2024-03-29T14:56:29Z
https://ijogi.mums.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=689
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1394
18
152
ارزیابی نقطه مبنای مناسب در آزمون چالش گلوکز در زنان باردار بر اساس میزان خطر دیابت بارداری
آزیتا
منشوری
محسن
رضائیان
حسین
باقری
فریبا
امینزاده
رضا
گوجانی
مقدمه: تعیین نقطه مبنای مناسب در آزمون چالش گلوکز، از مهمترین مسائل مورد بحث در زمینه غربالگری دیابت بارداری است، لذا مطالعه حاضر با هدف ارزیابی نقطه مبنای مناسب در آزمون چالش گلوکز در زنان باردار انجام شد. روش کار: در این مطالعه اطلاعات زنان باردار ایرانی فاقد دیابت که جهت ارزیابی دیابت بارداری به کلینیکهای تخصصی زنان و زایمان شهر رفسنجان مراجعه کرده اند، جمعآوری شد. این افراد در هفتههای 28-24 بارداری تحت آزمون چالش گلوکز قرار گرفتند. برای زنانی که نتیجه تست آنها بیشتر یا مساوی 135 و کمتر یا مساوی 200 میلی گرم بر دسی لیتر بود؛ آزمون تحمل گلوکز خوراکی انجام شد. نتیجه آزمون تحمل گلوکز خوراکی با معیار کارپنتر و کوستان (CarpenterandCoustan) تفسیر شد. در نهایت با استفاده از نرمافزار SPSS (نسخه 22) و به وسیله منحنی ROC، نقطه مبنای مناسب برای آزمون چالش گلوکز محاسبه شد. یافته ها: نتایج GCT نشان داد که مقادیر حداقل و حداکثر این آزمون به ترتیب 93 و 199 میلی گرم بر دسی لیتر با میانگین و انحراف معیار 83/15±99/161 میلی گرم بر دسی لیتر بود. 235 نفر از زنان باردار تست GTT مثبت داشتند. بر اساس منحنیهای ROC برای کل جامعه مورد مطالعه آزمون مقدار 140 میلی گرم بر دسی لیتر با حساسیت 97%، برای گروه کمخطر مقدار 147 میلی گرم بر دسی لیتر با حساسیت 96% و برای زنان گروه پرخطر برای ابتلاء به دیابت بارداری در نقطه برش برابر با مقدار 135 میلی گرم بر دسی لیتر دارای حساسیت 100% بود و بیشترین قدرت پیشگویی را داشت. نتیجه گیری: نقطه مبنای مناسب برای آزمون GCT بسته به کمخطر یا پرخطر بودن زن باردار برای ابتلاء به دیابت بارداری متفاوت است و با توجه به وجود یا عدم عوامل خطر در مادر، می توان نقطه مبنای آزمون را کاهش یا افزایش داد.
دیابت بارداری
آزمون چالش گلوکز
آزمون تحمل گلوکز
نقطه مبنا
2015
06
22
1
8
https://ijogi.mums.ac.ir/article_4668_a3f53fbc25118260ede4de76b4c54470.pdf
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1394
18
152
بررسی نقش میزان کربوهیدرات و انرژی دریافتی از رژیم غذایی در ابتلاء به کیست های عملکردی تخمدان
الهام
فاضلی
مهین
تفضلی
سلمه
دادگر
فرناز
سید احمدی نژاد
مقدمه: کیست های تخمدانی از بیماری های شایع و مهم در زنان محسوب می شوند. میزان کربوهیدرات ها بر روی سطح گلوکز و انسولین خون اثر می گذارند و انسولین ممکن است از طریق تغییر سطح خونی هورمون های جنسی و هورمون رشد شبه انسولینی (IGF) بر روی عملکرد تخمدان تأثیرگذار باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط کیست های عملکردی تخمدان با میزان کربوهیدرات و انرژی دریافتی از رژیم غذایی در زنان سنین باروری انجام شد. روش کار: این مطالعه مورد-شاهدی در سال 1393 بر روی 264 نفر (132 نفر دارای کیست فولیکولار 8-3 سانتی متری و 132 نفر در گروه شاهد) از زنان مراجعه کننده به بیمارستان قائم (عج)، امام رضا (ع) و امالبنین (س) شهرستان مشهد انجام گرفت. جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه مشخصات فردی و طبی و مامایی انجام گرفت و میزان کربوهیدرات و انرژی دریافتی از رژیم غذایی با استفاده از پرسشنامه بسامد خوراک نیمه کمی اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، اسپیرمن، تی تست و کای دو انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد. یافته ها: در این مطالعه میانگین میزان مصرف کربوهیدرات و کالری در زنان دارای کیست های عملکردی تخمدان بیشتر بود اما این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود (05/0<p). اما در گروه دارای کیست تخمدان میزان مصرفی کربوهیدرات و انرژی دریافتی بالاتر بود. نتیجه گیری: با توجه به بالاتر بودن میزان کربوهیدرات و انرژی دریافتی از رژیم غذایی در زنان دارای کیست های عملکردی تخمدان، لازم است آموزش های لازم در این زمینه به زنان سنین باروری داده شود، همچنین پیشنهاد می شود که این مطالعه به صورت آینده نگر انجام شود.
