Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-2993193820170120Study of clinical characteristics of breast cancer among women older than 70 yearsبررسی خصوصیات بالینی سرطان پستان در زنان بالای 70 سال16827410.22038/ijogi.2017.8274FAسودابه شهیدثالثدانشیار گروه رادیوتراپی و انکولوژی، مرکز تحقیقات سرطان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.0000-0003-2782-351Xمهدی سیلانیان طوسیدانشیار گروه رادیوتراپی و انکولوژی، مرکز تحقیقات سرطان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.منا جودیاستادیار گروه رادیوتراپی و انکولوژی، مرکز تحقیقات سرطان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.نسیم شاهسون غربیپزشک عمومی، مرکز تحقیقات سرطان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.سعیده احمدی سیمابکارشناس ارشد آمار، مرکز تحقیقات سرطان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.مهری شاهآبادیرزیدنت گروه رادیوتراپی و انکولوژی، مرکز تحقیقات سرطان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.Journal Article20161204Introduction: Breast cancer is the most common type of cancer in women. 35% of breast cancer is reported in women older than 70 years. This study was performed with aim to evaluate the clinical characteristics of breast cancer among women above 70 years. <br />Methods: In this multi-central, retrospective and descriptive study, 2723 files of women with breast cancer referred to Mashhad Omid hospital and Reza Radiation oncology centre from 2001 to 2012 were evaluated. All the necessary data about age, family history, tumour pathology, clinical stage of tumour, hormone receptor status, Her2 protein status, type of surgery and type of adjuvant therapy ( radiotherapy, chemotherapy, hormone therapy ) were extracted from these files. Data was analysed with SPSS software (version 16). PResults: The most common pathology was invasive ductal carcinoma (89.4%). 106 cases (65.8%) had positive estrogen receptor, 79 (9.8%) positive progesterone receptor and 89 (64.49%) negative Her2. Most patients (71.4%) had undergone modified radical mastectomy. The most common clinical stage was IIB (33.54%). <br />Conclusion: The most common type of breast cancer in women above 70 years is invasive ductal carcinoma and the most common stage of disease is IIB. Most patients are positive estrogen receptor and negative HER2. Therefore, it is recommended to pay more attention to their specific clinical characteristics in choosing their treatment approach.مقدمه: سرطان پستان شایعترین نوع سرطان در زنان است. 35% تمام سرطانهای پستان در زنان بالای 70 سال گزارش شده است، مطالعه حاضر با هدف ارزیابی خصوصیات بالینی سرطان پستان در زنان بالای 70 سال انجام شد.<br /> روشکار: در این مطالعه چند مرکزی و گذشتهنگر و توصیفی، 2723 پرونده زن مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به بیمارستان امید و مرکز تخصصی رادیوتراپی انکولوژی رضا (ع) شهر مشهد در طی سالهای 1380 تا 1391 مورد ارزیابی قرار گرفت. تمام اطلاعات لازم شامل سن، سابقه فامیلی، پاتولوژی تومور، مرحله بالینی تومور، وضعیت گیرندههای هورمونی و پروتئین HER2 تومور، نوع جراحی، نوع درمان ادجونت (رادیوتراپی، کموتراپی، هورمون درمانی) از پروندهها استخراج شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS (نسخه 16) انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنادار در نظر گرفته شد.<br /> یافتهها: پاتولوژی اکثر بیماران (4/89%) داکتال کارسینوما انوازیو بود. 106 نفر (8/65%) از بیماران گیرنده استروژن مثبت، 79 نفر (85/59%) گیرنده پروژسترون مثبت و 89 نفر (49/64%) HER2 منفی داشتند. اکثر بیماران (4/71%) تحت جراحی رادیکال ماستکتومی مدیفیه قرار گرفته بودند و شایعترین مرحله بیماری (54/33%) 11B بود.<br /> نتیجهگیری: سرطان پستان در زنان بالای 70 سال بیشتر از نوع انوازیو داکتال کارسینوما میباشد و شایعترین مرحله بیماری B II میباشد. اکثر بیماران از نظر گیرنده هورمونی استروژن مثبت و از نظر HER2 منفی میباشند، لذا پیشنهاد میشود که در رویکرد درمانی به این دسته از بیماران به خصوصیات بالینی اختصاصی آنها توجه شود.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-2993193820170120Maternal complications of repeated cesarean section, comparison of second cesarean with more than twice cesarean sectionsعوارض مادری سزارین تکراری، مقایسه سزارین بار دوم با سزارینهای بیش از دو بار712827510.22038/ijogi.2017.8275FAصنم مراداندانشیار گروه زنان و مامایی، مرکز تحقیقات خونریزیهای غیرطبیعی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی سمنان، سمنان، ایران.