per
Mashhad University of Medical Sciences
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
1680-2993
2008-2363
2016-06-21
19
14
1
8
10.22038/ijogi.2016.7380
7380
Original Article
مقایسه تأثیر کپسول بابونه و مفنامیک اسید بر خونریزی پس از زایمان در زنان با پس درد
Comparison of the Effect of Chamomile Matricaria and Mefenamic Acid capsules on postpartum hemorrhage in women with postpartum Pain
زهرا عابدیان
abedianz@mums.ac.ir
1
ملیحه رضوانی فرد
rezvanifardm911@mums.ac.ir
2
جواد اصیلی
asilij@mums.ac.ir
3
حبیب الله اسماعیلی
esmailyh@mums.ac.ir
4
سلمه دادگر
dadgars@mums.ac.ir
5
مربی گروه مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
دانشجوی کارشناسی ارشد مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
دانشیار گروه فارماکوگنوزی، دانشکده داروسازی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
استاد گروه آمار زیستی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
استادیار گروه زنان و مامایی، مرکز تحقیقات سلامت زنان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
مقدمه: خونریزی پس از زایمان، یکی از شایعترین علل مرگ و میر مادران در دنیا میباشد. داروهای ضد التهاب غیراستروئیدی که از داروهای رایج در درمان درد پس از زایمان میباشند به دلیل تأثیر مهاری بر مسیر سیکلواکسیژناز 1 ممکن است منجر به افزایش خونریزی پس از زایمان شوند. بر این اساس، مطالعه حاضر با هدف مقایسه تأثیر کپسول بابونه و مفنامیک اسید بر خونریزی پس از زایمان در بیماران با پس درد انجام شد. روش کار:این مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکور در سال 1393 بر روی 70 زن چندزای با زایمان طبیعی انجام شد. پس از تکمیل مرحله سوم لیبر و فشردن رحم، واحدهای پژوهش در فاصله 2 تا 4 ساعت پس از زایمان در صورت داشتن نمره درد 40 میلی متر و بالاتر با استفاده از مقیاس تطابقی درد به صورت تصادفی به دو گروه A (250 میلی گرم کپسول مفنامیک اسید) و گروه B (1000 میلیگرم کپسول بابونه) تخصیص پیدا کردند، سپس میزان خونریزی هر ساعت تا شش ساعت پس از مداخله اندازهگیری میشد. ابزار گردآوری دادهها شامل ترازوی دیجیتال گرمی، مقیاس تطابق دیداری درد و فرمهای پرسشنامه و مشاهده بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمونهای آماری کای دو، فیشر، منویتنی، تی مستقل و آزمون اندازههای تکراری انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد. یافتهها: میزان خونریزی پس از مداخله در هر دو گروه کاهش یافت، اما تفاوت معنیداری بین دو گروه وجود نداشت (05/0p>). میزان خونریزی در ساعت اول (38/0p=)، دوم (46/0p=)، سوم (47/0=p)، چهارم (19/0p=)، پنجم (15/0p=) در گروه بابونه نسبت به مفنامیک اسید کمتر بود اما این تفاوت معنیدار نبود. میزان خونریزی در ساعت ششم در گروه بابونه نسبت به گروه مفنامیک اسید بیشتر بود، اما این تفاوت معنیدار نبود (97/0p=). نتیجهگیری: کپسول بابونه و مفنامیکاسید هر دو تأثیر یکسانی بر میزان خونریزی پس از زایمان در زنان با پس درد دارند، ولی بابونه نسبت به مفنامیکاسید در کاهش پس درد زایمان مؤثرتر است. بابونه، جایگزین مناسب مفنامیکاسید در دوران پس از زایمان جهت پس درد، بدون افزایش میزان خونریزی باشد.
Introduction: Postpartum hemorrhage is one the most common causes of maternal mortality in the world. Nonsteroidal anti-inflammatory drugs which are routinely used for postpartum pain, due to inhibitory effect on cyclooxygenase 1 pathway leads to increasing the volume of postpartum hemorrhage. Therefore, this study was performed with aim to compare the effect of chamomile capsule and mefenamic acid on postpartum hemorrhage in women with postpartum pain. Methods: This double-blind clinical trial study was performed on 70 multiparous women with vaginal delivery. At the end of the third stage of labor and uterine compress, within 2 to 4 hours after delivery, if the subjects had pain scores of≥ 40 mm based on analog scale pain were randomly divided into two groups: A (250 mg mefenamic acid) and B (1000 mg chamomile capsule); then, bleeding was hourly measured up to 6 hours. Data collection tools were Pain Visual Analogue Scales (VAS), Digital scale and questionnaire, observation forms. Data were analyzed using SPSS software (version 16) and Chi-square, Fisher, independent t-test, Mann-Whitney tests and repeated measures test. PResults: The bleeding rate decreased after invention in both groups, but there was no significant difference between two groups (P>0.05). The bleeding rate in first (P=0.38), second (P=0.46), third (P=0.47), fourth (P=0.19), and fifth (P=0.15) hour was llower in chamomile group than mefnamic acid group, but the difference was not significant. The bleeding rate in the sixth hour was more in chamomile group than mefnamic acid group, but the difference was not significant (P=0.97). Conclusion: Chamomile and mefnamic acid capsules both have the same effect on postpartum hemorrhage in women with postpartum pain, but Chamomile is most effective than mefnamic acid in reducing postpartum pain. Chamomile is a suitable alternative to mefnamic acid for reducing postpartum pain in women with postpartum pain.
