2024-03-29T17:01:10Z
https://ijogi.mums.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=1593
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1398
22
2
بررسی ارتباط سطح سرمی ویتامین D با میزان بقای دو ساله عاری از بیماری سرطان پستان
دکتر فاطمه
همایی شاندیز
دکتر سیما
کدخدایان
دکتر فائزه
جعفریان
دکتر ایستک
رضائی
مقدمه: سرطان پستان، از دیرباز یکی از معضلات بالینی و شایع در بین زنان بوده است. با توجه به شایع بودن کمبود مزمن ویتامین D در اکثر زنان ایرانی، مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط میزان سرمی ویتامین D با بقای دو ساله بدون پیشامدهایی چون متاستاز و مرگ در مبتلایان به سرطان پستان انجام شد. روشکار: این مطالعه مقطعی گذشتهنگر طی سالهای 96-1391 بر روی 360 بیمار مبتلا به سرطان پستان غیرمتاستاتیک انجام گرفت. ابزار گردآوری دادهها چک لیست بود. سطوح سرمی ویتامین D در بدو تشخیص سرطان پستان، قبل از شروع درمان غیر جراحی (رادیوانکولوژی) اندازهگیری شد و تأثیر میزان ویتامین D روی بقای دو ساله بدون پیشامد در افراد با کمبود یا میزان نرمال ویتامین D مقایسه شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمونهای کاپلان مایر و لگ رتبهای و کای اسکوئر انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد. یافتهها: در مطالعه حاضر بقای دو ساله بدون پیشامد 3/91% بود. در بقای دو ساله بدون پیشامد بین افراد دارای سطوح سرمی طبیعی ویتامین D و افراد دارای کمبود ویتامین D تفاوت معنیداری مشاهده نشد (313/0=p)، هر چند مدت بقای افراد با سطوح سرمی طبیعی ویتامین D بالاتر بود، ولی این اختلاف از نظر آماری معنیدار نبود (05/0<p). نتیجهگیری: هرچند نتایج پژوهش حاکی از ارتباط معنادار در تأثیر میزان ویتامین D روی بقای عاری از پیشامد نبود، ولی تعداد موارد پروگنوز خوب در بیماران با سطوح سرمی طبیعی بیشتر از موارد با سطوح پایین بود که ارزش بالینی خود را دارا است.
بقای بدون پیشامد
سرطان پستان
ویتامین D
2019
04
21
1
8
https://ijogi.mums.ac.ir/article_13196_1dff25ed6ed36247ae00848c23ccc9b1.pdf
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1398
22
2
بررسی ارتباط میزان آلفافتوپروتئین، آلکالن فسفاتاز و فریتین مایع آمنیوتیک سه ماهه دوم حاملگی با زایمان
دکتر آتوسا
دبیری اسکوئی
دکتر مهسا
جمشید اصل
دکتر سقراط
فقیهزاده
دکتر عبدالرضا
اسماعیلزاده
فاطمه
بیات
مقدمه: زایمان زودرس، یکی از عارضههای مهم بارداری است که تأثیر بسزایی در سلامت و مرگومیر نوزادان دارد، لذا پیشبینی و تشخیص زودهنگام آن از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط میزان آلفافتوپروتئین، آلکالن فسفاتاز و فریتین مایع آمنیوتیک سه ماهه دوم حاملگی و زایمان پرهترم انجام شد.
روشکار: این مطالعه مقطعی تحلیلی در بازه زمانی شهریور سال 1393 تا بهمن ماه 1394 بر روی 60 نفر از افرادی که بهدلیل غربالگری مثبت سه ماهه اول، بین هفتههای 20-15 (میانگین 17 هفته) آمنیوسنتز شده بودند؛ انجام شد. میزان آلفافتوپروتئین، آلکالن فسفاتاز و فرتین نمونههای فریز شده 40 نفر با زایمان ترم و 20 نفر با زایمان پرهترم با روش اسپکتروفتومتری و الایزا مورد آزمایش قرار گرفت. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 22) و آزمونهای تی و کای دو انجام گرفت. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: میانگین میزان آلفافتوپروتئین در زایمان ترم 44/96±14/382 و در زایمان پرهترم 83/122±47/547 نانوگرم بر میلیلیتر، میزان آلکالن فسفاتاز در زنان ترم 01/13±35/27 و در زنان پرهترم 51/15±45/74 یونیت بر لیتر و میزان فریتین زایمان ترم 44/96±14/382 و در زایمان پرهترم 83/122±47/547 نانوگرم بر میلیلیتر بود کهمیزان هر سه نشانگر در زایمان پرهترم نسبت به زایمان ترم بهطور معناداری بالاتر بود (001/0>p).
