per
Mashhad University of Medical Sciences
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
1680-2993
2008-2363
2016-05-21
19
10
1
8
10.22038/ijogi.2016.7109
7109
Original Article
تأثیر هشت هفته تمرین هوازی و مصرف عصاره کاسنی بر سطوح سرمی آنزیمهای آلانینآمینوترانسفراز و آسپارتات آمینوترانسفراز در زنان مبتلا به کبدچرب
Effect of 8 weeks of Aerobic Training and using Chicory extractive supplementation on Serum levels of ALT and AST Enzymes in women with Fatty Liver
علی حسنی
hassani_3@yahoo.com
1
راضیه انصاری
raziyehansari60@gmail.com
2
علیاصغر مازنی
mazani1351@yahoo.com
3
دانشیار گروه فیزیولوژی ورزش، دانشکده تربیتبدنی، دانشگاه صنعتی شاهرود، شاهرود، ایران.
دانشجوی کارشناسی ارشد فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیتبدنی، دانشگاه صنعتی شاهرود، شاهرود، ایران.
دانشجوی دکترای فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیتبدنی، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران.
مقدمه: بیماری کبدچرب، یکی از بیماریهای متابولیک در حال افزایش است. تعدیل سبک زندگی مانند تغذیه سالم و ورزش، برای بیماران مبتلا به کبدچرب توصیه شده و کاسنی به دلیل اثرات محافظتی بر کبد مورد توجه قرار گرفته است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر 8 هفته تمرین هوازی به همراه مصرف عصاره کاسنی، بر سطوح سرمی آنزیمهای آلانین آمینوترانسفراز و آسپارتات آمینوترانسفراز در زنان مبتلا به کبدچرب انجام شد. روشکار: این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون در سال 1393 بر روی 30 زن مبتلا به کبدچرب در شهرستان بردسکن انجام شد. افراد به طور تصادفی به سه گروه 10 نفره تمرین + مکمل، تمرین + دارونما و مکمل تقسیم شدند. گروههای تمرین به اجرای برنامه تمرین هوازی با تواتر 3 جلسه در هفته و به مدت 8 هفته پرداختند. آزمودنیها در طی این دوره روزانه 200 میلیلیتر عصاره گیاه کاسنی (1-ml100-5/2) یا دارونما دریافت کردند. در ابتدای دوره و 48 ساعت پس از دوره پژوهش نمونههای خون جهت اندازهگیری آلانین آمینوترانسفراز و آسپارتات آمینوترانسفراز گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 20) و آزمونهای تحلیل واریانس و تی همبسته و LSD انجام شد. میزان p کمتر یا مساوی 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد. یافتهها: بین هر سه گروه تفاوت معناداری در کاهش سطوح سرمیALT و AST وجود داشت (0001/0=p) و این کاهش در گروه تمرین + مکمل در مقایسه با سایر گروهها بیشتر بود (05/0≥p). نتیجهگیری: مصرف همزمان مکمل کاسنی به همراه تمرین هوازی میتواند باعث کاهش بیشتر آنزیمهایALT و AST در زنان مبتلا به کبدچرب شود.
Introduction: Non-alcoholic fatty liver disease (NAFLD) is a growing metabolic disease. Life-style modifications such as healthy diet and sport have been recommended for patients with fatty liver. Chicory has drawn attention for its hepatoprotective effects. This study was performed with aim to investigate the effect of eight weeks aerobic training along with chicory extractive supplementation on serum levels of Alanine Aminotransferase (ALT) and Aspartate Aminotransferase (AST) enzymes in women with fatty liver. Methods: Methods: This semi-experimental pre and post-test study was performed on 30 NAFLD women in Bardeskan city in 2014. They were randomly divided into three groups of 10 cases: 1- training + supplement, 2- training + placebo, 3- supplement. Training groups performed training program comprised of aerobics exercises, 3 sessions per week for 8 weeks. During the experimental period, participants received either 200 mL daily chicory extractive (2.5g/100mL) for 8 weeks or placebo. Prior and 48h after the experimental period, blood samples were taken to be analyzed for serum levels of ALT and AST. Data was analyzed by SPSS software (version 20), and analysis of variance and coefficient t and LSD. PResults: There was significant difference among three groups in decreased serum levels of ALT and AST (P=0.0001), and this decrease was higher in training + supplement group than other groups (P≤0.05) Conclusion: Simultaneous consumption of chicory supplementation along with aerobic training have more effect on AST and ALT reduction in women with fatty liver.
https://ijogi.mums.ac.ir/article_7109_eda8a698d54af1cf59cb3fd136ceb453.pdf
تمرین هوازی
کاسنی
کبدچرب
آسپارتات آمینوترانسفراز
آلانین آمینوترانسفراز
Aerobic training
Alanine Aminotransferase
Aspartate Aminotransferase
Chicory
Fatty liver
per
Mashhad University of Medical Sciences
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
1680-2993
2008-2363
2016-05-21
19
10
9
19
10.22038/ijogi.2016.7110
7110
Original Article
ارتباط مذهب با عملکرد جنسی زنان سنین باروری
Relationship between religion and female sexual function at reproductive age
زهرا کامیابینیا
zahrakamyabi8@gmail.com
1
صدیقه اظهری
azharis@mums.ac.ir.