شهرزاد آقاعمواستادیار گروه زنان و مامایی، مرکز تحقیقات خونریزیهای غیرطبیعی رحم، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی سمنان، سمنان، ایران.0000-0002-2032-1042مجید میرمحمدخانیدانشیار گروه پزشکی اجتماعی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی سمنان، سمنان، ایران.بهاره پورزندپزشکی عمومی، کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی سمنان، سمنان، ایران.Journal Article20161210Introduction: With regard to increased rate of cesarean section in Iran in recent years and mothers' tendency as an important reason for doing cesarean; therefore, this study was performed with aim to we are going to compare maternal complications of second cesarean with more than twice cesarean sections. <br />Methods: This cross-sectional study was carried on 400 women who were hospitalized in Semnan Amiralmomenin hospital for cesarean from 2009 to 2012. A total of 400 cases including 200 cases in each group were evaluated in terms of hysterectomy following cesarean, placenta accreta, placenta previa, preterm delivery, bladder rupture, abnormal bleeding, blood transfusion during and after operation, early fever after operation and duration of hospitalization. Statistical analysis was performed by software SPSS (16 versions) and Chi-square, Fisher-exact. P≤0.05 was considered significant. <br />Results: The mean age of study group was higher than control group (P=0.022). The cases of cesarean hysterectomy (P=0.372), placenta accreta (P=0.372), Placenta previa (P=0.499), blood transfusion during cesarean (P=0.372), blood transfusion after cesarean (P=0.372) and early postpartum fever (P=0.103) was higher in study group than control group, but the difference between two groups was not significant. The rate of preterm delivery (P<0.0001), abnormal bleeding (P<0.001) and mean duration of hospitalization (P=0. 025) were higher in study group than control group. <br />Conclusion: Duration of hospitalization, abnormal bleeding and preterm delivery were higher in study group than control group, but the difference between two groups was not significant in terms of cesarean hysterectomy, placenta accereta, placenta previa, blood transfusion during and after cesarean and early postpartum fever.مقدمه: با توجه به افزایش میزان انجام سزارین در ایران در سالهای اخیر و با توجه به تمایل مادران به عنوان یک دلیل مهم برای انجام سزارین، لذا مطالعه حاضر با هدف مقایسه عوارض مادری سزارین بار دوم با سزارین های بیش از 2 بار، انجام شد.<br /> روشکار:این مطالعهمقطعیبر روی 400 نفر از زنانی که از فروردین 1388 تا پایان اسفند 1391 جهت انجام عمل سزارین در بیمارستان امیرالمومنین سمنان بستری شده بودند، انجام شد. تعداد 400 نمونه تصادفی شامل 200 نفر از هر گروه، از نظر عوارض مادری شامل هیسترکتومی به دنبال سزارین، پلاسنتا آکرتا، پلاسنتا پرویا، زایمان زودرس، پارگی مثانه، خونریزی غیرمعمول، انتقال خون در حین و بعد از سزارین، تب زودرس بعد از عمل و طول مدت بستری بررسی شدند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمونهای کای دو و تست دقیق فیشر انجام شد. میزان p کمتر یا مساوی 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.<br /> یافتهها:میانگین سنی در گروه مورد مطالعه به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود (022/0=p). تعداد موارد سزارین هیسترکتومی، پلاسنتا آکرتا و پرویا، انتقال خون حین و پس از عمل و تب زودرس بعد از عمل درگروه مورد مطالعه از گروه کنترل بیشتر بود. ولی هیچکدام از نظر آماری معنادار نبود (103/0=p، 372/0=p، 372/0=p، 499/0=p، 372/0=p، 372/0=p). زایمان زودرس، خونریزی غیر معمول و میانگین مدت بستری در گروه مورد مطالعه بیش تر از گروه کنترل بود (025/0=p، 001/0>p، 0001/0>p).<br /> نتیجهگیری: مدت بستری، خونریزی غیرمعمول و زایمان زودرس در گروه مورد مطالعه بیشتر از گروه کنترل بود ولی تفاوت دو گروه از نظر سزارین هیسترکتومی، پلاسنتاآکرتا و پرویا انتقال خون و تب زودرس معنادار نبود.