نتیجهگیری: بین میزان آلفافتوپروتئین، آلکالن فسفاتاز و فریتین مایع آمنیون و زایمان پرهترم، ارتباط مثبت و معنیداری وجود دارد که ممکن است به درک ما از پاتوفیزیولوژی زایمان زودرس کمک کند. با توجه به نتایج بهدست آمده توصیه میشود تحقیقات دیگری با تعداد نمونه بیشتر نیز صورت گیرد.
آلفافتوپروتئین
آلکالن فسفاتاز
آمنیوسنتز
زایمان پرهترم
فریتین
2019
04
21
9
16
https://ijogi.mums.ac.ir/article_13197_09117c5a25f3556f456ef9b636683228.pdf
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1398
22
2
تأثیر مصرف آب زرشک بر مقادیر سرمی آنزیمهای کبدی بهدنبال فعالیت خستهکننده در دختران فعال
مژگان
اسکندری
بابک
هوشمند مقدم
مهرداد
فتحی
علی
بختیاری
مقدمه: زرشک دارای ترکیبات زیست فعال با خواص دارویی و درمانی میباشد. با توجه تغییرات نامطلوب آنزیمهای کبدی بهدنبال فعالیت خستهکننده، مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر مصرف آب زرشک بر سطح سرمی آنزیمهای کبدی آسپارتات آمینوترانسفراز (AST)، آلکالین فسفاتاز (ALP) و آلانین آمینوترانسفراز (ALT) پیرو یک جلسه فعالیت خستهکننده در دختران فعال انجام شد.
روشکار: این مطالعه نیمهتجربی در سال 1396 بر روی 20 دختر فعال در مشهد انجام شد. افراد به دو گروه 10 نفره مکمل و دارونما تقسیم شدند. پس از مکملدهی 2 هفتهای (250 میلیلیتر آبزرشک و دارونما)، آزمودنیها در یک فعالیت خستهکننده شرکت نمودند. تغییرات آنزیمهای کبدی مورد مطالعه (AST،ALP ، ALT) طی سه مرحله (حالت پایه، پس از دوره مکملدهی، پس از فعالیت ورزشی) اندازهگیری شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 19) و Excel (2010) و آزمونهای تیتست مستقل، آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرّر و آزمون تعقیبی بانفرونی صورت گرفت. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: مصرف آب زرشک باعث کاهش معنادار آنزیمهای AST (021/0=p)، ALP (018/0=p) و ALT (014/0=p) در گروه مکمل شد و فعالیت خستهکننده باعث افزایش معنادار هر سه آنزیم در دو گروه شد، این در حالی بود که دامنه تغییرات هر سه آنزیم AST (021/0=p)، ALP (019/0=p) و ALT (012/0=p) بلافاصله پس از فعالیت در گروه مصرفکننده آب زرشک بهطور معناداری کمتر از گروه دارونما بود و مصرف آب زرشک توانسته بود بهطور معناداری از افزایش مقادیر AST، ALP و ALT بلافاصله پس از فعالیت خستهکننده ممانعت کند.
نتیجهگیری: مکملدهی آب زرشک میتواند از افزایش فیزیولوژیکی آنزیمهای کبدی ناشی از فعالیت خستهکننده در دختران فعال پیشگیری کند و نقش مهمی در تغییرات مطلوب آنزیمهای کبدی داشته باشد.
