per
Mashhad University of Medical Sciences
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
1680-2993
2008-2363
2013-02-19
15
42
1
6
10.22038/ijogi.2013.569
569
Original Article
مقایسه میزوپروستول رکتال و واژینال در ختم بارداری های سه ماهه اول در بیماران با سابقه قبلی عمل جراحی رحمی
Comparison between Rectal Misoprostol and Vaginal Misoprostol for First Trimester Termination of Pregnancy in Patients with Previous Uterus Surgery
صدیقه آیتی
1
فاطمه وحید رودسری
VahidroodsariF@mums.ac.ir
2
ملیحه بانوی
3
محمدتقی شاکری
4
ازهار برهمت
5
دانشیار گروه زنان و مامایی، مرکز تحقیقات سلامت زنان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
دانشیار گروه زنان و مامایی، مرکز تحقیقات سلامت زنان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
رزیدنت زنان و مامایی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
دانشیار گروه پزشکی اجتماعی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
کارشناس مامایی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
مقدمه: سقط القاء شده، به معنای ختم بارداری به روش طبی یا جراحی قبل از قابلیت حیات در جنین به دلایل جنینی و مادری می باشد. اخیراً درمان های دارویی به دلیل عوارض جراحی متداول تر شده است. در این میان، میزوپروستول کاربرد وسیعی پیدا کرده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر میزوپروستول رکتال و واژینال در ختم بارداری های سه ماهه اول در بیماران با سابقه قبلی عمل جراحی رحمی انجام شد. روشکار: این مطالعه کارآزمایی بالینی در سال 1389 بر روی 80 زن باردار در سه ماهه اول بارداری با سابقه سزارین قبلی که جهت ختم بارداری به بیمارستان قائم مراجعه کرده بودند، انجام شد. بیماران به طور تصادفی در دو گروه میزوپروستول واژینال 800 میکروگرم و میزوپروستول رکتال 800 میکروگرم قرار گرفتند. نتایج از نظر پیامد سقط و پاسخ به درمان در دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار آماریSPSS (نسخه 5/11) و آزمون های کای اسکوئر، تی دانشجویی، من ویتنی و کروسکال والیس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد. یافتهها: میانگین سنی افراد گروه رکتال 9/5±41/29 سال و گروه واژینال 8/5±46/30 سال بود. سن بارداری در گروه رکتال 9/1±6/9 هفته و در گروه واژینال 3/2±7/9 هفته بود. در گروه میزوپروستول رکتال 6/84% و در گروه میزوپروستول واژینال 6/75% از محصولات بارداری به طور کامل دفع شد. 6 نفر (4/15%) در گروه رکتال و 10 نفر (4/24%) در گروه واژینال نیاز به کورتاژ داشتند. دو گروه از نظر عوارضی نظیر تب (361/0=p)، تهوع (814/0=p)، اسهال (676/0=p)، لرز (890/0=p)، نیاز به مسکن (258/0=p) و نیاز به ترانسفوزیون (971/0=p) تفاوت معنی داری نداشتند و هیچ موردی از پارگی رحم مشاهده نشد. نتیجهگیری: میزوپروستول به هر دو روش رکتال و واژینال برای سقط طبی در سه ماهه اول بارداری در افرادی که سابقه زایمان به روش سزارین دارند، مؤثر می باشد.
Introduction: Induced abortion is a medical or surgical termination of pregnancy before fetal viability for maternal or fetal indication. Recently, medical treatment has been more commonly used due to surgical complications. In this context, misoprostol has been widely prescribed. The aim of this study is to compare rectal misoprostol and vaginal misoprostol for first trimester termination of pregnancy in patients with previous uterus surgery. Methods: This clinical trial study was conducted on 80 pregnant women at first trimester of pregnancy with history of previous cesarean section who referred for pregnancy termination to Ghaem hospital of Mashhad, Iran in 2010. They were randomly divided into two groups of misoprostol 800 microgram vaginal and 800 microgram rectal. The complication and outcomes of abortion were evaluated in two groups. Data were analyzed by SPSS software version 11.5, chi-square, t-student, Mann-Whitney and Kruskal-Wallis tests. P value less than 0.05 was considered significant. Results: Mean age of patient in rectal group was 29.41±5.9 years and 30.46±5.8 years in vaginal group. Mean gestational age was 9.6±1.9 weeks in rectal group and 9.7±2.3 weeks in vaginal group. Complete evacuation occurred in 84.6% of cases in rectal group and 75.6% of patients in vaginal group. 6 patients (15.4%) in rectal group and 10 cases (24.4%) in vaginal group needed to undergo curettage. No significant differences were observed between two groups in terms of fever (p=0.361), nausea (p=0.814), diarrhea (p=0.676), chills (p=0.890), sedation (p=0.258) and need to transfusion (p=0.971) and no cases of uterus rupture was found. Conclusion: Both rectal and vaginal misoprostol is effective for medical termination of pregnancy in first trimester of pregnancy in patients with previous cesarean section.