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-2993193820170120Serum levels of homocysteine, adiponectin and uric acid in gestational diabetes mellitus compared with normal pregnancyبررسی میزان سطوح سرمی هموسیستئین، آدیپونکتین و اسید اوریک در مبتلایان به دیابت بارداری در مقایسه با بارداری سالم1323827610.22038/ijogi.2017.8276FAعلی خسروبیگیدانشیار گروه بیوشیمی و ژنتیک، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اراک، اراک، ایران.حسن احمدونداستاد گروه بیوشیمی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی لرستان، لرستان، ایران.Journal Article20161212Introduction: There are low and conflicting data about the relationships between homocysteine, adiponectin/ homocysteine ratio and uric acid with insulin resistance indexes in gestational diabetes mellitus (GDM). Therefore, this study was performed with aim to evaluate serum values of homocysteine, adiponectin, adiponectin/ homocysteine ratio and uric acid and their relationships with insulin resistance index in GDM compared with normal pregnancy. <br />Methods: This cross-sectional study was performed on 30 women with GDM and 30 normal pregnant women referred to Asalian hospital of Khorramabad during 2013-2014. Serum levels of glucose and uric acid were measured by photometric method and serum levels of homocysteine, adiponectin and insulin were measured by ELISA method. Data was analyzed by independent t-test and Pearson’s correlation analysis. PResults: Serum levels of homocysteine were significantly increased in GDM compared with normal pregnant women (P<0.001); while levels of adiponectin (P=0.003) and adiponectin/ homocysteine ratio (P=0.001) were significantly decreased. There was no significant difference in uric acid level between two groups. Significant and direct correlation was observed between levels of homocysteine and insulin with GDM (r=0.40, P=0.031). There was significant and direct correlation between levels of uric acid with insulin resistance index in experimental group (r=0.38, P=0.041). An indirect and significant correlation was observed between adiponectin/ homocysteine ratio and fasting blood glucose in normal control group (r= -0.39, P=0.035). <br />Conclusion: Increased serum values of homocysteine and decreased values of adiponectin/ homocysteine ratio and lightly increased levels of uric acid could be considered as risk factors for insulin resistance in GDM.مقدمه: اطلاعات کم و ضدونقیضی در رابطه با ارتباط سطوح سرمی هموسیستئین، نسبت آدیپونکتین به هموسیستئین و اسید اوریک با شاخصهای مقاومت به انسولین در دیابت بارداری گزارش شده است. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی سطوح سرمی هموسیستئین، آدیپونکتین، نسبت آدیپونکتین به هموسیستئین و اسید اوریک و ارتباط آنها با شاخصهای مقاومت به انسولین در دیابت بارداری در مقایسه با بارداری سالم انجام شد.<br /> روشکار: این مطالعه مقطعی در سالهای 93-1392 بر روی 30 زن مبتلا به دیابت بارداری و 30 زن باردار سالم مراجعه کننده به بیمارستان عسلیان شهر خرمآباد انجام شد. میزان سطوح سرمی گلوکز و اسید اوریک با استفاده از روش نورسنجی و میزان سطوح سرمی هموسیستئین، آدیپونکتین و انسولین با استفاده از روش الایزا اندازهگیری شدند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای آماری تی مستقل و همبستگی پیرسون انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.<br /> یافتهها: میانگین سطوح سرمی هموسیستئین در دیابت بارداری به طور معنیداری بالاتر از بارداری سالم بود (001/0>p). در مقابل، سطح آدیپونکتین (003/0=p) و نسبت آدیپونکتین به هموسیستئین (001/0=p) به طور معنیداری پایینتر بود. سطوح سرمی اسیداوریک تفاوت معنیداری را بین دو گروه نشان نداد. همبستگی مستقیم و معنیداری بین سطوح سرمی هموسیستئین و انسولین در دیابت بارداری مشاهده شد (031/0=p، 40/0=r). سطوح سرمی اسیداوریک همبستگی مستقیم و معنیداری را با شاخص مقاومت به انسولین در گروه بیمار نشان داد (041/0=p، 38/0=r). همبستگی غیر مستقیم و معنیداری بین نسبت آدیپونکتین به هموسیستئین و قندخون ناشتا در بارداری سالم مشاهده شد (035/0=p، 39/0- =r).<br /> نتیجهگیری: افزایش هموسیستئین، کاهش نسبت آدیپونکتین به هموسیستئین و افزایش جزئی اسیداوریک میتوانند به عنوان عوامل خطر ایجاد مقاومت به انسولین در دیابت بارداری مطرح باشند.