آب زرشک
آنزیم کبدی
فعالیت خستهکننده
2019
04
21
17
25
https://ijogi.mums.ac.ir/article_13198_26dcef35dd4a17edcf7caa29ed72b15a.pdf
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1398
22
2
بررسی ارتباط سطح فریتین سرم و سندرم متابولیک در زنان یائسه،یک مطالعه مقطعی
معصومه
سیاحی
آرزو
حاصلی
پروین
عابدی
زینب
سهرابی
سارا
ضیاغم
مقدمه: یائسگی، بحرانیترین دوره تغییرات نامطلوب آنتروپومتریک و پارامترهای متابولیک بوده که با خطر بیماریهای قلبی - عروقی همراه است. سندرم متابولیک، نقش کلیدی در ایجاد بیماری قلبی- عروقی دارد و بهعنوان یک مشکل عمده در بسیاری از کشورها درآمده است. بر اساس مطالعات مختلف، افزایش فریتین با سندرم متابولیک در ارتباط است و افراد با سطح فریتین بالاتر، خطر ابتلاء به سندرم متابولیک در آنها بیشتر است. بنابراین با توجه به بالا بودن شیوع سندرم متابولیک در ایران، مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بین سطح فریتین سرم با سندرم متابولیک انجام شد. روشکار: این مطالعه مقطعی در سال 1392 بر روی 165 زن یائسه واجد شرایط مراجعه کننده به مرکز بهداشت 17 شهریور و بهداشت شماره 8 اهواز انجام شد. پرسشنامه اطلاعات فردی برای نمونهها تکمیل و جهت بررسی اجزای سندرم متابولیک، فشارخون 2 بار به فاصله 10 دقیقه و بعد از استراحت اندازهگیری شد و میانگین آنها در نظر گرفته شد. دور کمر افراد اندازهگیری و آزمایشات HDL، تریگلیسیرید، کلسترول، فریتین و FBS بعد از 12 ساعت ناشتایی شبانه بر روی سرم افراد انجام شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 19) و آزمونهای کایدو، آنالیز واریانس یکطرفه، ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن انجام گرفت. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد. یافتهها: در این مطالعه 58 نفر (2/35%) به سندرم متابولیک مبتلا بودند. میانگین سطح سرم فریتین در زنان مبتلا به سندرم متابولیک 45/25±53/34 و در زنان غیر مبتلا 12/23±56/33 بود. بین شاخص توده بدنی، دور کمر، قندخون، سطح تریگلیسیرید پلاسما، چربی خون و ابتلاء به سندرم متابولیک ارتباط معناداری مشاهده شد (05/0>p)، اما بین سندرم متابولیک و سن، سندرم متابولیک و فریتین سرم ارتباط معنیداری وجود نداشت (05/0<p). نتیجهگیری: بین سطح فریتین سرم و سندرم متابولیک ارتباط معناداری وجود ندارد.
سندرم متابولیک
فریتین سرم
یائسگی
2019
04
21
26
33
https://ijogi.mums.ac.ir/article_13199_1bdc225a6b66e64edee9a7f9191f2c5a.pdf
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1398
22
2
بررسی تأثیر عصاره هیدروالکلی گیاه بومادران بر منوراژی
نسیم
خادمی
دکتر پگاه
مطوریپور
دکتر کتایون
وکیلیان
مقدمه: منوراژی به سیکلهای قاعدگی سنگین که طی آن خونریزی افزایش یافته و یا طولانی شده، اطلاق میگردد. منوراژی یک علت شایع مراجعه به کلینیکهای ژنیکولوژی است و حدود 30% زنان سنین باروری آن را تجربه میکنند. خونریزی سنگین قاعدگی بر روی کیفیت زندگی از لحاظ جسمی، روانی و اجتماعی تأثیر منفی دارد، لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین اثر کپسول عصاره هیدروالکلی گیاه بومادران بر منوراژی زنان انجام شد.