2
سید رضا مظلوم
mazloomr@mums.ac.ir
3
نگار اصغریپور
4
دانشجوی کارشناسی ارشد مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
مربی گروه مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
مربی گروه پرستاری، مرکز تحقیقات مراقبت مبتنی بر شواهد، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
استادیار گروه روانشناسی بالینی، مرکز تحقیقات روانپزشکی و علوم رفتاری، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
مقدمه: عملکرد و رضایت جنسی سالم نقش مهمی در احساس سلامتی و بالا بردن کیفیت زندگی زنان دارد. مذهب یکی از این موارد است که میتواند بر عملکرد جنسی تأثیرگذار باشد، لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط مذهب با عملکرد جنسی زنان انجام شد. روش کار: این مطالعه مورد- شاهدی در سال 1394 بر 284 زن (142 نفر در گروه با اختلال عملکرد جنسی و 142 نفر در گروه بدون اختلال عملکرد جنسی) سنین باروری مراجعه کننده به مراکز پنجگانه سلامت شهر مشهد انجام شد. دادهها از طریق پرسشنامه عملکرد جنسی زنان (FSFI)، سلامت مذهبی الیسون، مقیاس تعیین استرس، اضطراب و افسردگی (DASS21)، همراه با پرسشنامه مشخصات دموگرافیک و مامایی گردآوری شد. تجزیه و تحلیل با استفاده از نرمافزاری آماری SPSS (نسخه 20) و آزمون های منویتنی، ضریب همبستگی اسپیرمن و رگرسیون چندگانه انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد. یافتهها: بین سلامت مذهبی و عملکرد جنسی (0001/0>p) و مؤلفههای میل جنسی (05/0>p)، تهیج جنسی (0001/0>p)، لوبریکاسیون (05/0>p)، ارگاسم جنسی (05/0>p) و رضایت جنسی (0001/0>p) در گروه با اختلال عملکرد جنسی با گروه بدون اختلال عملکرد جنسی تفاوت معنیداری وجود داشت، اما بین سلامت مذهبی و مؤلفه درد در رابطه جنسی ارتباط معنیداری مشاهده نشد (05/0<p). نتیجهگیری: بین مذهب و عملکرد جنسی ارتباط مثبت و معنیداری وجود دارد، بدین معنا که افراد با عملکرد جنسی مطلوب، نمره سلامت مذهبی بالاتری دارند. با توجه به تأثیر مذهب بر عملکرد جنسی زنان، پیشنهاد میشود در درمان بیماران با اختلال عملکرد جنسی به بُعد مذهب علی رغم بُعد روانی افراد توجه شود.
Introduction: Healthy female sexual function and satisfaction have important role in feeling healthy and increasing quality of life. Religion is of these issues which can affect sexual function; therefore, this study was conducted with aim to evaluate the relationship between religion and female sexual function Methods: This case - control study was performed on 284 women (142 cases in the group with sexual dysfunction and 142 in the group without sexual dysfunction) at reproductive age referred to heath five centers of Mashhad in 2015. Data was collected through female sexual function questionnaire (FSFI), Elison religion wellbeing, scaling stress, anxiety and depression (DASS21), and the questionnaire of demographic and obstetric characteristics. Data were analyzed by SPSS software (version 20), and Mann-Whitney, Spearman correlation coefficient, and multiple regression tests. PResults: There was significant difference between the group with sexual dysfunction and the group without sexual dysfunction in terms of religion health and sexual function (p<0.001) and sexual desire sub-domains (p<0.05), arousal (p<0.001), lubrication (p<0.05), orgasm (p<0.05) and satisfaction (p<0.001). But no significant difference was found between religion health and pain (P > 0.05) in sexual relation Conclusion: There was positive and significant relationship between religion and sexual function; it means that women with desired sexual function have higher scores in religion. According to the effect of religion on female sexual function, it is suggested that for treatment of women with sexual dysfunction, religion dimension be considered despite psychological dimension.