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-2993193820170120Effect of Six Weeks of Continuous Running on Oxidative Stress, Lipid Peroxidation and Aerobic Power in Female Survivors of Breast Cancerتأثیر 6 هفته دویدن تداومی بر استرس اکسیداتیو، پراکسیداسیون لیپیدی و توان هوازی در زنان نجات یافته از سرطان پستان2432827810.22038/ijogi.2017.8278FAاکبر اعظمیان جزیدانشیار گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهرکرد، شهرکرد، ایران.0000-0003-3672-4927سمیرا عمادیدانشجوی کارشناسی ارشد فیزیولوژی ورزشی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهرکرد، شهرکرد، ایران.سیمین همتیاستادیار گروه رادیوتراپی و آنکولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران.Journal Article20161127Introduction: The treatment process and loss of aerobic fitness can weaken the body's antioxidant status and increase the risk of disease recurrence in patients with breast cancer. Therefore, this study was performed with aim to investigate the effect of six weeks of moderate-intensity continuous running on oxidative stress, lipid peroxidation and aerobic power in female survivors of breast cancer. <br />Methods: This clinical trial study was performed on 19 female survivors of breast cancer in the ward of radiotherapy and Oncology of Isfahan Seyedoshohad hospital in 2015. The subjects were randomly divided into experimental and control groups. The experimental group participated in six weeks of moderate-intensity continuous running (three session per week). Total antioxidant capacity (TAOC) and Malondialdehyde (MDA) levels were measured by ELISA kits and aerobic power by Balke Protocol. Data were analyzed by SPSS software (version 20) using dependent and independent t-test and Smironov Kolmogrov. PResults: The results of this study showed that total antioxidant capacity significantly increased (P=0.001) and malondialdehyde levels significantly decreased (P=0.003). Also, aerobic power significantly improved (P=0.001). <br />Conclusion: Ssix weeks of moderate-intensity continuous running can improve the body's antioxidant status and aerobic power in female survivors of breast cancer and may prevent breast cancer recurrence.مقدمه: فرآیند درمان و افت آمادگی هوازی در بیماران مبتلا به سرطان پستان میتواند وضعیت آنتیاکسیدانی بدن را تضعیف کرده و احتمال عود این بیماری را افزایش دهد. لذا، مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر 6 هفته دویدن تداومی با شدت متوسط بر استرس اکسیداتیو، پراکسیداسیون لیپیدی و توان هوازی در زنان نجات یافته از سرطان پستان انجام شد.<br /> روشکار: این مطالعه کارآزمایی بالینی در آذر و دی ماه 1394 بر روی 19 زن نجات یافته از سرطان پستان در مرکز انکولوژی و پرتودرمانی بیمارستان سیدالشهداء اصفهان انجام شد. افراد به صورت تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه تجربی به مدت 6 هفته (سه جلسه در هفته) در برنامه دویدن تداومی با شدت متوسط شرکت کردند. ظرفیت آنتیاکسیدانی تام (TAOC) و سطوح مالون دی آلدئید (MDA) با استفاده از کیتهای الیزا و توان هوازی با پروتکل بالک اندازهگیری شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 20) و آزمون های کولموگروف اسمیرنوف، تی مستقل و تی همبسته انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.<br /> یافتهها: ظرفیت آنتیاکسیدانی تام به طور معنیداری افزایش (001/0=p) و سطوح سرمی سطوح مالون دی آلدئید به طور معنیداری کاهش یافت (003/0=p). همچنین، توان هوازی آزمودنیها به طور معنیداری بهبود یافت (001/0=p).<br /> نتیجهگیری: 6 هفته دویدن تداومی با شدت متوسط میتواند دفاع آنتیاکسیدانی و وضعیت توان هوازی زنان نجات یافته از سرطان پستان را بهبود بخشیده و ممکن است مانع عود سرطان پستان شود.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-2993193820170120Effects of acupuncture and Mefenamic acid on primary dysmenorrheaمقایسه اثر طب سوزنی و مفنامیک اسید بر دیسمنوره اولیه3341827910.22038/ijogi.2017.8279FAحمیدرضا بهرامی طاقانکیاستادیار گروه طب چینی، دانشکده طب سنتی و مکمل، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.منیژه جوانمرد خوشدلمتخصص زنان و مامایی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.محمدرضا نورساستادیار گروه طب چینی، دانشکده طب سنتی و مکمل، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.هدا عزیزیاستادیار گروه طب چینی، دانشکده طب سنتی و مکمل، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.