روشکار: این مطالعه کارآزمایی بالینی دارای گروه کنترل سهسوکور در سال 95-1394 بر روی 90 زن مراجعه کننده به مراکز درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اراک انجام شد. پس از یک سیکل کنترل میزان خونریزی قاعدگی، افراد در یکی از دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند. برای افراد هر دو گروه، 2 کپسول 250 میلیگرمی مفنامیک اسید هر 8 ساعت از روز اول قاعدگی تا اتمام آن و حداکثر به مدت 7 روز، برای 2 سیکل متوالی تجویز شد. برای افراد گروه بومادران علاوه بر مفنامیک اسید، 2 کپسول بومادران هر 12 ساعت از روز اول قاعدگی تا اتمام آن حداکثر به مدت 7 روز تجویز شد. برای گروه کنترل به جای کپسول بومادران، پلاسبوی بومادران با همان دستور تجویز شد. اطلاعات مربوط به میزان و مدت خونریزی قاعدگی با استفاده از چارت PBLAC بررسی گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 20) و آزمونهای آماری تیمستقل، منویتنی و فریدمن انجام شد. میزان p کمتر از 001/0 معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: درمقایسه درونگروهی میزان و طول مدت خونریزی قاعدگی قبل و پس از درمان، میزان خونریزی قاعدگی در هر دو گروه بهطور معنیداری کاهش یافت (001/0>p) که میزان این کاهش در گروه بومادران بهطور معنیداری بیشتر از گروه کنترل بود (036/0 =p). طول مدت خونریزی قاعدگی نیز در هر دو گروه بهطور معنیداری کاهش یافت (001/0>p). میزان کاهش طول مدت خونریزی قاعدگی در گروه بومادران بهطور معنیداری بیشتر از گروه کنترل بود (042/0=p).
نتیجهگیری: کپسول عصاره هیدروالکلی گیاه بومادران در کاهش میزان و طول مدت خونریزی قاعدگی در زنان سنین باروری مبتلا به خونریزی شدید قاعدگی مؤثر است. این دارو به دلیل عوارض کمتر و نداشتن تأثیرات هورمونی میتواند در درمان منوراژی مؤثر باشد.
بومادران
مفنامیک اسید
منوراژی
2019
04
21
34
41
https://ijogi.mums.ac.ir/article_13200_50e4ed04ff5e90ad73461100ccf45a9f.pdf
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1398
22
2
بررسی تأثیر پماد کندر بر شدت درد و بهبود زخم اپیزیاتومی در زنان نخستزا
الهام
لکی
شهناز
ترک زهرانی
فراز
مجاب
آرزو
حیدری
مجتبی
سلطانی کرمانشاهی
مقدمه:اپیزیاتومی، یکی از اعمال رایج مامایی است که علیرغم سایزکوچک آن، ممکن است مانند هر زخم دیگری دچار عوارضی مانند التهاب، عفونت و یا درد شود. گیاه کندر به علت خاصیت ضدالتهابی که دارد، بهصورت تجربی برای مصارف متعددی از جمله تسکین درد و بهبود زخمها استفاده میشود. مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر پماد کندر بر شدت درد و بهبود زخم اپیزیاتومی در زنان نخست زا انجام شد.
روشکار: این مطالعه تجربی و سهسوکور در سالهای 97-1396 بر روی 95 زن نخستزا که زایمان واژینال با برش اپیزیاتومی میانی طرفی داشتند، در بیمارستان مهدیه تهران انجام شد. افراد در دو گروه مداخله (پماد حاوی کندر) و کنترل (دارونما) قرار گرفتند. برای ارزیابی افراد از پرسشنامههای اطلاعات فردی و مامایی، ارزیابی وضعیت بهداشتی، مقیاس درد (VAS)، ارزیابی بهبود پرینه (ریدا) و جدول عوارض دارویی استفاده شد. پمادها هر 12 ساعت و به مدت 10 روز از روز اول بعد از زایمان استفاده و ارزیابی شدت درد، بهبود پرینه و عوارض دارویی در روزهای اول، پنجم و دهم بعد از زایمان انجام شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 21) و آزمونهای منویتنی، کای دو و فیشر انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها:افراد دو گروه از نظر میانگین نمره ریدا (752/0=p) و شدت درد (50/0=p) در روز نخست پس از زایمان تفاوت آماری معناداری نداشتند. میانگین نمره ریدا در گروه مداخله در روزهای پنجم و دهم بهترتیب 62/1±2 و 99/0±59/0 و در گروه کنترل بهترتیب 38/2±04/4 و 05/2±52/2 بود که تفاوتها در هر دو نوبت معنادار بود (026/0=p، 001/0>p). میانگین شدت درد در روزهای پنجم و دهم در گروه مداخله بهترتیب 23/1±2 و 50/0±95/0 و در گروه کنترل 57/1±16/3 و 17/1±97/1 بود که تفاوت بین دو گروه از نظر آماری معنیدار بود (030/0=p، 001/0>p).
