per
Mashhad University of Medical Sciences
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
1680-2993
2008-2363
2014-04-21
17
97
1
8
10.22038/ijogi.2014.2824
2824
Original Article
مقایسه بی حسی اسپاینال با پتیدین و اپی دورال با بوپی واکائین در زایمان بی درد: یک کارآزمایی بالینی
Comparison of Spinal Anesthesia with Pethidine and Epidural Anesthesia with Bupivacaine in Pain Relief of Labor: A Clinical Trial
محمد فروزش فرد
Mff45@yahoo.com
1
صنم مرادان
smgyn42595@hotmail.com
2
راهب قربانی
ghorbani_raheb@yahoo.com
3
بابک حسین زاده
4
هدی شاه حسینی
5
دانشیار گروه بیهوشی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی سمنان، سمنان، ایران.
دانشیار گروه زنان و مامایی، مرکز تحقیقات خونریزی های غیر طبیعی رحم، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی سمنان، سمنان، ایران.
دانشیار گروه پزشکی اجتماعی، مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی سمنان، سمنان، ایران.
استادیار گروه بیهوشی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی سمنان، سمنان، ایران.
پزشک عمومی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی سمنان، سمنان، ایران.
مقدمه: درد زایمان واژینال یکی از شدیدترین درد هایی است که زنان در طول حیات خود تجربه می کنند و می تواند اثرات بدی روی مادر و جنین داشته باشد و شناخت بهتر عوارض و کاهش شدت درد در روش های مختلف بیهوشی ناحیه ای که در زایمان واژینال قابل استفاده است، ضروری به نظر می رسد. لذا مطالعه حاضر با هدف ارزیابی بی حسی اسپاینال و اپی دورال از نظر عوارض، نتایج و قدرت دردزادیی در زایمان واژینال انجام شد. روش کار: این مطالعه کارآزمایی بالینی در سال 1392 بر روی50 بیمار بستری در بیمارستان امیر شهر سمنان انجام شد. برای تمام بیماران یک راه وریدی مجزا گرفته شد و حدود 1000-500 سی سی سرم رینگر انفوزیون شد. بیماران در دو گروه بیهوشی اسپاینال و اپیدورال قرار گرفتند. وقتی دیلاتاسیون دهانه رحم به 4 سانتی متری رسید، در گروه اول 10 میلی گرم متوکلوپرامید و 8 میلی گرم دگزامتازون، به صورت داخل وریدی تزریق شد و سپس مقدار 25 میلی گرم پتیدین + 5/1 سی سی دکستروز 10% که مجموعاً حجم 2 سی سی دارد، در فضای ساب آراکنوئید تزریق شد و در گروه دوم، دوز بولوس بوپی واکائین 125/0 درصد به میزان 15 در فضای اپیدورال سی سی و سوفنتانیل 10 میکروگرم (2 سی سی) در 3 دوز منقسم به فاصله های 5 دقیقه در فضای اپیدورال تزریق شد. شدت درد، علائم حیاتی، عوارض، قدرت عضلانی، آپگار نوزاد و رضایت مندی بیماران ثبت شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمون های کولموگروف - اسمیرنوف، تی، من ویتنی، کای اسکوئر و فیشر انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد. یافته ها: در تمام دقایق ثبت شده، شدت درد در گروه دریافت کننده پتیدین کمتر بود. رضایت مندی زنان باردار در گروه بی حسی اسپاینال با پتیدین بیشتر بود (0001/0<p). هیچ یک از زنان گروه دریافت کننده پتیدین دچار تهوع، استفراغ، خارش و اختلالات همودینامیک نشدند. نتیجه گیری: استفاده از پتیدین داخل نخاعی، بی دردی بسیار خوبی در حین زایمان طبیعی ایجاد می کند و قدرت حرکت بیمار را خیلی کم تحت تأثیر قرار می دهد. این روش، عوارض نسبتاً کمی دارد که قابل پیش بینی است و عوارض تأخیری و دپرسیون تنفسی ندارد.