حمیده عزیزیدستیار تخصصی زنان و زایمان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانلیلی حفیظی لطفآبادیدانشیار گروه زنان و مامایی، مرکز تحقیقات سلامت زنان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.Journal Article20160910Introduction: Primary dysmenorrhea is one of the most common complaints of who referred to the gynecologist. It seems that the effect of acupuncture on dysmenorrhea and also attention to complementary medicine approaches is an effective method to reduce dysmenorrhea pain. This study was performed with aim to compare the effects of acupuncture and Mefenamic acid on pain intensity and absent from work in patients with primary dysmenorrhea. <br />Methods: This clinical randomized trial was performed on 140 patients aged < 25 years with primary dysmenorrhea who referred to gynecologic clinic or acupuncture medicine clinic of Imam Reza hospital in 2013. The patients were divided into two groups of 70 cases. One group received acupuncture and the other group received mefenamic acid for three menstrual periods. Data analysis was performed by statistical software SPSS (version 16) and Friedman, Mann-Whitney and Wilcoxon tests. PResults: At the end of three menstrual periods, pain intensity significantly decreased as 74% in acupuncture medicine group and 52.7% in mefenamic acid group. Also, absence from work significantly decreased as 42% in acupuncture medicine group and 27% in mefenamic acid group (P<0.05). <br />Conclusion: Acupuncture medicine reduces dysmenorrhea and absence from work and is introduced as an effective non-pharmacologic method.مقدمه: دیسمنوره اولیه یکی از شایعترین شکایات مراجعان به پزشک زنان میباشد. به نظر میرسد تأثیر طب سوزنی بر دیسمنوره و همچنین توجه به رویکردهای طب مکمل، روش مؤثری برای کاهش درد دیسمنوره باشد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تأثیر طب سوزنی و مفنامیک اسید بر شدت درد و میزان غیبت از محل کار در بیماران دیسمنوره اولیه انجام شد.<br /> روشکار: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده در سال 1392 بر روی 140 نفر از بیماران زیر 25 سال دارای دیسمنوره اولیه مراجعه کننده به درمانگاه زنان یا طب سوزنی بیمارستان امام رضا (ع) انجام شد. افراد در دو گروه 70 نفره قرار گرفتند. یک گروه طب سوزنی و گروه دیگر مفنامیک اسید طی سه دوره قاعدگی دریافت کردند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار آماریSPSS (نسخه 16) و آزمونهای فریدمن، یومن ویتنی و ویلکاکسون انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنادار در نظر گرفته شد.<br /> یافتهها: در انتهای سه دوره درمان میزان شدت درد در گروه طب سوزنی 74% و در گروه مفنامیک اسید 7/52% و میزان غیبت از محل کار در گروه آزمون 42% و در گروه کنترل 27% کاهش معنیداری پیدا کرده بود (05/0>p).<br /> نتیجهگیری: طب سوزنی باعث کاهش دیسمنوره و کاهش میزان غیبت از محل کار، به عنوان روش درمانی غیر دارویی مؤثر معرفی میشود.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-2993193820170120Menstrual pattern in women with Multiple Sclerosisبررسی الگوی قاعدگی زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس4247828010.22038/ijogi.2017.8280FAالهام منوچهریدانشجوی دکترای تخصصی بهداشت باروری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد، مشهد، ایران.طاهره فتحی نجفیدانشجوی دکترای تخصصی سلامت باروری، مربی گروه مامایی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد، مشهد، ایران.مرتضی سعیدیدانشیار گروه مغز و اعصاب، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.نرجس بحریدانشجوی دکترای تخصصی بهداشت باروری، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی گناباد، گناباد، ایران.0000-0002-1877-2573Journal Article20161203Introduction: Multiple Sclerosis (MS) is known as one of the common progressive chronic diseases in recent decades. Four times increased rate of infected women than men and concurrence between disease and reproductive ages may increase the worries in women. Therefore, this study was performed with aim to investigate the changes in menstrual pattern of infected people before and after diagnosis of MS. <br />Methods: This correlation and descriptive-analytic study was performed on 132 women with MS referred to MS institute in Khorasan province in 2014-2015. Sampling method was