per
Mashhad University of Medical Sciences
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
1680-2993
2008-2363
2014-08-23
17
112
1
6
10.22038/ijogi.2014.3316
3316
Original Article
پیامدهای مادری ناشی از دریافت سولفات منیزیم و نیفدیپین درمهارزایمان زودرس
Maternal outcomes caused by receiving magnesium sulfate to suppress preterm labor
فهیمه صحتی شفایی
1
فرشته فرتاش
fereshtefartash@gmail.com
2
مرتضی قوجازاده
as4007@yaoo.com
3
زهرا فردی آذر
fardiazarz@tbzmed.ac.ir
4
استادیار گروه مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی تبریز، تبریز، ایران.
کارشناس ارشد مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی تبریز، تبریز، ایران.
استادیار گروه فیزیولوژی، مرکز تحقیقات سلامت باروری زنان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تبریز، تبریز، ایران.
استاد گروه زنان زایمان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تبریز، تبریز، ایران.
مقدمه: امروزه درصد بالایی از زنان باردار دچار زایمان زودرس می شوند که این مسأله باعث به وجود آمدن مشکلات متعدد برای مادر و نوزاد نارس او می شود. زنانی که دچار پره ترم لیبر می شوند جهت جلوگیری از انقباضات رحمی معمولاً توسط ترکیبات دارویی خاصی تحت درمان قرار میگیرند. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تأثیر سولفات منیزیم و نیفدیپین بر مهار زایمان زودرس و عوارض مادری ناشی از تجویز سولفات منیزیم و نیفدیپین انجام شد. روش کار: این مطالعه کارآزمایی بالینی مداخلهای در سال1391 بر روی 80 زن باردار مراجعه کننده به مراکز آموزشی- درمانی الزهراء و طالقانی تبریز انجام شد. به یک گروه سولفات منیزیم و همزمان قرص پلاسبو به جای نیفدیپین داده شد. در گروه دیگر قرص نیفدیپین و همزمان سرم رینگر به عنوان پلاسبو انفوزیون شد. ابزار گردآوری دادهها، چک لیست و فرم پارتوگراف بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS(نسخه 15) و آزمون های آماری تی مستقل، کای دو و کولموگروف-اسمیرنوف انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد. یافته ها: انقباضات رحمی و روند زایمان در 35 نفر(5/87%) از گروه نیفدیپین و 19 نفر (5/47%) از گروه سولفات منیزیم مهار شد (001/0>p). افزایش ضربان قلب مادر در 27 نفر (5/67%) از گروه نیفدیپین و دیسپنه در 26 نفر (65%) از گروه سولفات منیزیم وجود داشت. در گروه نیفدیپین بعد از زایمان، عارضه ای مشاهده نشد ولی در گروه سولفات منیزیم، 3 مورد آتونی و 2 مورد دکولمان مشاهده شد (09/0=p). دو گروه از نظر نوع زایمان تفاوت معنی داری نداشتند (7/0=p).
Introduction: Nowadays, a high percentage of pregnant women experience preterm labor. This causes a lot of problems for mother and her premature infant. Women who experience preterm labor are usually treated with a certain drug compounds to prevent uterine contractions. This study was performed aimed to compare the effects of magnesium sulfate and nifedipine on inhibition of preterm labor and maternal complications caused by administration of magnesium sulfate and nifedipine. Methods: This Interventional control trial study was performed on 80 pregnant women referring to Tabriz medical-training centers of Taleghani and Alzahra in 2012. One group was given sulfate magnesium and simultaneously received a placebo instead of nifedipine. The other group was given Nifedipine tablet and simultaneously, serum ringer was infused as placebo. Data collection tools consisted of checklist and patrograph form. Data was analyzed using SPSS software (version 15), and t-independent, chi-square, test, and Kolmogorov-Smirnov tests. PResults: Uterine contractions and labor progress was suppressed in 35 cases (87.5%) of Nifedipine group and 19 (47.5%) of sulfate magnesium group (P=?). Maternal tachycardia was observed in 27 cases (67.5%) of Nifedipine group and dyspnea in 26 (65%) of sulfate magnesium group. After delivery, no complication was observed in Nifedipine group, but 3 cases of uterine atony and 2 cases of the placenta abruption was occurred in sulfate magnesium group (P=?). Two groups were not significantly different in terms of delivery mode (P=0.7). Conclusion: Nifedipine is more effective than sulfate magnesium to suppress preterm labor and has less side effects. Therefore, Nifedipine can be a better alternative in the treatment of preterm labor.