https://ijogi.mums.ac.ir/article_7380_218a9d09fb4a5176077e0e9f730bd07a.pdf
بابونه
خونریزی پس از زایمان
مفنامیک اسید
Matricaria chamomile
Mefenamic Acid
Postpartum Hemorrhage
per
Mashhad University of Medical Sciences
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
1680-2993
2008-2363
2016-06-21
19
14
9
19
10.22038/ijogi.2016.7381
7381
Original Article
تأثیر 12 هفته تمرین هوازی ترکیبی بر سطوح سرمی گاماگلوتامیل ترانسفراز کبدی و شاخص های قندی زنان دیابتی میانسال
Effect of combined aerobic exercise on serum level of liver gamma glutamil transferase and glycemic index of middle-aged diabetic women
آسیه سادات موسویان
asieh.mousavian@gmail.com
1
حسن درواخ
hassandarvakh64@gmail.com
2
مربی گروه دروس عمومی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء بهبهان، بهبهان، ایران.
مربی گروه دروس عمومی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء بهبهان، بهبهان، ایران.
مقدمه: هپاتوپاتی دیابتی به عنوان یک ضایعه بسیار مهم توسط دانشمندان متعددی مورد بررسی قرار گرفته است که اخیراً نقش تمرینات ورزشی منظم در پیشگیری از آن مطرح شده است. از این رو مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر تمرینات هوازی ترکیبی بر میزان گاماگلوتامیل ترانسفراز (GGT) کبدی و برخی شاخصهای گلیسمی (انسولین، مقاومت به انسولین، گلوکز ناشتا و دو ساعته) سرم زنان میانسال دیابتی انجام شد. روشکار: این مطالعه نیمه تجربی در سال 1392 بر روی 30 نفر از زنان بیمار دیابتی نوع دو در شهرستان بهبهان انجام شد. افراد به صورت تصادفی به دو گروه شاهد و تجربی تقسیم شدند. آزمودنیهای گروههای تجربی 12 هفته (3 روز در هفته با شدت 70-55% حداکثر ضربان قلب و 50-35 دقیقه در هر جلسه) تمرین کردند. در ابتدای دوره و 48 ساعت پس از دوره پژوهش نمونههای خون جهت اندازهگیری GGT، انسولین، مقاومت به انسولین، گلوکز ناشتا و دو ساعته گرفته شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS(نسخه 18) و آزمون های کولموگروف اسمیرنوف، تی مستقل و لون انجام شد. میزان p کمتر یا مساوی 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد. یافتهها: 12 هفته تمرین هوازی بر سطح انسولین سرم آزمودنیها تأثیر معناداری نداشت (05/0≤p)، در صورتی که بر GGT، مقاومت به انسولین، گلوکز ناشتا و گلوکز دو ساعته آزمودنیها تأثیر معناداری داشت (05/0≥p). نتیجهگیری: در بیماران دیابتی نوع دو تمرین هوازی میتواند باعث کاهش مقاومت به انسولین شود و همچنین میزان آنزیم کبدی GGT که مشخصه آسیب سلولی کبدی است نیز به دنبال کاهش مقاومت به انسولین و گلوکز خون کاهش مییابد که نشانه بهبود نسبی وضعیت کبد در زنان دیابتی نوع دو است.