Introduction: Labor pain during normal vaginal delivery is one of the most severe pain conditions that women experience during their life and have unpleasant effects on mothers and their fetuses. So, it is necessary to be familiar with power of decrease of pain and complications of different ways are used for labor pain relief. This study was performed aimed to assess the side effects, outcomes and pain relief rate of spinal and epidural anesthesia in vaginal delivery. Methods: This clinical trial was performed in 2013 on 50 patients hospitalized in Amir hospital of Semnan, Iran. An intravenous catheter was inserted for all patients and 500-1000 cc serum Ringer infused. The patients were divided into two groups of spinal and epidural anesthesia. When the cervix dilated 4 cm, in first group 10 mg metoclopramide and 8 mg dexamethasone were injected intravenously, and then 25 mg pethidine plus 1.5 cc Dextrose 10% (totally 2cc) were injected in subarachnoid space. In second group, a bolus of 15 cc of 0.125% bupivacaine plus 10 microgram sufentanil (2cc) in 3 divided doses every 5 minutes were injected in epidural space. The pain score, vital signs, side effects, muscular tone, Apgar score and patients' satisfaction were evaluated. Data were analyzed by SPSS software (version 16), Kolmogorov-Smirnov, t-test Mann-Whitney, chi-square and Fisher exact tests. P value less than 0.05 was considered significant. Results: During all recorded times, the pain severity was less in the group received pethidine. The level of satisfaction was more in spinal group (p<0.001). None of the patients in spinal group had nausea, vomiting, itching and hemodynamic instability. Conclusion: Spinal administration of pethidine provides good pain relief with less muscular tone disturbance. This method has rare and predictable side effects and has no late side effects and respiratory depression.
https://ijogi.mums.ac.ir/article_2824_1a99adc40e9a735e2cc49f592c26ce54.pdf
بوپی واکائین
بی دردی اپیدورال
پتیدین
تزریق داخل نخاعی
Analgesia/Epidural
Bupivacaine
Infusions/Spinal
Meperidine
per
Mashhad University of Medical Sciences
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
1680-2993
2008-2363
2014-04-21
17
97
9
17
10.22038/ijogi.2014.2825
2825
Original Article
بررسی رابطه بین ابعاد کمال گرایی با عملکرد جنسی زنان نابارور
The Relationship between Perfectionism and Sexual Function in Infertile Women
حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف
1
شیوا زارع زاده خیبری
zarezade.shiva@yahoo.com
2
معصومه حروف قناد
ghanadmasume@yahoo.com
3
محمدابراهیم حکم آبادی
ebi.hokmabady@gmail.com
4
استاد گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران.
دانشجوی کارشناسی ارشد مشاوره خانواده، دانشکده روان شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد قوچان، قوچان، ایران.
کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران.
مقدمه: ناباروری با استرس فیزیکی و روان شناختی و نیز کمال گرایی اغلب با خود ارزیابی های انتقادی همراه است. بنابراین هر دوی این مؤلفه ها با افزایش استرس، باعث اختلالاتی در عملکرد جنسی می شوند. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه کمال گرایی با عملکرد جنسی زنان نابارور شهر مشهد انجام شد. روش کار: این مطالعه همبستگی- توصیفی در سال91 بر روی 200 زن نابارور مراجعه کننده به مراکز ناباروری مشهد انجام شد. افراد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. افراد با استفاده از مقیاس کمال گرایی (MPS) و پرسشنامه شاخص عملکرد جنسی زنان (FSFI) مورد آزمون قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 16) و روش های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام شد. میزان p کمتر از 001/0 معنی دار در نظر گرفته شد. یافته ها: بین ابعاد کمال گرایی (خودمدار، دیگرمدار و جامعه مدار) با عملکرد جنسی زنان نابارور، ارتباط منفی و معناداری وجود داشت (001/0>p)؛ یعنی هرچه میزان کمال گرایی افزایش یابد، میزان عملکرد جنسی در زنان نابارور کاهش می یابد. در تعامل ابعاد کمال گرایی، کمال گرایی جامعه مدار پیش بینی کننده معنادارتری برای عملکرد جنسی بود (014/0=p). نتیجه گیری: ابعاد کمال گرایی به خصوص جامعه مدار باعث می شود تا زنان نابارور علاوه بر استرس هایی که به دلیل ناباروری خود تحمل می کنند، تحت تأثیر تنش افزونی به دلیل افکار کمال گرایانه خود قرار گیرند. بنابراین اضطراب بیشتر، منجر به افت عملکرد جنسی آن ها می شود.
