Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-2993168420140121Comparison of Serum Levels of Leptin and Adiponectin in Pregnant Women with Gestational Diabetes and Healthy Pregnant Womenمقایسه سطوح سرمی لپتین و آدیپونکتین در زنان باردار مبتلا به دیابت بارداری و زنان باردار سالم19230910.22038/ijogi.2014.2309FAعلی خسروبیگیدانشیار گروه بیوشیمی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی لرستان، خرم آباد، ایران.مژگان کاویانیاستادیار گروه داخلی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی لرستان، خرم آباد، ایران.حسن احمدونددانشیار گروه بیوشیمی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی لرستان، خرم آباد، ایران.مهسا نسیمی دوستدانشجوی پزشکی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی لرستان، خرم آباد، ایران.Journal Article20130806Introduction: Gestational diabetes is defined as a glucose intolerance of varying severity, with onset or first recognition during pregnancy. The aims of the present study were assessing the serum levels of leptin and adiponectin and the relationship between adiponectin/leptin ratio and insulin resistance (HOMA-IR) in gestational diabetes. <br />Methods: This cross-sectional study was conducted on 30 pregnant women with gestational diabetes and 30 healthy pregnant women referred to Asalian hospital of Khramabad, Iran in 2012. Serum levels of Insulin, leptin and adiponectin were assessed using enzyme-linked immunosorbent assay method (ELISA). Data were analyzed using SPSS software version 11.5, Mann-Whitney and Spearman correlation tests. P value less than 0.05 was considered significant. <br />Results: Serum level of leptin was not significantly different between groups (p=0.20) but adiponectin level was significantly decreased in gestational diabetes group (p=0.01). Serum level of insulin was not significantly different between groups (p=0.42), but HOMA-IR was significantly increased in gestational diabetes groups (p=0.04). The adiponectin/leptin ratio was decreased significantly in pregnant women with gestational diabetes compared to healthy pregnant women (p=0.01). <br />Conclusion: The adiponectin/leptin ratio might be used as a potential biomarker for diagnosis or early recognition of insulin resistance in gestational diabetes.مقدمه: دیابت بارداری، به درجه ای از عدم تحمل گلوکز گفته می شود که اولین بار طی دوران بارداری تشخیص داده و یا ایجاد می شود. مطالعه حاضر با هدف بررسی سطوح سرمی لپتین و آدیپونکتین و نیز ارتباط بین میزان نسبت آدیپونکتین به لپتین و مقاومت به انسولین در دیابت بارداری انجام شد. <br/>روشکار: این مطالعه مقطعی در سال 1391 بر روی 30 زن باردار مبتلا به دیابت بارداری و 30 زن باردار سالم در بیمارستان عسلیان خرم آباد انجام شد. میزان سطوح سرمی انسولین، لپتین و آدیپونکتین با استفاده از روش الایزا اندازه گیری شد. داده ها پس از گرد آوری با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 5/11) و آزمون های من ویتنی مستقل و آنالیز همبستگی اسپیرمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد. <br/>یافتهها: میانگین سطوح سرمی لپتین بین دو گروه تفاوت معنی داری نداشت (20/0=p) اما میانگین سطوح سرمی آدیپونکتین در زنان مبتلا به دیابت بارداری به طور معنی داری پایین تر از زنان باردار سالم بود (01/0=p). میانگین سطوح سرمی انسولین بین دو گروه تفاوت معنی داری نداشت (42/0=p)، اما مقاومت به انسولین در زنان مبتلا به دیابت بارداری به طور معنی داری بالاتر از زنان باردار سالم بود (04/0=p). نسبت آدیپونکتین به لپتین در زنان باردار مبتلا به دیابت بارداری به طور معنی داری پایین تر از زنان باردار سالم بود (01/0=p). <br/>نتیجهگیری: نسبت آدیپونکتین به لپتین می تواند به عنوان یک زیست شناسگر جهت بررسی و یا تشخیص زودرس مقاومت به انسولین در دیابت بارداری معرفی شود.