https://ijogi.mums.ac.ir/article_569_a2cc76d4ba212182401c6872ddf23d8e.pdf
سزارین
سقط القاء شده
سه ماهه اول بارداری
میزوپروستول
Abortion/Induced
Cesarean section
Misoprostol
Pregnancy Trimester/First
per
Mashhad University of Medical Sciences
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
1680-2993
2008-2363
2013-02-19
15
42
7
12
10.22038/ijogi.2013.570
570
Original Article
بررسی ارتباط بیماری های پریودنتال با گروه های خونی ABO و سیستم Rh در زنان باردار
Relationship between Periodontal Diseases and ABO Blood Groups and Rh System in Pregnant Women
سورنا وهبی
ivsure1@gmail.com
1
مهدی اصلانی
2
استادیار گروه پریودنتیکس، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.
دندانپزشک عمومی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی قزوین، قزوین، ایران.
مقدمه: بیماری های پریـودنتال و به خصوص ژنـژیویت یا التهاب لثه، از جمله شایع ترین بیماری های دهان و دندان دوران بارداری است. با تـوجه به شیوع بالای این بیماری ها به خصوص در مادران باردار، به عنوان گروه در معرض خطر و ناشناخته بودن نقش گروه های خونی به عنوان عامل زمینه ساز احتمالی، مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین بیماری های پریـودنتال در زنان بـاردار و گروه های خونـی ABO، سیستم Rh و یـافتن ملاکی جهت غربـالگری اولیه در مراکز بهداشتی - درمانی کرج انجام شد. روشکار: این مطالعه تحلیلی در سال 1389 بر روی 800 نفر، شامل 200 زن باردار از هر یک از چهار گروه خونی AB، B، A و O در سه ماهه سوم بارداری که بـه مراکز بهداشت شهرستان کرج مراجعه کرده بودند، انجام شد. ضمن معاینه، لثه در دندان های 3، 9، 12، 19، 25 و 28 پروب شد و شاخص بیماری پریودنتال، شاخص تغییر یافته لثه و شاخص ساده شده بهداشت دهان بررسی شد. جهت بررسی ارتباط بیماری پریودنتال با گروه های خونی از آزمون کای اسکوئر استفاده شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد. یافتهها: در زنان باردار، وجود یا عدم وجود آنتی ژن A و B و عامل Rh با بیماری های پریودنتال و التهاب لثه ارتباطی نداشت. زنان باردار با Rh منفی، دارای کمترین میزان از دست رفتن چسبندگی (2/16%) بودند. نتیجهگیری: زنان باردار با Rh مثبت به عنوان افراد در معرض خطر در نظر گرفته می شوند.
Introduction: Periodontal diseases, especially gingivitis, are the most common oral diseases during pregnancy. Regarding to high prevalence of periodontal diseases in pregnant women as a high risk group and unknown role of blood groups as a possible predisposing factor, this study was done to investigate the relationship between periodontal diseases and ABO blood groups and Rh system in pregnant women. Methods: This analytical study was carried out on 800 pregnant women (200 pregnant women in each ABO blood groups) in third trimester of pregnancy who were referred to Karaj health centers, Iran, 2010. During the examination, ultrasonographic probe was held in teeth 3, 9, 12, 19, 25 and 28. Periodontal disease index such as modified gingival index and simplified oral hygiene index were measured. Chi-square test was used to determine the relationship between periodontal diseases and ABO blood groups. P value less than 0.05 was considered significant. Results: There were no significant relationships between periodontal diseases and ABO blood groups and Rh system in pregnant women. Rh negative pregnant women had less periodontal attachment loss (16.2%). Conclusion: Rh positive pregnant women are considered as the high risk group.