https://ijogi.mums.ac.ir/article_3316_a14043aeb6228cd12b47acf58ec11351.pdf
زایمان زودرس
نوزاد نارس
نیفدیپین
سولفات منیزیوم و پیامدهای مادری
Nifedipine
Maternal outcomes
premature infant
Preterm Labor
Sulfate magnesium
per
Mashhad University of Medical Sciences
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
1680-2993
2008-2363
2014-08-23
17
112
7
14
10.22038/ijogi.2014.3318
3318
Original Article
بررسی ارتباط سبک زندگی با کیفیت خواب در زنان یائسه
Evaluation of the relationship between lifestyle and quality of sleep in postmenopausal women
صدیقه اظهری
azharis@mums.ac.ir
1
محبوبه قربانی
ghorbani.mahboobeh@gmail.com
2
حبیب الله اسماعیلی
esmailyh@mums.ac.ir
3
مربی گروه مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
مربی گروه مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی، بجنورد، ایران.
دانشیار گروه آمار زیستی و اپید میولوژی، مرکز تحقیقات علوم بهداشتی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
مقدمه: سبک زندگی، یکی از عوامل مؤثر بر سلامت است و در صورتی که ناسالم باشد، می تواند باعث بروز بیماری و ایجاد مشکلات مزمن در زنان یائسه شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط سبک زندگی با کیفیت خواب در زنان یائسه انجام شد. روش کار: این مطالعه مقطعی در سال 1391 بر روی 400 زن یائسه مراجعه کننده به درمانگاه های زنان مراکز آموزشی شهر مشهد انجام شد. ابزار مطالعه شامل پرسشنامه سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت و پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبرگ بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون، تی تست، آنالیز واریانس یک طرفه و رگرسیون خطی انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد. یافته ها: بیش ترین نمره ابعاد رفتاری سبک زندگی مربوط به رشد معنوی و مسئولیت پذیری در برابر سلامت و کمترین نمره، مربوط به فعالیت فیزیکی بود. بین نمره کل کیفیت خواب با تغذیه (0/127- =r،ا 011/0 =p)، مدیریت استرس (171/0- =r،ا 001/0 =p) و نمره کل سبک زندگی (159/0=p،ا 001/0 =r)، همبستگی معکوس و معنی داری وجود داشت. نتیجه گیری:سبک زندگی سالم باعث بهبود کیفیت خواب در زنان یائسه می شود.
Introduction: Lifestyle is one of the factors affecting on health, and if it be unhealthy, it can cause diseases and chronic problems in postmenopausal women. This study was performed with the aim to determine the relationship between lifestyle and quality of sleep in postmenopausal women. Methods: This cross-sectional study was performed in 2012 on 400 postmenopausal women referring to Women's clinics of training centers in Mashhad. The study tools included health-promoting lifestyle questionnaire and Pittsburgh Sleep Quality. Data was analyzed using SPSS software (version 16), and Pearson correlation coefficient, t-test, ANOVA, and linear regression tests. PResults: The highest score of the behavioral aspects of lifestyle was related to spiritual growth and responsibility for health and the lowest score was related to physical activity. There was a significant inverse correlation between total scores of sleep quality and nutrition (P=0.011, r=-0.127), stress management (P=0.001, r=-0.171), and total score of lifestyle (P=0.001, r=-0.159). Conclusion: Healthy lifestyle improves quality of sleep in postmenopausal women
https://ijogi.mums.ac.ir/article_3318_8a24730fb545a00c15bc2c2f7288c655.pdf
سبک زندگی
کیفیت خواب
یائسگی
lifestyle
Menopause
Quality of sleep
per
Mashhad University of Medical Sciences
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
1680-2993
2008-2363
2014-08-23
17
112
15
19
10.22038/ijogi.2014.3324
3324
Case report
گزارش یک مورد لنفوم غیر هوچکین اولیه تخمدان