Introduction: Infertility is accompanied by physical and psychosocial stress and perfectionism is accompanied by overly critical self and others' evaluations. So, these two factors may cause sexual disorders by increasing the stress. The main aim of this study was to determine the relationship between perfectionism and sexual function of infertile women in Mashhad, Iran. Methods: This correlation-descriptive study was conducted in 2012 on 200 infertile women were selected by availability sampling method from infertility centers of Mashhad, Iran. Women were examined with multiple perfectionism scale (MPS) and Female Sexual Function Index (FSFI). Data were analyzed by SPSS software version 16, regression analysis and Pearson correlation tests. P value less than 0.001 was considered significant. Results: The different aspects of perfectionism (self-oriented, other-oriented and socially prescribed perfectionism) had significant negative relationship with sexual function in infertile women (p<0.001); the more perfectionism make less sexual function in infertile women. In addition among of different aspects of perfectionism, socially prescribed perfectionism has more significant relationship with sexual function (p=0.014). Conclusion: Different aspects of perfectionism, especially socially prescribed perfectionism lead infertile women to have more stress and the stress threatens women’s sexual function.
https://ijogi.mums.ac.ir/article_2825_3a51ce8673e13110ccdf984754f6805a.pdf
کمال گرایی
زنان
عملکرد جنسی
ناباروری
Infertility
Perfectionism
Sexual function
Women
per
Mashhad University of Medical Sciences
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
1680-2993
2008-2363
2014-04-21
17
97
18
27
10.22038/ijogi.2014.2826
2826
Original Article
بررسی تأثیر آموزش خود مراقبتی معنوی بر تحمل پریشانی مادران نوزادان نارس بستری در بخش مراقبت ویژه نوزادان
Investigating the Effects of Spiritual Self-Care Training on Psychological Stress of Mothers with Preterm Infants Admitted in Neonatal Intensive Care Unit
طیبه ریحانی
reyhanit@mums.ac.ir
1
زهره سخاوتپور
sekhavatz901@gmail.com
2
محمد حیدرزاده
3
سید مهدی موسوی
smmousavi110@yahoo.com
4
سید رضا مظلوم
mazlom@mums.ac.ir
5
مربی گروه پرستاری کودکان، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
دانشجوی کارشناسی ارشد مراقبت ویژه نوزادان، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
دانشیار گروه نوزادان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تبریز، تبریز، ایران.
دانشجوی دکترای مراقبت معنوی، مرکز تحقیقات سرطان، دانشگاه شهید بهشتی تهران، تهران، ایران.