نتیجهگیری: پماد کندر با دارا بودن خواص ضدالتهابی، در بهبود زخم اپیزیاتومی و کاهش درد آن میتواند مؤثر باشد.
اپیزیاتومی
بوسولیک
بهبود زخم
درد
کندر
نخستزا
2019
04
21
42
51
https://ijogi.mums.ac.ir/article_13201_df4d105e0de3c924d7a4e1a836869be1.pdf
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1398
22
2
بررسی تأثیر آرامسازی پیشرونده عضلانی بر تهوع و استفراغ در زنان باردار
زهرا
شورگشتی
دکتر خدیجه
میرزایی
حمید
چمنزاری
دکتر محسن
اصغری نکاح
دکتر سلمه
دادگر
زهرا
امامی مقدم
مقدمه: تهوع و استفراغ، یکی از شایعترین مشکلات دوران بارداری است. از آنجا که بسیاری از محققین نقش اضطراب و یا افسردگی را در بروز تهوع و استفراغ بارداری مؤثر دانستهاند، آرامسازی با افزایش میزان آرامش احتمالاً میتواند سبب کاهش تهوع و استفراغ در زنان باردار شود، لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر آرامسازی عضلانی بر تهوع و استفراغ زنان باردار انجام شد. روشکار: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی در سال 1397 بر روی 66 زن باردار 12-6 هفته با تهوع و استفراغ بارداری، مراجعهکننده به دو مرکز انتخابی بهداشتی درمانی شهر مشهد انجام شد. افراد در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. پس از برگزاری 2 جلسه آموزش آرامسازی پیشرونده عضلانی طی یک هفته برای گروه مداخله، واحدهای پژوهش تمرینات را به مدت 4 هفته در منزل انجام دادند. در گروه کنترل از طرف پژوهشگر آموزشی داده نمیشد. ابزار مورد استفاده در این مطالعه شامل: شاخص تهوع و استفراغ رودز و پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 25) و آزمونهای منویتنی، تی مستقل، آنالیز واریانس با اندازههای تکراری و فریدمن انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد. یافتهها: میانگین نمره تهوع، استفراغ و عق زدن و نمره کل تهوع، استفراغ و عق زدن در گروه مداخله قبل از مطالعه بهترتیب 3/2±6/4، 3/2±2/3، 7/1±7/2 و 0/5±6/10 و بعد از مطالعه 4/1±8/2، 3/1±8/1، 9/0±6/1 و 8/2±6 بود، درحالیکه میانگین نمره تهوع، استفراغ و عق زدن و نمره کل تهوع، استفراغ و عق زدن در گروه کنترل قبل از مطالعه بهترتیب 1/2±4/4، 4/2±3/2، 8/1±8/2 و 7/1±5/9 و بعد از مطالعه بهترتیب 6/1±8/3، 9/1±3/2، 2±7/2 و 8/4±8/8 بود که بر اساس نتایج آزمونهای آماری، در گروه مداخله در طی تمام مراحل اندازهگیری، میانگین نمره تهوع، استفراغ و عق زدن و نمره کل تهوع، استفراغ، عق زدن زنان باردار کاهش معنیداری داشت (001/0>p)؛ در حالیکه در گروه کنترل، در برخی مراحل اندازهگیری، کاهش معنیدار نداشت (05/0<p). نتیجهگیری: آرامسازی پیشرونده عضلانی با کاهش اضطراب، استرس و افسردگی میتواند منجر به کاهش شدت تهوع، استفراغ و عق زدن در زنان باردار شود، لذا با توجه به بیعارضه بودن و راحتی انجام آن، این روش بهعنوان راهکاری برای کاهش تهوع و استفراغ بارداری توصیه میشود.