applied based on availability and non-randomized method. Included criteria included single dose therapy, lack of disability and other associated chronic diseases, lack of pregnancy or breastfeeding. To determine the sample size, firstly the variance was calculated based on the primary sample pack of 20 cases, and then using Cochrane simple sampling Formula, sample size was obtained as 132 cases. The study's tools included a structured questionnaire with multiple choice and short answers based on the studies, books and articles regarding to the aim of the study. Content validity was used for questionnaire validity and Cronbach's alpha was used for reliability. Cronbach's alpha was obtained as 0.8. Data was analyzed by software SPSS (version 16). PResults: Single sample Wilcoxon test was used to evaluate the changes in the studied variables before and after infection to the disease based on patients' report and completed questionnaire. Also, t-test and Spearmen test showed no significant differences between duration of infection to the disease, duration of menstruation, menstrual bleeding, menstruation interval and dysmenorrhea (P>0.05). <br />Conclusion: The results of this study showed that Multiple Sclerosis in infected women who used single drug to control their disease has no effect on menstrual changes such as menstrual bleeding, duration of menstrual bleeding, menstruation interval and dysmenorrhea.مقدمه: : بیماری مولتیپل اسکلروزیس از انواع بیماریهای مزمن و رو به پیشرفت در دهههای اخیر میباشد. افزایش 4 برابری شیوع مبتلایان زن نسبت به مرد و اوج ابتلاء در سنین بارورری، مسائلی هستند که نگرانی زنان را میتواند افزایش دهد. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی تغییرات الگوی قاعدگی مبتلایان به این بیماری قبل و بعد از تشخیص ابتلاء به ام اس انجام شد.<br /> روشکار: این مطالعه همبستگی و از نوع توصیفی - تحلیلی در سال 94-1393 بر روی 132 زن مبتلا به ام اس مراجعه کننده به انجمن ام اس استان خراسان انجام شد. نمونهگیری از نوع غیر احتمالی و در دسترس بود. شرایط ورود به پژوهش شامل رژیم تک دارویی، عدم ناتوانی و نداشتن بیماریهای مزمن همراه ، عدم بارداری و شیردهی بود. برای تعیین حجم نمونه با استفاده از یک نمونه اولیه 20 نفری مقدار واریانس برآورد شد و سپس با استفاده از فرمول نمونهگیری تصادفی ساده کوکران، حجم نمونه برآورد شده 132 نفر بهدست آمد. ابزار مطالعه شامل پرسشنامه ساختار یافته، چند گزینهای و جواب کوتاه بر اساس مطالعات، کتب و مقالات موجود با توجه به اهداف مطالعه بود که از روش اعتبار محتوا برای روایی پرسشنامه و آزمون آلفا کرونباخ برای پایایی استفاده شد. مقدار آلفاکرونباخ برابر 8/0 بهدست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS(نسخه 16) انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.<br /> یافتهها: به منظور بررسی وجود تغییر در متغیرهای مورد بررسی قبل و بعد از ابتلاء به بیماری و بر اساس گفتههای بیماران و پرسشنامه تکمیل شده از آزمون ویلکاکسون تک نمونهای استفاده شد. همچنین بر اساس آزمون تی و اسپیرمن مشخص شد که بین طول مدت زمان ابتلاء به بیماری ام اس و طول مدت قاعدگی، میزان خونریزی قاعدگی، فاصله قاعدگی و دیسمنوره رابطه معنیداری وجود نداشت (05/0<p).<br /> نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد بیماری ام اس در زنانی که از رژیم تک دارویی برای کنترل بیماری خود استفاده میکنند بر روی تغییرات قاعدگی مانند میزان خونریزی، مدت خونریزی قاعدگی ، فاصله قاعدگی و دیسمنوره اثر ندارد.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-2993193820170120In vitro Effects of alchoholic and aquatic Extract of Physalis alkekengi on proliferation of Trichomonas vaginalisتأثیر عصارههای آبی و الکلی میوه گیاه عروسک پشت پرده بر رشد و تکثیر تریکوموناس واژینالیس در شرایط برون تنی4856828110.22038/ijogi.2017.8281FAعزیزه جلیل آذرکارشناسی ارشد گروه زیست شناسی جانوری، (سلولی تکوینی)، دانشکده علوم، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج، کرج، ایران.مونا فرهادیاستادیار گروه زیست شناسی جانوری،(سلولی تکوینی)، دانشکده علوم، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج، کرج، ایران.پروین ترابزادهاستادیار گروه زیست شناسی جانوری،(سلولی تکوینی)، دانشکده علوم، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج، کرج، ایران.