دانشجوی دکترای پرستاری، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
مقدمه: تأثیر آسیب زای تولد زود هنگام نوزاد بر مادر، توانایی او را برای تفکر مختل میکند. با توجه به اینکه معنویت به عنوان یک پایگاه مستحکم می تواند یک عامل قوی در کنترل شرایط پرتنش باشد، مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش خود مراقبتی معنوی بر تحمل پریشانی مادران دارای نوزاد نارس در بخش مراقبت ویژه نوزادان انجام شد. روش کار: این مطالعه کارآزمایی بالینی در سال 1392 بر روی 60 نفر از مادران دارای کودک نارس در بیمارستانهای ام البنین (س) و قائم (ع) شهر مشهد انجام شد. افراد در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. هر دو گروه در ابتدا و انتهای مطالعه و زمان پیگیری، پرسشنامه مقیاس تحمل پریشانی را تکمیل کردند. سپس به مدت 14 روز (هر روز به مدت 15 دقیقه) تحت آموزش آگاهی افزایی در رابطه با شرایط نوزاد قرار گرفتند، با این تفاوت که مادران در گروه مداخله علاوه بر آگاهی افزایی در رابطه با شرایط نوزاد، تحت آموزش خود مراقبتی معنوی در 6 جلسه، به صورت یک روز در میان به مدت 45 دقیقه قرار گرفتند. پیگیری 2 هفته بعد و به صورت تلفنی و هفتهای2 بار انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS (نسخه 16) و آزمونهای آماری کولموگروف– اسمیرنوف، شپیروویلک، تحلیل واریانس با مقادیر تکراری، تی مستقل و کای اسکوئر انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد. یافته ها: میانگین نمره تحمل پریشانی در مرحله قبل از مداخله در گروه کنترل 6/7±5/38 و در گروه مداخله 2/7± 4/35 بود که بر اساس نتایج آزمون تی مستقل، دو گروه از این نظر همگن بودند (112/0=p). پس از مداخله میانگین نمره تحمل پریشانی در گروه کنترل 0/7± 7/33 و در گروه مداخله 7/6±9/41 بود که بر اساس نتایج آزمون تی مستقل، تحمل پریشانی پس از مداخله نسبت به قبل از مداخله افزایش معنی داری داشت (000/0=p). در مرحله پیگیری نمره تحمل پریشانی گروه کنترل 7/7±1/39 و در گروه مداخله 4/6±2/42 بود که بر اساس نتایج آزمون تی مستقل، تحمل پریشانی دو گروه از لحاظ این متغیر در زمان پیگیری تفاوت معنی داری نداشت (106/0=p). نتیجه گیری: آموزش خود مراقبتی معنوی باعث کاهش تنیدگی روانی و افزایش تحمل پریشانی مادران دارای نوزاد نارس در بخش مراقبت ویژه نوزادان میشود.
Introduction: Stress resulting from premature delivery and its special care harms the mother psychologically and physically vastly and has a negative impact on psychological stress of the mothers. The present study investigated the effects of spiritual self-care training on the psychological stress of the mothers with premature infants admitted in neonatal intensive care unit. Methods: This clinical trial was conducted in 2013 on 60 mothers of preterm infants in Omolbanin and Ghaem hospitals of Mashhad, Iran. Mothers were divided into two groups of intervention and control. The mothers of two groups filled DTS (depression-tension-stress) form at the first, the end and the follow up period. They were trained for 14 days (15 minutes/day) to know more about the babies' condition. The intervention group also received spiritual self-care education for 6 sessions as 45 minutes/every other day. We followed up after two weeks by calling them twice a week. Data were analyzed by SPSS software version 16, Kolmogorov-Smirnov, Shapiro Wilk, analysis of variance with repeated measures, independent t-test and chi-square tests. P value less than 0.05 was considered significant. Results: Mean of DTS scores before the intervention was 38.5±7.6 in control group and 35.4±7.2 in intervention group and independent t-test shows no significant difference in DTS between two groups (p=0.112). After the intervention, mean of DTS was 33.7±7.0 in control group and 41.9±6.7 in intervention group and independent t-test shows significant difference in DTS before and after the intervention (p=0.000). At follow up period, mean of DTS was 39.1±7.7 in control group and 42.2±6.4 in intervention group that was not statistically significant between both groups (p=0.106) Conclusion: Spiritual care training decreasespsychological stress and improves quality of life in mothers of premature infants admitted in neonatal intensive care unit.
https://ijogi.mums.ac.ir/article_2826_de06309c9ed771b7d2f516c2fdbbcd46.pdf
استرس
کیفیت زندگی
تحمل پریشانی
مادران
مراقبت معنوی
نوزاد نارس
Infant/Premature
Quality of life
mothers
Spiritual Therapies
Stress/Psychological