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-2993168420140121Investigating the Effects of Sex Education Based on Religious Education on Marital Adjustment in Married Womenبررسی تأثیر آموزش های جنسی مبتنی بر آموزه های دینی بر سازگاری زناشویی زنان متأهل1019231110.22038/ijogi.2014.2311FAصدیقه یوسف زادهمربی گروه مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.فاطمه نامنیدانشجوی کارشناسی ارشد مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.ناهید گلمکانیمربی گروه مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.مونا نجف نجفیدستیار تخصصی پزشکی اجتماعی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.0000-0002-2646-7720مهدی ابراهیمیدانشیار گروه معارف اسلامی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.مرتضی مدرس غرویاستادیار گروه روانشناسی بالینی، مرکز تحقیقات روانپزشکی و علوم رفتاری، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.Journal Article20130817Introduction: Marital adjustment is basis for marital life. Two important factors affects on marital adjustment are sex satisfaction and religious beliefs. Faith and religion have also encouraged to sex education. The aim of this study was combining sex education and religious education and investigating those effects on marital adjustment in married women. <br />Methods: This single group quasi-experimental study with pre-test and post-test was conducted on 30 married women referred to two health centers of Mashhad, Iran in 2011. Cases took part in educational classes for 6 weeks. Data were gathered by Spanier Dyadic Adjustment Scale, characteristic demographic and Female Sexual Function Index questionnaires. Data were analyzed using SPSS software version 11.5 and paired t-test and Pearson correlation coefficient test. P value less than 0.05 was considered significant. <br />Results: The mean age of women was 33.9±7.2 years and the mean length of marriage was 13.1±6.8 years. Majority of women were housekeeper and income level was sufficient. After education, the total score of marital adjustment increased from 94.12±19.51 to 102.61±16.5 (p=0.002) and there were significant differences in consensus (p=0.002) and affectional expression (p=0.01) subscales. <br />Conclusion: The sex education based on religious education can increase total marital adjustment and consensus and affectional expression among couples.مقدمه: سازگاری زناشویی، پایه و اساس زندگی مشترک است. دو مورد از مهمترین عوامل مؤثر بر آن، رضایت جنسی و اعتقادات مذهبی می باشد. دین و مذهب نیز به نقش آموزش های جنسی تأکید ورزیده است، لذا مطالعه حاضر با هدف توأم ساختن آموزش های جنسی با آموزه های دینی مرتبط با آن و بررسی تأثیر آن بر سازگاری زناشویی زنان متأهل انجام شد. <br/>روشکار: این مطالعه نیمه تجربی یک گروهه با پیش آزمون و پس آزمون در سال 1391 بر روی 30 زن متأهل مراجعه کننده به دو مرکز بهداشتی - درمانی شهر مشهد انجام شد. واحدهای پژوهش به مدت 6 هفته در کلاس های آموزشی شرکت کردند. ابزار گردآوری داده ها در این مطالعه شامل: فرم مشخصات فردی، پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپانیر و مقیاس شاخص عملکرد جنسی زنان بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 5/11) و آزمون های تی زوجی و ضریب همبستگی انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد. <br/>یافتهها: میانگین سن زنان 2/7±9/33 سال و میانگین مدت ازدواج آنان 8/6±1/13 سال بود. اکثر زنان خانه دار بوده و درآمد در حد کفاف داشتند. پس از آموزش،نمره کل سازگاری زناشویی از 51/19±12/94 به 5/16±61/102 ارتقاء یافت (002/0=p) و در خرده مقیاس های توافق (002/0=p) و تجلی ابراز احساسات (01/0=p) تفاوت آماری معنی داری مشاهده شد. <br/>نتیجهگیری: آموزش های جنسی توأم با آموزه های دینی می تواند باعث افزایش سازگاری زناشویی کلی، توافق و تجلی عواطف در زندگی زناشویی شود.