آرامسازی عضلانی
استفراغ
تهوع
زنان باردار
2019
04
21
52
62
https://ijogi.mums.ac.ir/article_13203_8b9f55b14bce1b57e21fc97ea971248a.pdf
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1398
22
2
تأثیر هشت هفته تمرینات ایستگاهی بر وزن بدن، فشارخون و سطوح سرمی کلسترول و آنزیمهای کبدی در زنان سالمند دارای سندرم متابولیک
زهرا
نورالهی
دکتر وحید
ولیپور دهنو
دکتر رسول
اسلامی
مقدمه: سبک زندگی غیرفعال، یک عامل خطر بسیار مهم برای توسعه بسیاری از بیماریها از جمله سندرم متابولیک میباشد. در سنین پیری علاوه بر مشکلات ناشی از افزایش سن، برخی افراد سالمند دچار بیماری سندرم متابولیک میشوند که شیوع این سندرم در بین زنان بیشتر از مردان میباشد. شرایط متابولیکی بدن در پیدایش و پیشبرد این بیماری نقش عمدهای دارند، مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر 8 هفته تمرینات ایستگاهی بر وزن بدن، فشارخون و سطوح سرمی کلسترول و آنزیمهای کبدی در زنان سالمند دارای سندرم متابولیک در خرمآباد انجام شد. روشکار: این مطالعۀ نیمهتجربی در سال 1396 بر روی 18 زن سالمند دارای سندرم متابولیک در مرکز توانبخشی فرزانگان خرمآباد انجام شد. آزمودنیها ضمن انجام امور روزمره خود، در یک پروتکل 8 هفتهای تمرینات ایستگاهی شرکت کردند که 3 جلسه در هفته اجرا میشد. 24 ساعت قبل از اجرای پروتکل تمرینی و 48 ساعت پس از اتمام پروتکل تمرینی، نمونه خونی از آزمودنیها در حالت ناشتا گرفته شد. وزن بدن، فشار خون، کلسترول سرمی و آنزیمهای کبدی اندازهگیری شدند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 24) و آزمونهای کولموگروف-اسمیرنوف و تی همبسته انجام شد. میزانp کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد. یافتهها: نتایج کاهش معنیدار سطوح استراحتی سرمی AST (043/0=p) و کلسترول (033/0=p)، فشارخون سیستولی (001/0=p)، وزن بدن (001/0=p) و شاخص تودۀ بدنی (001/0=p) و کاهش غیرمعنادار سطوح سرمی ALT (487/0=p) در مقایسه با مقادیر پیشآزمون در زنان سالمند دارای سندرم متابولیک را نشان داد. نتیجهگیری: تمرینات ایستگاهی در زنان سالمند دارای سندرم متابولیک اثرات مفیدی بر سطوح سرمی AST، ALT و کلسترول دارد، همچنین فشارخون سیستولی و وزن بدن را کاهش میدهد، بنابراین میتواند تندرستی آنها را ارتقاء دهد.
آسپارتات آمینوترانسفراز
آلانین آمینوترانسفراز
تمرینات ایستگاهی
زنان سالمند
سندرم متابولیک
2019
04
21
63
72
https://ijogi.mums.ac.ir/article_13204_a841aa6a5628194651250f59557fca43.pdf
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1398
22
2
بررسی همبستگی تعداد زایمان با میزان تراکم استخوان در زنان: مرور سیستماتیک و متاآنالیز
مرضیه
ساعی قرهناز
فرزانه
رشیدی فکاری
ویدا
قاسمی
زهرا
کیانی
دکتر گیتی
ازگلی
مقدمه: پوکی استخوان یکی از مشکلات مهم سلامتی در زنان سراسر جهان میباشد، بر اساس شواهد موجود، زایمان میتواند نقش مهمی در تراکم استخوان زنان داشته باشد، لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین همبستگی تعداد زایمان با تراکم استخوان بهصورت مرور سیستماتیک و متاآنالیز انجام شد.
روشکار: در این مطالعه مرور سیستماتیک و متاآنالیز جهت یافتن مقالات، پایگاههای بینالمللی Cochran library، Scopus، PubMed و Web of Science با کلید واژههای Parity و Bone Mineral Density (BMD) یاBone Mineral Content یا bone density بدون اعمال محدودیت زمانی و با محدودیت زبان انگلیسی مورد جستجو قرار گرفتند. جهت بررسی کیفیت مقالات از چک لیست اوتا تعدیل شده برای مطالعات مقطعی استفاده شد. جهت بررسی سوگرایی از Egger's test و Funnel plot و جهت بررسی هتروژنیتی از شاخص I2 و Q-test استفاده شد. مقادیر فیشر ترانسفورماسیون برای مطالعات محاسبه شد.