زهره مؤمنیاستادیار گروه زیست شناسی جانوری،(سلولی تکوینی)، دانشکده علوم، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج، کرج، ایران.Journal Article20161123Introduction: Trichomonas vaginalis is a parasite from flagellate which leads to trichomomal vaginitis. Also, it can be responsible for various complications such as discharge, painful urination, genital irritation, discomfort after intercourse, premature rupture of membranes, and preterm labor. Metronidazole is a selected drug for treatment of the disease that carcinogenesis effects of this drug and also resistance of this parasite toward metronidazole have been reported in recent years. Since physalis alkekengi plant has been applied for treatment of gastrointestinal diseases, hepatitis, viral, gonorrhea, gout, diabetes, and sore throat, therefore, this study was performed with aim to determine in vitro effects of aqueous and alcoholic extracts of physalis alkekengi on Trichomonas vaginalis. <br />Methods: This … study was performed in 2015 to assess the anti-parasite effects of physalis alkekengi on Trichomonas vaginalis. At first, the aqueous and alcoholic extracts were prepared and proliferation of parasites in TYM Diamond culture medium was performed. The concentrations of extract were: 8000, 4000, 2000, 1000, 500 and 250 µg/ml. The proliferation was evaluated at 24, 48 and 72 hours compared to control (metronidazole 50 µg/ml) group. In all of cases, the number of live and dead parasites was counted with Trypan blue and Neubauer slide. Data was analyzed by software SPSS (version 18) and one-way variance analysis. PResults: The aqueous and alcoholic extracts had significant inhibitory effects on Trichomonas vaginalis parasite proliferation (P<0.01). %IC50 aqueous and alcoholic extracts of physalis alkekengi at 24 h in concentration of 8000 and 4000 µg/ml were 100% compared to the control group (metronidazole). Alcoholic extract of the physalis alkekengi plant showed 100% inhibitory effect in concentration of 2000 µg/ml at 48 hours after exposure to the parasite. While, the aqueous extract in the same time at 8000µg/ml was effective. <br />Conclusion: After evaluation of effectiveness mechanism, the aqueous and alcoholic extracts of the physalis alkekengi plant can be alternative treatment potential in cases of resistance to metronidazole.مقدمه: تریکوموناس واژینالیس انگلی از رده تاژکداران و عامل واژینیت تریکومونایی است. این عفونت باعث عوارض و مشکلات متعدد از جمله ایجاد ترشحات، تحریکپذیری ژنیتال، ناراحتی پس از مقاربت، پارگی زودرس کیسه آب و زایمان پرهترم میشود. داروی انتخابی برای درمان این بیماری، مترونیدازول میباشد که در سالهای اخیر گزارشاتی مبنی بر کارسینوژن بودن این دارو و همچنین موارد مقاومت دارویی این انگل نسبت به مترونیدازول منتشر شده است. از آنجا که گیاه عروسک پشت پرده در درمان بیماریهای گوارشی، هپاتیت، ویروسی، سوزاک، نقرس، دیابت، گلودرد و دستگاه ادراری کاربرد دارد، لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر عصاره آبی و الکلی گیاه عروسک پشت پرده بر رشد انگل تریکوموناس واژینالیس در محیط برونتنی انجام شد.<br /> روشکار: این مطالعه بنیادی در سال 1394 به منظور سنجش اثر ضد انگلی عصاره گیاه عروسک پشت پرده بر نمونه انگل تریکوموناس واژینالیس انجام شد. ابتدا عصاره های آبی و الکلی گیاه مذکور تهیه شد و کشت انگل در محیط کشت کامل دیاموند TYM انجام گرفت. در محیط کشت تأثیر غلظتهای 8000، 4000، 2000، 1000، 500 و 250 میکروگرم بر میلیلیتر از عصاره الکلی و آبی عروسک پشت پرده بر رشد انگل های تریکوموناس در 24، 48 و 72 ساعت مورد بررسی قرار گرفت. همچنین تأثیر مترونیدازول به عنوان کنترل مثبت با غلظت 50 میکروگرم بر میلیلیتر و محیط کشت تنها به عنوان کنترل منفی بر انگل مذکور ارزیابی شد. در همه موارد تعداد انگل زنده و مرده با رنگآمیزی تریپان بلو و لام نئوبار شمارش گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 18) و آنالیز واریانس یکطرفه انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنادار در نظر گرفته شد.<br /> یافتهها: عصاره الکلی و آبی بر رشد انگل های تریکوموناس واژینالیس اثر مهار کنندگی معنیدار دارد (01/0>p) و IC<sub>50</sub>% عصاره الکلی و آبی این گیاه در 24 ساعت به ترتیب در غلظت 4000 و 8000 میکروگرم بر میلیلیتر در مقایسه با کنترل (مترونیدازول) 100% شد. عصاره الکلی گیاه اثر مهار کنندگی 100% را در غلظت 2000 میکروگرم بر میلیلیتر بعد از 48 ساعت مجاورت با انگل نیز نشان داد، این در حالی است که عصاره آبی در همین زمان در غلظت 8000 میکروگرم بر میلیلیتر اثربخش بود (05/0>p).