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-2993168420140121The Effect of Placental Cord Drainage on the Length of the Third Stage of Labor in Primiparous Womenتأثیر درناژ بندناف بر طول مرحله سوم زایمان در زنان نخست زا2025231210.22038/ijogi.2014.2312FAشیرین زرگر شوشتریکارشناس ارشد مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز، اهواز، ایران.سمیه مکوندیدانشجوی دکترای تخصصی بهداشت باروری، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.0000-0002-6351-1372سارا میرزائیاناستادیار گروه زنان و مامایی، مرکز تحقیقات اختلالات تخمک گذاری، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.آراسته بسطامیکارشناس ارشد مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز، اهواز، ایران.Journal Article20131216Introduction: Postpartum hemorrhage is one of the important causes of maternal mortality and morbidity in developing countries. Management of the third stage of labor including the use of uncomplicated methods could be effective in reduction of postpartum hemorrhage and maternal mortality and morbidity. This study was done aimed to assess the effect of placental cord drainage on the length of the third stage of labor. <br />Methods: This clinical trial was conducted on 90 primiparous women who had vaginal delivery in Razi hospital of Ahvaz, Iran in 2012. In first group placental cord drainage was performed immediately after delivery and women in second group received no intervention. In all cases the placenta was delivered by Brandt Andrew maneuver. Immediately after that, the length of the third stage of labor, mechanism of placental delivery, number of placental retention and need for manual removal of placenta were recorded. Data were analyzed using SPSS software version 16 and Kolmogorov–Smirnov, independent t-test and chi-square. P value less than 0.05 was considered significant. <br />Results: The two groups were similar in maternal and neonatal characteristics. Mean length of the third stage of labor in case group (3.51±0.93 minutes) was significantly shorter than control group (6.05±0.96 minutes) (p<0.0001). There was no placental retention or need for manual removal of placenta in both groups. <br />Conclusion: Placental cord drainage as a simple and non invasive method can reduce the length of the third stage of labor.مقدمه: خونریزی پس از زایمان، یکی از دلایل مهم مرگ و میر مادران در کشورهای در حال توسعه می باشد. اداره مرحله سوم زایمان با روش های بدون عارضه می تواند باعث کاهش خونریزی بعد از زایمان و در نتیجه کاهش میزان مرگ و میر مادران شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر درناژ بندناف بر طول مرحله سوم زایمان در زنان نخست زا انجام شد. <br/>روشکار: این مطالعه کارآزمایی بالینی در سال 1391 بر روی 90 زن نخست زایی که در بیمارستان رازی شهر اهواز زایمان طبیعی داشتند انجام شد. در گروه اول بلافاصله پس از زایمان، درناژ بندناف انجام شد و برای گروه دوم، مداخله خاصی انجام نشد. در تمام افراد جفت با مانور براندت اندروز خارج شد. در تمام نمونه ها بلافاصله پس از خروج جفت، طول مدت مرحله سوم زایمان و همچنین مکانیسم خروج جفت، موارد احتباس جفت یا موارد نیاز به خروج دستی جفت یادداشت شدند. داده ها پس از گردآوری با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمون های کولموگروف - اسمیرنوف، تی مستقل و کای دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. میزان p کمتر از 05/0 از نظر آماری معنادار در نظر گرفته شد. <br/>یافتهها: هر دو گروه از نظر ویژگی های پایه مادری و نوزادی یکسان بودند. میانگین طول مرحله سوم زایمان در گروه مورد (93/0±51/3 دقیقه) به صورت معناداری کمتر از گروه شاهد (96/0±05/6 دقیقه) بود (0001/0>p). در هیچ یک از دو گروه مورد مطالعه، موردی از احتباس جفتی یا نیاز به خروج دستی جفت مشاهده نشد. <br/>نتیجهگیری: درناژ بندناف به عنوان یک روش آسان و غیرتهاجمی می تواند طول مرحله سوم زایمان را کاهش دهد.