Primary non-Hodgkin ovarian lymphoma: a case report
فاطمه همایی شاندیز
homaeef@mums.ac.ir
1
علی عمادی طرقبه
emadita1@mums.ac.ir
2
زهره یوسفی
yousefiz@mums.ac.ir
3
نوریه شریفی
sharifin@mums.ac.ir
4
امیرحسین جعفریان
5
پروانه دهقان
dehghanp901@mums.ac.ir
6
پیام ایزدپناهی
7
دانشیار گروه رادیوتراپی انکولوژی، مرکز تحقیقات جراحی سرطان، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
دستیار گروه رادیوتراپی انکولوژی، مرکز تحقیقات جراحی سرطان، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
استاد گروه زنان و مامایی، مرکز تحقیقات اختلالات تخمگ گذاری، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
دانشیار گروه آسیب شناسی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
استادیار گروه آسیب شناسی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
دستیار گروه رادیوتراپی انکولوژی، مرکز تحقیقات جراحی سرطان، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
دستیار گروه رادیوتراپی انکولوژی، مرکز تحقیقات جراحی سرطان، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
مقدمه: لنفوم غیر هوچکین اولیه تخمدان به ویژه نوع سلول T، بیماری بسیار نادری است که در گروه تومورهای بدخیم سلول گردکوچک طبقه بندی می شود. دراین تومورها جهت تعیین نوع تومور اولیه، انجام بررسی های کامل در مورد بیمار و بیماری و نیز استفاده از روشهای تشخیصی تکمیلی بافت شناسی از جمله ایمونوهیستوشیمی، ایمونوفنوتایپینگ با استفاده از فلوسیتومتری، RT-PCR (ترانس کریپتاز معکوس- راکسیون زنجیره پلی مراز)-FISH(هیبریداسیون در جای فلورسنت) - میکروسکوپ الکترونی و روش های ژنتیک مولکولی بسیار تعیین کننده است. این مطالعه با هدف نشان دادن اهمیت انجام بررسی های تکمیلی در بیماران باتشخیص تومور سلول بدخیم گرد کوچک در تخمدان انجام شده است. گزارش مورد: در این گزارش، خانمی 31 ساله با شکایت درد شکم و تشخیص توده تخمدانی بررسی شده است. بیمار در سیر بررسی، چند تشخیص اولیه داشته ولی در نهایت با بررسی تکمیلی ایمونوهیستوشیمی، تشخیص نهایی لنفوم سلول T تخمدان اثبات و درمان براساس آن انجام شد. نتیجه گیری:تومورهای بدخیم سلول گردکوچکتخمدان نیاز به بررسی های تکمیلی بافت شناسیمتعدد جهت اثبات تشخیص قطعی و طراحی درمان صحیح دارند.
Introduction: Primary ovarian non- Hodgkin lymphoma especially T-cell type is a very rare disease which is classified in the group of malignant small round cell tumors. In these tumors, for detection of primary tumor type, it is very crucial to perform more evaluation of the patient and disease, and also using of further pathologic cytologic methods such as immunohistochemistry, immunophenotyping by flow cytometry, RT-PCR (reverse transcriptase- polymerase chain reaction), FISH (flurescent in situ hybridization), electron microscopic approach and molecular genetics methods. This study was performed with the aim to demonstrate the importance of complement evaluations in patients with diagnosis of malignant small round cell tumor of ovary. Case report: In our report, a 31-years old woman with complaint of abdominal pain and diagnosis of ovarian mass has been evaluated. During evaluation process, she had several primary diagnosis, but eventually, with complement evaluation of immunohistochemistry, the final diagnosis of ovarian T-cell lymphoma was confirmed and based on it, treatment was performed. Conclusion: Malignant small round cell tumors in ovary need to several complement pathologic evaluations for confirmingofdefinitive diagnosis and planning of correct treatment.
https://ijogi.mums.ac.ir/article_3324_8290ec7ebd334f15a5d6e78dc515faf1.pdf
سارکوم استرومای آندومتر
تومور سلول کوچک
تومور سلول گرانولوزا
لنفوم سلول T اولیه تخمدان
Endometrial stromal sarcoma
Granulosa cell tumor
Primary ovarian T-cell lymphoma
Small cell tumor