انرژی
رژیم غذایی
کالری
کربوهیدرات
کیست تخمدان
مطالعه مورد- شاهدی
2015
06
22
9
15
https://ijogi.mums.ac.ir/article_4669_cb91b46ddd7c19a9aa966b9161bc111f.pdf
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1394
18
152
سنجش آگاهی مادران نوزادان بستری در NICU بیمارستان های آموزشی شهر مشهد در رابطه با شرایط نگهداری شیر مادر
آیلر
خداشناس
بهاره
ایمانی
بابک
کریمی
مهدیه
پور یزدان پناه
مقدمه: با توجه به اهمیت تغذیه با شیر مادر و عدم امکان تغذیه با آن به دلایل مختلف برای برخی نوزادان، مطالعه حاضر با هدف بررسی آگاهی مادران شیرده که نوزادانشان درNICU بستری بودند، در مورد شرایط نگه داری و ذخیره سازی شیر و عوامل مؤثر بر آگاهی آنان انجام شد. روش کار: این مطالعه توصیفی در سال 1393 در بخش مراقبت های ویژه نوزادان بیمارستان تخصصی کودکان دکتر شیخ و بیمارستان قائم وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شد. از تمام مادرانی که نوزادانشان در بخش های NICU بیمارستان های فوق بستری بودند، در طی 1 ماه پرسشنامه ای که شامل اطلاعات فردی و پرسش های سنجش آگاهی از شرایط نگه داری شیر مادر بود، تکمیل شد. پاسخ صحیح به کمتر از 50% سؤالات به عنوان آگاهی ضعیف، بین 75-50% آگاهی متوسط و بیش از 75% آگاهی خوب در نظر گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 20) و آزمون کای اسکوئر انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد. یافته ها: از 42 فرد شرکت کننده، 1 نفر (4/2%) از مادران آگاهی بالا، 18 نفر (9/42%) آگاهی متوسط و 23 نفر (8/54%) آگاهی پایین در مورد شرایط نگه داری شیر مادر داشتند. 2 نفر (8/4%) از مادران تحصیلات ابتدایی داشتند که میزان آگاهی تمام آنها ضعیف بود. 23 نفر (8/54%) افراد مدرک سیکل داشتند که از بین آنها 21 نفر (2/52%) آگاهی ضعیف و 20 نفر (8/47%) آگاهی متوسط داشتند. 12 نفر (6/28%) دارای مدرک دیپلم بودند که از بین آنها 24 نفر (3/58%) آگاهی ضعیف و 17 نفر (7/41%) آگاهی متوسط داشتند. 5 نفر (9/11%) از مادران تحصیلات دانشگاهی داشتند که از بین آنها 17 نفر (40%) آگاهی ضعیف، 14 نفر (40%) آگاهی متوسط و 8 نفر (20%) آگاهی خوب داشتند. 24 نفر (57%) مادران در بیمارستان محل پذیرش آموزش دیده بودند. نتیجه گیری: با توجه به اینکه میزان آگاهی مادران در مورد شرایط نگه داری شیر مادر در بیشتر موارد پایین می باشد؛ آموزش مؤثر و اهتمام به آن بویژه در زمینه شرایط نگه داری شیر مادر، در زمانی که نوزاد به دلایل مختلف جراحی یا پزشکی قادر به استفاده از شیر مادر نمی باشد، توسط پرسنل مراکز بهداشتی درمانی پیشنهاد می شود.
آگاهی
شرایط نگه داری
شیردهی
شیر مادر
نوزادان بستری
2015
06
22
16
21
https://ijogi.mums.ac.ir/article_4671_ee4b1caa9ecc12747b9ef757e8471d81.pdf