یافتهها: در این مطالعه 1336 مقاله مورد بررسی اولیه قرار گرفتند و در نهایت 11 مقاله با 5141 نفر شرکتکننده وارد متاآنالیز شدند. در این مطالعه روند کاهش تراکم استخوان در مهرههای کمر، ران و لگن با تعداد بیش از 5 زایمان نسبت به زنان بدون سابقه زایمان مشاهده شد. در زنان نولیپار تراکم استخوان در مهرههای کمر (001/0>Phetrogeneity، 11/1-75/0:CI 95%، 93/0:M) ، در لگن (001/0=Phetrogeneity، 89/0-84/0:CI 95%، 86/0:M) و در ران (001/0>Phetrogeneity، 09/1-60/0:CI 95%، 84/0:M) بود. میانگین تراکم استخوان در زنان یائسه در ناحیه کمر و ران و لگن کمتر بود. میانگین تراکم استخوان در زنان قاره آفریقا در هر سه ناحیه بالاتر بود. بر اساس نتایج، همبستگی متوسط معکوسی بین میزان تراکم معدنی استخوان در مهرههای کمر (30/0-، 14/0-CI 95%) 22/0- و لگن (29/0-، 12/0-CI 95%) 21/0- با تعداد زایمان وجود داشت.
نتیجهگیری: میانگین تراکم استخوان در زنان نولیپار بیشتر است. بهطور کلی همبستگی منفی بین تراکم معدنی استخوان مهرههای کمر و لگن با پاریتی بالا وجود دارد، اما بهدلیل هتروژنیته بالا در زیرگروههای آنالیز شده، انجام مطالعات کوهورت پیشنهاد میشود.
تراکم معدنی استخوان
زایمان
متاآنالیز
2019
04
21
73
83
https://ijogi.mums.ac.ir/article_13205_d4bae9a50987c290bdf6002338c04e81.pdf
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1398
22
2
بررسی آگاهی، میزان و نحوه مصرف اسیدفولیک در بارداری و پیش بارداری: یک مرور نظاممند و متآنالیز
فاطمه
غفاری سردشت
دکتر افسانه
کرامت
مروارید
ایرانی
مقدمه: اسیدفولیک، یک ماده مغذی مهم برای حفظ و ارتقاء سلامت محسوب میشود و کمبود اسیدفولیک در دوران بارداری احتمال سقط خودبهخودی جنین، نقص لوله عصبی، پرهاکلامپسی، دکولمان جفت، زایمان زودرس، وزن کم هنگام تولد و کمخونی را افزایش میدهد و بسیاری از موارد ذکر شده، از طریق افزایش دریافت اسیدفولیک در بارداری و پیش بارداری قابل پیشگیری است. مطالعه حاضر با هدف تعیین سطح آگاهی و میزان مصرف اسیدفولیک در بارداری و پیش بارداری بهروش متاآنالیز انجام شد.
روشکار: در این مطالعه مرور سیستماتیک و فراتحلیل (متاآنالیز) به منظور یافتن مقالات مرتبط، مجلات فارسی و انگلیسی زبان نمایه شده در SID، Iranmedx، Irandoc، Magiran، Scopus و Pubmed با استفاده از کلید واژههای Mesh تا اول مرداد سال 1397 مورد جستجو قرار گرفتند. جهت بررسی ناهمگنی در مطالعات از شاخص I2 استفاده شد. دادهها با روش متاآنالیز و با استفاده از مدل اثرات تصادفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: از بین 2366 مقاله یافت شده در جستجوی اولیه، تعداد 16 مطالعه برای مرور سیستماتیک و متاآنالیز انتخاب گردید. در متاآنالیز انجام شده با توجه به مدل اثرات تصادفی بهدلیل میزان ناهمگنی 97%، حیطه شنیدن نام اسیدفولیک توسط زنان 8/84% (1/90-5/77)، آگاهی زنان از نقش اسیدفولیک 2/37% (1/48-5/27)، آگاهی از زمان مصرف اسیدفولیک 3/27% (3/39-9/17)، آگاهی از دوز صحیح مصرف اسیدفولیک 2/75% (2/84-3/63)، مصرف اسیدفولیک در بارداری 74% (6/81-2/65)، مصرف اسیدفولیک در قبل از بارداری 3/18% (9/25-6/12)، مصرف منظم 47% (3/90-8/7) و مصرف نامنظم اسیدفولیک در مجموع 9/40% (7/82-1/9) برآورد شد.
