of Imam Khomeini Hospital in Tehran during 2008-2009. After collecting demographic information, Trans Abdominal Ultrasonography was done at rest, during Crook lying and Straight Leg Raising (SLR), cough and Valsalva maneuvers, during PFM and Transversus Abdominis (TrA) contractions and BBM was assessed. Data were analyzed using SPSS software (version 16), Kolmogorov-Smirnov test, independent T-test, repeated measures ANOVA test, Bonferroni post hoc test and Pearson’s correlation test. P less than 0.05 was considered statistically significant.
Results: Regarding ultrasonic assessment, only the main effect of intervention was significant (p=0.0001). Adopting crook lying position affected BBM more positively in continent women compared with incontinent women (mean 6.3 vs. 2.5 mm; P<0.05). There were no differences in effects of cough, Valsalva maneuvers, TrA and PFM contractions on BBM between two groups (P>0.05).
Conclusion: Changing patient position from straight leg raising to crook lying causes upward movement of bladder base. Comparing the two groups was shown that the effect of crook lying on elevation of bladder base in control group was significantly more than patients.مقدمه: حرکت قاعده مثانه منعکس کننده سطح پایداری کف لگن بوده و با اعمال بار مکانیکی ناشی از تغییر وضعیت بدن تغییر می کند. لذا اتخاذ وضعیت مناسب بدنی جهت انجام تمرینات آماده سازی عضلات کف لگن در درمان بی اختیاری استرسی ادراری اهمیت دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی حرکت قاعده مثانه حین اعمال بار و مقایسه آن در دو گروه زنان با و بدون بی اختیاری استرسی ادراری با استفاده از اولتراسونوگرافی به روش ترانس ابدومینال انجام شد.
روش کار: این مطالعه کارآزمایی بالینی از اواخر تابستان 1387 تا اواسط بهار 1388 بر روی 41 زن مراجعه کننده به درمانگاه زنان بیمارستان ولی عصر- مجتمع بیمارستانی امام خمینی تهران انجام شد. پس از تکمیل فرم اطلاعاتی، تصویربرداری در شرایط استراحت خوابیده طاق باز با پاهای صاف و با فلکسیون ران و زانو، سرفه و والسالوا، انقباض عضلات کف لگن و عضله عرضی شکم انجام و مقدار حرکت قاعده مثانه بر حسب میلی متر اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمون های کولموگروف - اسمیرنوف، تی مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه، آزمون تعقیبی مقایسه زوج های بونفرونی و پیرسون انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته ها: در بررسی اثر متقابل مداخله و گروه بر حرکت قاعده مثانه، اثر اصلی مداخله معنی دار بود (0001/0=p). در گروه کنترل، فلکسیون زانوها باعث حرکت رو به بالای بیشتر قاعده مثانه در مقایسه با گروه بیماران شد (میانگین 3/6 در مقابل 5/2 میلی متر) (05/0>p). تفاوتی بین سرفه و والسالوا و نیز انقباض عضلات کف لگن و عرضی شکم در اثر بر حرکت قاعده مثانه مشاهده نشد (05/0<p).
نتیجه گیری: تغییر وضعیت آزمودنی از وضعیت طاقباز با پاهای صاف به وضعیت طاقباز با فلکسیون مفاصل زانو، باعث حرکت رو به بالای قاعده مثانه شد و مقایسه دو گروه نشان داد که تأثیر فلکسیون زانوها در بالا بردن قاعده مثانه در گروه کنترل بیشتر از گروه بیماران بود.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-2993151320120722Psychological Meta-Analysis of the Infertility Researches in Iranفراتحلیل روانشناختی نتایج مطالعه های مرتبط با ناباروری در ایران2633569310.22038/ijogi.2012.5693FAحسین عباسیکارشناس ارشد مشاوره خانواده، دفتر تحقیقات کاربردی فرماندهی انتظامی استان خراسان جنوبی، بیرجند، ایرانجمیله رضازادهپزشک عمومی، اداره کل بهزیستی استان خراسان جنوبی، بیرجند، ایران.Journal Article20151115Introduction: Infertility is one of the life crises that make lots of stress for couples in the majority of societies. Infertile couples, strongly experience many problems and disorders in their psychological, personal, marital and social life. The purpose of this study was investigating and categorizing the psychological disorders of Iranian infertile couples by the means of Meta-Analysis method.
Methods: In this study, published Persian papers such as Fertility and Infertility, Iran Journal of Nursing, Woman in Culture Arts, Pajoohandeh , Fundamentals of Mental Health, Hakim, Rahavard-e-Danesh, Iranian Journal of Obstetrics, Gynecology and Infertility, Family Research, Thought and Behavior in Clinical Psychology, Teb va Tazkiyeh and psychological studies and M.Sc. thesis in subject of infertility were studied from 1997 to 2010. 39 researches in subject of Iranian infertile couples were selected and analyzed by meta-analysis method.
Results: There are 23 potential psychological disorders in life of Iranian infertile couples. These disorders are classified into three levels: cognitive (12 disorders), emotional (9 disorders) and behavioral (2 disorders).
Conclusion: Cognitive and emotional disorders were more frequent among Iranian infertile couples which indicate the necessity of psychological consulting interventions for them.مقدمه: یـکی از بحـران هـای مهـم در زنـدگی، پدیده ناباروری است که در اکـثر جوامع اسـترس بسیاری به زوجـین وارد می کند. زوج های نابارور، مسائل، مشکلات و آسیب های بسیاری را در ابعاد روانی، زناشویی، خانوادگی و اجتماعی تجربه می کنند. مطالعه حاضر با هدف فراتحلیل روانشناختی نتایج مطالعه های مرتبط با ناباروری به منظور شناسایی و ارائه یک طبقه بندی جامع از مشکلات روانشناختی زوجین نابارور ایرانی انجام شد.
روش کار: در این مطالعه از مقالات فارسی مندرج در مجلات و فصلنامه های داخلی نظیر: باروری و ناباروری، پرستاری ایران، پژوهش زنان، پژوهنده، اصول بهداشت روانی، حکیم، ره آورد دانش، زنان، مامایی و نازایی ایران، خانواده پژوهی، اندیشه و رفتار، طب و تزکیه و مطالعات روان شناختی و پایان نامه های کارشناسی ارشد مرتبط با ناباروری در فاصله زمانی 1376 تا 1389 استفاده شده است. تعداد 39 مطالعه انجام شده در داخل کشور با موضوعات مرتبط با ناباروری انتخاب شد و بر اساس رویکرد فراتحلیل کیفی (تحلیل اسناد) مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: 23 نوع آسیب بالقوه روانشناختی در زندگی زوج های نابارور ایرانی وجود دارد که این آسیب ها در سه حیطه شناختی (12 آسیب)، هیجانی (9 آسیب) و رفتاری (2 آسیب) طبقه بندی شده و در متن مقاله به تفصیل مورد کنکاش قرار گرفته است.
نتیجه گیری: در بین آسیب های روانشناختی زوجین نابارور ایرانی، آسیب های شناختی و هیجانی (عاطفی) از بیشترین فراوانی برخوردار می باشد که این امر، ضرورت ارائه مداخلات روانشناختی و مشاوره ای را برای این گروه از زوجین بیشتر آشکار می سازد.