https://ijogi.mums.ac.ir/article_570_c2cbf37f8fdeff035b2df113ebd6f2dc.pdf
بارداری
پریودونتیت
سیستم گروه خونی ABO
ABO Blood Group System
Periodontitis
pregnancy
per
Mashhad University of Medical Sciences
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
1680-2993
2008-2363
2013-02-19
15
42
13
22
10.22038/ijogi.2013.571
571
Review Article
خشونت خانگی در بارداری، پیامدها و راهکارها- مقاله مروری
Domestic Violence in Pregnancy, Outcomes and Strategies: A Review Article
ناهید گلمکانی
golmakanin@mums.ac.ir
1
الهام آزموده
azmoudehe901@mums.ac.ir
2
مربی گروه مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
دانشجوی کارشناسی ارشد مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
مقدمه: در عصر حاضر، خشونت خانگی علیه زنان به عنوان یکی از مهمترین مشکلات سلامت عمومی مطرح شده است. مطالعه در زمینه خشونت خانگی در بارداری جهت روشن تر ساختن ارتباط بین انواع خشونت و پیامدهای سلامت روانی و فیزیکی آن و توجه به غربالگری این روند بسیار مهم است. مطالعه حاضر با هدف مرور پیامدهای خشونت خانگی در بارداری و راهکارهای مطرح شده در این زمینه انجام شد. روش کار: در این مطالعه،110 مقاله از طریق جستجوی الکترونیکی با وارد کردن کلید واژه های مورد نظر در بانک های اطلاعاتی pubmed، Sciencedirect،googlescholar ، SID و Iranmedex از بازه زمانی تحت پوشش این بانک ها تا سال 2012 به دست آمد. در نهایت 55 مقاله در بازه زمانی 1995 تا 2012 که به بررسی پیامد خشونت خانگی فقط بر روی زنان باردار پرداخته بودند، مورد نقد و بررسی قرار گرفتند. یافتهها: مرور مقالات موجود نشان داد که خشونت خانگی در افزایش عوارض بارداری نظیر سقط، زایمان زودرس، خونریزی، پره اکلامپسی، دیستوشی و افسردگی پس از زایمان، در اغلب موارد مؤثر می باشد. با این حال در معدودی از مطالعات این ارتباط وجود نداشت و یا از نظر آماری معنی دار نبود که در مطالعات دیگر، با طراحی متفاوت و یا مکان و زمان مختلف، این ارتباط به سطح معناداری رسیده است. نتیجهگیری: تأثیر خشونت خانگی بر پیامدها و عوارض بارداری در مطالعات متعدد از یک سو و وجود شواهدی مبنی بر اثربخشی برنامه های غربالگری و مداخله ای بر خشونت خانگی از طرف دیگر، ضرورت استفاده از این برنامه ها را در سطح گسترده تر نشان می دهد.
Introduction: Nowadays, domestic violence against women is considered as one of the most important of public health problems. Study on domestic violence in pregnancy is essential to clarify the relationship between different types of violence and its physical and mental health outcomes. The aim of this study was to review the outcomes of domestic violence in pregnancy and it’s considered strategies. Methods: PubMed, Science Direct, Google Scholar, SID and Iran medex databases were searched and 110 related articles were found. Ultimately, 55 articles which examined domestic violence consequences in pregnant women between 1995 to 2012 were evaluated. Results: Domestic violence in pregnancy was associated with multiple complications such as miscarriage, preterm labor, vaginal bleeding, preeclampsia, dystocia and postpartum depression. Although, the relationship did not exist in few studies or it was not statistically significant, the correlation has reached to significant level with different design and setting or doing the study in other location and period of time. Conclusions: Adverse effect of domestic violence on pregnancy and evidence of the effectiveness of screening and intervention programs on domestic violence indicates the necessity of using screening programs more.
https://ijogi.mums.ac.ir/article_571_9c6d1a941d983d262849d0e0e40da461.pdf
بارداری
خشونت خانگی
مداخله زودرس
Domestic violence
Early medical intervention
pregnancy
per
Mashhad University of Medical Sciences
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
1680-2993
2008-2363
2013-02-19
15
42
23
30
10.22038/ijogi.2013.606
606
Original Article
بررسی تأثیر آموزش بهداشت جنسی بر رضایت جنسی زوجین
The Effect of Sexual Health Education on Couples’ Sexual Satisfaction
اقدس کریمی
karimifz@mums.ac.ir
1
سلمه دادگر
dadgars@mums.ac.ir
2
ملیحه عافیت
afiatm@mums.ac.ir
3
نفیسه رحیمی
4
دانشجوی دکترای بهداشت باروری، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
استادیار گروه زنان و مامایی، مرکز تحقیقات سلامت زنان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
استادیار گروه زنان و مامایی، مرکز تحقیقات سلامت زنان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
کارشناس ارشد پرستاری، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی بیرجند، بیرجند، ایران.