<br /> نتیجه گیری: عصارههای آبی و الکلی میوه گیاه عروسک پشت پرده پس از مطالعات درونتنی و بررسی مکانیسم اثربخشی میتواند دارای پتاسیل درمانی جایگزین در موارد مقاومت دارویی به مترونیدازول باشد.Mashhad University of Medical Sciencesمجله زنان، مامایی و نازایی ایران1680-2993193820170120The effect of hyoscine in labor process of primiparous women (A Clinical Trial Study)استفاده از هیوسین در روند زایمان زنان نخستزا: (یک مطالعه کارآزمایی بالینی)5765828210.22038/ijogi.2017.8282FAالهه نمازیانکارشناس مامایی، سازمان تأمین اجتماعی، بیمارستان امام علی (ع)، زرند، ایران.فرشته مختاریکارشناس مامایی، سازمان تأمین اجتماعی، بیمارستان امام علی (ع)، زرند، ایران.Journal Article20161207Introduction: Hyoscine isone the drugs commonly used to improve effacement and dilatation that its efficacy is still questioned. So, this study was performed with aim to evaluate the effect of intravenous hyoscine in labor process of primiparous women. <br />Methods: The triple-blind clinical trial was performed on 300 primiparous pregnant women with term gestational age referred to Kerman Afzalipour hospital in 2015. Samples were randomly divided into two groups of intervention (received hyoscine) and control (received distilled water as placebo). The intravenous single dose injection was conducted at 4 cm dilation and 30-40% of effacement. Maternal status was recorded every one hour. Data were analyzed by software SPSS (version 17) and t-test, Chi-square, correlation and logistic regression. PResults: Mean length of active phase and second stage of labor was higher in case group than control group and the difference between two groups was statistically significant. Also, the mean changes in effacement 1 and 2 hours after injection was statistically significant. While cervical dilatation 1 and 2 hours after injection was not significantly different between case and control groups. The incidence of transient tachycardia and bradycardia fetal heart rate occurred in 78% of case group and in 12.66% of control group (P<0.0001). <br />Conclusion: Mean length of active phase and second stage of labor was higher in those who received hyoscine than the control group. Also, due to the transient drop in occurrence of fetal heart rate which leads to hasty conclusions about the state of fetus, it is better to perform further studies to provide more accuracy in the use of this drug in labor process.مقدمه: هیوسین، یکی از داروهایی است که به طور تجربی جهت بهبود افاسمان و دیلاتاسیون استفاده میشود و اثر بخشی آن هنوز مورد سؤال است. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر هیوسین وریدی در روند زایمان زنان نخستزا انجام شد.<br /> روشکار: این مطالعه کارآزمایی بالینی و سه سویه کور در سال 1394 بر روی 300 زن باردار نخست زا با سن بارداری ترم مراجعهکننده به زایشگاه بیمارستان افضلی پور کرمان انجام شد. نمونهها به دو گروه مداخله (دریافت هیوسین) و کنترل (دریافت آب مقطر به عنوان پلاسبو) تقسیم شدند. تزریق تک دوز وریدی در دیلاتاسیون 4 سانتیمتر و با افاسمان 30-40% انجام شد. وضعیت مادران هر یک ساعت ثبت شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 17) و آزمونهای تی، کای دو، همبستگی و رگرسیون لجستیک انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.<br /> یافتهها: میانگین طول فاز فعال و مرحله دوم زایمان، در گروه مداخله بیشتر از گروه کنترل بود و بین این دو گروه اختلاف معنیداری وجود داشت. تغییرات افاسمان سرویکس 2-1 ساعت پس از تزریق نیز معنیدار بود، در حالیکه اتساع دهانه رحم در دو گروه مداخله و کنترل در فاصله زمانی 2-1 ساعت پس از تزریق تفاوت معنیداری نداشت. بروز تاکیکاردی و برادیکاردی گذرای قلب جنین در 78% از گروه مداخله و در 66/12% از گروه کنترل رخ داد (0001/0p<).<br /> نتیجهگیری: میانگین طول فاز فعال زایمان، و طول مرحله دوم زایمان در گروهی که هیوسین دریافت کردند بیش از گروه کنترل بود. همچنین با توجه به بروز گذرای افت قلب جنین که منتج به نتیجهگیری عجولانه در مورد وضعیت جنین میشود، بهتر است تا قبل از انجام مطالعات بیشتر، در استفاده از این دارو در روند زایمان دقت بیشتری شود.