Introduction: Diabetic hepatophaty has been investigated by many researchers. Recently, the role of regular exercise has been considered to prevent it. So, this study was performed with aim to evaluate the effect of combined aerobic exercise on serum level of liver gamma-glutamil transferase (GGT) and glycemic index (insulin, insulin resistance, fasting and two-hour glucose) in middle-aged diabetic women. Methods: This semi-experimental study was performed on 30 women with type 2 diabetes in Behbahan city. They were randomly divided into two groups of cases and control. The subjects in the experimental group performed 12 weeks exercise (3 days a week with an intensity of 55-70% maximal heart rate for 35-50 min per session) has been trained. At the beginning of the study and 48 hours after that, blood sample was taken to measure GGT, insulin, insulin resistance, fasting and two-hour glucose. Data analysis was performed using SPSS software (version 18), and Kolmogorov-Smirnov test, independent t-test and loan test. PResults: 12 weeks aerobic training was not significantly effective on serum insulin levels of the subjects (P≥0.05), while it has significant effect on insulin resistance, GGT, fasting glucose and two-hour glucose (P≤0.05). Conclusion: The aerobic training in type 2 diabetic patients reduces resistance insulin and also, the rate of liver enzyme GGT which is the sign of liver cell damage is reduced following decreased resistance insulin and blood glucose that is the sign of relative improvement of liver status in women with type 2 diabetes.
https://ijogi.mums.ac.ir/article_7381_2465e9548721b1c69b84ff0da80d8dc1.pdf
تمرین هوازی
دیابت نوع دو
شاخصهای قندی
گاماگلوتامین ترانسفراز
aerobic exercise
Gamma glutamine transferase
Glycemic Index
Type 2 diabetes mellitus
per
Mashhad University of Medical Sciences
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
1680-2993
2008-2363
2016-06-21
19
14
20
28
10.22038/ijogi.2016.7382
7382
Original Article
اثر رشد اقتصادی بر نرخ باروری کل در ایران (1392-1363)
Effect of Economic Growth on Total Fertility Rate in Iran (1984-2013)
مهیار حامی
mahyar.hami@ustmb.ac.ir
1
مریم تقوی جلودار
m.taghavi@alzahra.ac.ir
2
کارشناس ارشد MBA، دانشکده مدیریت و فن آوری، دانشگاه علوم و فنون مازندران، بابل، ایران.
دانشجوی دکترای روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه الزهراء، تهران، ایران.
مقدمه: باروری از جمله مباحث پیچیدهای است که عوامل مختلف اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بر آن تأثیرگذار است. از یک سو تصمیمات خانواده برای فرزندپروری به شدت وابسته به شرایط اقتصادی و از سوی دیگر رشد و ورود فرزندان به بازار کار بر اقتصاد تأثیرگذار است. کشوری مانند ایران با سهم زیادی از جمعیت جوان به طور طبیعی نرخ بالاتری از زاد و ولد و نرخ پایینتری از مرگ و میر را تجربه میکند. بنابراین توجه به باروری و موضوعات مرتبط با آن در ایران از اهمیت بالایی برخوردار است، لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر رشد اقتصادی بر نرخ باروری کل در ایران انجام شد. روشکار: دادههای سری زمانی مربوط به نرخ رشد اقتصادی و نرخ باروری کل در ایران از دادههای بانک جهانی طی سالهای 1392-1363 استخراج و سپس الگوی پیشنهادی با استفاده از آزمون همجمعی جوهانسن و الگوی تصحیح خطای برداری برآورد گردید. یافتهها: برآورد الگوی پیشنهادی به کار گرفته شده نشان داد که طی این سالها، 1% افزایش در نرخ رشد اقتصادی در ایران باعث 01/0% کاهش در نرخ باروری کل در یک دوره بعد و 01/0% کاهش در نرخ باروری کل در دو دوره بعد شده است. نتیجهگیری: طی دوره مشاهده، رشد اقتصادی در ایران اثر منفی و معناداری بر نرخ باروری کل داشته است.
Introduction: Fertility is as complex topics which is influenced by various economic, cultural, and political factors. Also, family's decisions for childbearing is highly dependent on economic conditions and on the other hand, children's growth and entering to the market affect economy. A country like Iran with a large share of young population naturally experiences higher rates of fertility and lower rates of mortality. Therefore, it is important to pay attention to fertility and its related issues in Iran. So, this study was performed with aim to evaluate the effect of economic growth on total fertility rate in Iran. Methods: Time series data related to economic growth and fertility rate in Iran was extracted from World Bank Data during 1984 to 2013. Then we applied Johansen Co-integration Test and Vector Error Correction Model to estimate the proposed model. Results: Estimation of the proposed model showed that during these years, 1% increase in economic growth rate has led to approximately 0.01% decrease in total fertility rate in the next period and 0.01% decrease in total fertility rate in the next two period. Conclusion: The economic growth has a negatively significant impact on total fertility rate in Iran during the observation period.
https://ijogi.mums.ac.ir/article_7382_bd6c773a9dd7509640e6d3a836c17cc4.pdf
الگوی تصحیح خطای برداری
ایران
باروری کل
رشد اقتصادی
Economic Growth
Iran
Total Fertility Rate
Vector Error Correction Model (VECM)