https://ijogi.mums.ac.ir/article_7110_6eae644cfaf617344e07303290a8c6a5.pdf
زنان
عملکرد جنسی
مذهب
Religion
Sexual function
Women
per
Mashhad University of Medical Sciences
مجله زنان، مامایی و نازایی ایران
1680-2993
2008-2363
2016-05-21
19
10
20
32
10.22038/ijogi.2016.7111
7111
Review Article
آثار روانی - اجتماعی ناباروری مردانه در زنان ایرانی: یک مطالعه کیفی
Psycho - social effects of male infertility in Iranian women: a qualitative study
فاطمه زهرا کریمی
karimifz@mums.ac.ir
1
علی تقیپور
taghipour4@mums.ac.ir
2
رباب لطیف نژاد رودسری
latifneja@mums.ac.ir
3
سید علی کیمیایی
kimiaee@um.ac.ir
4
سید رضا مظلوم
mazloomr@mums.ac.ir
5
ملیحه امیریان
mamiryanmalihe@yahoo.com
6
دانشجوی دکترای تخصصی بهداشت باروری، کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
دانشیار گروه آمار زیستی، مرکز تحقیقات علوم بهداشتی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
دانشیار گروه بهداشت باروری، مرکز تحقیقات مراقبت مبتنی بر شواهد، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
دانشیار گروه مشاوره خانواده، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
مربی گروه آموزشی پرستاری، مرکز تحقیقات مراقبت مبتنی بر شواهد، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
استادیار گروه زنان و مامایی، مرکز تحقیقات سلامت زنان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
مقدمه: علی رغم اینکه زنان و مردان به یک میزان علت ناباروری میباشند، با این حال به دلیل تعصبات اجتماعی، ناباروری یک مشکل زنانه تلقی میشود و به همین دلیل نیز حتی در ناباروری با عامل مردانه، معمولاً زنان با مسائل و مشکلات خانوادگی و اجتماعی بیشتری روبرو میباشند و بار اصلی ناباروری را به دوش میکشند، بنابراین شناخت مسائل و مشکلات آنان در این حوزه از اهمیت خاصی برخوردار است و میتواند پیامدهای اجتماعی این پدیده را بر روی زنان مشخص کند، لذا مطالعه حاضر با هدف تبیین آثار روانی - اجتماعی ناباروری مردانه در زنان ایرانی انجام شد. روش کار: این مطالعه با رویکرد کیفی و بر اساس تحلیل محتوایی مرسوم انجام شد. دادهها با انجام 30 مصاحبه نیمه ساختار یافته عمیق انفرادی جمعآوری شد. مشارکتکنندگان با حداکثر تنوع از طریق نمونهگیری مبتنی بر هدف تا رسیدن به اشباع اطلاعات از بین زنانی که همسران آنها نابارور بودند انتخاب شدند. تمام مصاحبهها ضبط و کلمه به کلمه تایپ گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار MAXqda و روش تحلیل محتوایی صورت گرفت. یافتهها: تجزیه و تحلیل دادهها منجر به پدیدار شدن یک طبقه اصلی "درک تنشهای مربوط به خانواده و اجتماع" و 3 زیر طبقه "رفتارهای آزاردهنده خانواده و اطرافیان (شامل زیر زیرطبقات "تجسس و دخالت"، "دریافت برچسب و سرزنش"، "طرد شدن"، "مواجهه با باورهای نادرست خانواده و اطرافیان" و "احساس تبعیض رفتاری)"، "حضور در جمعیت های خاص" و "احساس فقدان حمایت اجتماعی" شد. نتیجهگیری: زنانی که همسرانشان نابارور است، تنشهای بسیاری را در ارتباطات اجتماعی خود تجربه میکنند. آنچه در این میان جای تأمل دارد این است که در ناباروری با عامل مردانه، مسئولیت ناباروری بر عهده زن گذاشته میشود و بچهدار نشدن او باعث بروز رفتارها و پندارهای منفی از طرف خانواده و جامعه میگردد که میتواند پیامدهای ناگواری برای زنان داشته باشد.
Introduction: Despite the fact that women and men are equally the cause of infertility, however, due to social prejudices, infertility is considered a female problem and that is why even in male factor infertility, women usually face with more social and family problems and bear the main burden of infertility. Therefore, recognizing their issues in this field would be of the utmost importance and may determine the social consequences of this phenomenon for women; so, this study was performed with aim to determine the psycho-social effects of male infertility in Iranian women. Methods: This qualitative study was carried out using conventional content analysis. Data collection was conducted using 30 individual in-depth semi-structured interviews. Participants were selected through purposeful sampling until reaching to information … among the women who their husbands were infertile. All interviews were recorded and typed word by word. Data were analyzed using MAXqda software and conventional content analysis. Results: Data analysis emerged one main category: "Perceived family and community stresses" and 3 sub-categories of "Abusive behavior of family and others" (including subcategories of "Spying and interference", "Reception label and blame", "being rejected", "facing with misunderstandings of family and others" and "The sense of discrimination"), "The presence in specific populations" and "feeling of lack of social support. Conclusion: The women whose husbands are infertile experience much tension in their social communications. What is more thinkable in this issue is that in male factor infertility, the woman is responsible for infertility and her childlessness causes negative behaviors and beliefs from the family and society which can have adverse consequences for women.
https://ijogi.mums.ac.ir/article_7111_e7ffd55de098e8e398d63be41764b037.pdf
روانی - اجتماعی
تحلیل محتوا
ناباروری
ناباروری مردانه
Content Analysis
Infertility
Male Infertility
Psycho – social