مقدمه: نارضایتی جنسی دلیل اصلی 80% اختلافات زناشویی است، با توجه به اینکه بسیاری از زوجین ایرانی از نارضایتی جنسی رنج می برند، مطالعه حاضر با هدف تعیین و مقایسه تأثیر آموزش بهداشت جنسی بر رضایت جنسی زوجین انجام شد.
روشکار: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی در سال 1390 بر روی 34 زوج واجد شرایط پژوهش، انجام شد. زوجین به طور تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. در ابتدای مطالعه، پیش آزمون توسط زوجین هر دو گروه تکمیل شد. یک هفته پس از تکمیل پیش آزمون، برای گروه مداخله 4 جلسه 120 دقیقه ای آموزش بهداشت جنسی به صورت مجزا برای زنان و مردان در نظر گرفته شد و برای گروه کنترل هیچ مداخله ای انجام نشد. 3 ماه پس از آموزش، زوجین هر دو گروه به پس آزمون پاسخ دادند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه اطلاعات فردی و رضایت جنسی بود. داده ها پس از گردآوری با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 16) و روش های آمار توصیفی و آزمون های کای دو، تی مستقل و تی زوجی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافتهها: در ابتدای مطالعه، افراد دو گروه از نظر مشخصات فردی و رضایت جنسی تفاوت آماری معنی داری نداشتند و همگن بودند. رضایت جنسی زوجین دو گروه مداخله و کنترل، 3 ماه پس از آموزش تفاوت آماری معنی داری داشت (01/0=p). همچنین بین رضایت جنسی مردان دو گروه مداخله و کنترل پس از آموزش (02/0=p) و مردان گروه مداخله قبل و بعد از آموزش (01/0=p) تفاوت آماری معنی داری وجود داشت.
نتیجهگیری: برنامه های آموزش بهداشت جنسی می توانند باعث بهبود رضایت جنسی و در نتیجه افزایش کیفیت زندگی زناشویی شوند. لذا با توجه به تأثیر نامطلوب عدم رضایت جنسی در زندگی زوجین، آموزش بهداشت جنسی به عنوان یکی از مهمترین راهکارها جهت بهبود رضایت جنسی زوجین پیشنهاد می شود.
Introduction: Sexual dissatisfaction is the main cause of nearly 80% of marital conflicts. Many Iranian couples suffer from sexual dissatisfaction. The purpose of this study was to evaluate the effect of sexual health education on couples' sexual satisfaction.
Methods: This randomized clinical trial was conducted on 34 couples that eligible for the study in 2011. Couples were randomly divided into two experimental and control groups. Pretest was completed by all couples at the beginning of the study. One week after, 4 session of sexual health education (each session 120 minutes) was held separately for men and women for experimental group and the control group did not receive any intervention. Post-test was done for both groups 3 month after educating. Data were collected by demographic characteristics and sexual satisfaction questionnaire and analyzed with SPSS software version 16 and descriptive statistics tests, chi-square, t-test and paired t-test. P value less than 0.05 was considered significant.
Results: There were no significant statistical differences between two groups in term of demographic characteristics and couples’ sexual satisfaction at the beginning of the study, but a significant difference was seen in term of couples’ sexual satisfaction 3 months after educating (p=0.01). Evaluating men’s sexual satisfaction in experimental and control groups had shown a significant difference (p=0.02), also for men in experimental group before and after the study (p=0.01).
Conclusion: Sexual health education affects on the quality of sexual relationship and increase couples’ sexual satisfaction. Considering the unpleasant effect of sexual dissatisfaction on couples’ life, sexual health education is recommended as one of the most important guidelines to help couples to improve sexual satisfaction.
https://ijogi.mums.ac.ir/article_606_98b79b9db67fa6c4fe9cae6900efb1ce.pdf
آموزش
بهداشت جنسی
رضایت جنسی
Education
Personal satisfaction
Sexual health