نتیجهگیری: سطح آگاهی زنان سنین باروری نسبت به مکمل اسیدفولیک و نقش ارزنده آن در بارداری مطلوب نمیباشد. از آنجا که پرسنل بهداشتی بهعنوان مهمترین منبع کسب اطلاعات در زمینه مصرف اسیدفولیک شناخته شدهاند، لذا اهتمام بیشتر آنان در این رابطه کمک شایانی به افزایش سطح آگاهی زنان مینماید.
آگاهی
اسیدفولیک
ایران
سنین باروری
عملکرد
متاآنالیز
مرور سیستماتی
2019
04
21
84
95
https://ijogi.mums.ac.ir/article_13206_0895dc987dddae40695cdcd96b826f0c.pdf
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
IJOGI
1680-2993
1680-2993
1398
22
2
گزارش یک مورد حاملگی خارج رحمی بینابینی (کورنهآ) با جفت اینکرتا در نیمه دوم بارداری
دکتر زهرا
یزدی
دکتر حورا
آموزگار
دکتر زهره
خلجینیا
مقدمه: حاملگی بینابینی، یک نوع حاملگی خارج رحمی خطرناک و پرچالش است که شناسایی زودهنگام آن با وجود روشهای تشخیصی متفاوت، بسیار مشکل و گمراه کننده است. این نوع حاملگی خارج رحمی تمایل به خونریزی شدید دارد؛ بهطوریکه تشخیص نادرست منجر به تهدید زندگی بیمار میشود. در این مطالعه یک مورد حاملگی خارج رحمی بینابینی (کورنهآ) با جفت اینکرتا در نیمه دوم بارداری معرفی میشود.
معرفی بیمار: در این گزارش، خانمی 23 ساله گروید 2 با سابقه سزارین قبلی، 23 هفته بارداری با شکایت درد شکم، تهوع و استفراغ بعد از مقاربت به مرکز آموزشی درمانی ایزدی مراجعه نمود. بیمار با توجه به افت علائم حیاتی، اولیگوری و تندرنس ژنرالیزه و گزارش سونوگرافی مبنی بر وجود خون داخل شکم، به اتاق عمل منتقل شد. در سمت چپ، حاملگی خارج از رحم کورنه که پاره شده بود، همراه با بیرونزدگی جفت قابل مشاهده بود. جنین خارج شد، اما جفت در محل کورنه تا سرویکس و تا لیگامان پهن دستاندازی کرده بود. با توجه به اینکرتا بودن جفت، هیسترکتومی انجام شد. در نهایت تشخیص و درمان فوری، جان بیمار را نجات داد. بررسی پاتولوژی نفوذ جفت واینکرتا را نشان داد.
نتیجهگیری: حاملگی خارج رحمی بینابینی، جزء بیماریهای نادر میباشد. با توجه به این که حاملگی بینابینی در محل غنی از عروق واقع شده است، هر نوع پارگی میتواند منجر به خونریزی فاجعهآمیز و تهدیدکننده حیات شود، بنابراین حاملگی بینابینی نیازمند تشخیص دقیق و درمان فوری است. درمان مداخلهای مناسب و بهموقع موجب جلوگیری از عوارض جدی و کاهش موربیدیته و مورتالیته مادر میشود.
بارداری کورنهآ
جفت اینکرتا
حاملگی خارج رحمی
لاپاراتومی
2019
04
21
96
101
https://ijogi.mums.ac.ir/article_13207_2737b412e9cdfc058d9da2f60a6017d3.pdf